و اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له كلمة جعل الاخلاص تاويلها. و بر اين حقيقت گواهى مى دهم كه جز الله خدايى نيست و يگانه اى بى انبار است؛ كلمه اى كه اخلاص را (در انگيزه و عمل) تاويل آن قرار داد.
شهادة: واژه و تعبيرى قرآنى است به معناى دريافتن و ادراك يقينى و گواهى يى كه بر حضور و آگاهى درونى (از راه دل) و بيرونى (با چشم سر)، دلالت دارد.
برخى گفته اند: «الشهادة قول صادر عن علم حصل بمشاهدة بصيرة او بصر؛ شهادت، سخنى است كه محصول آگاهى درونى يا حواس بيرونى است».
در سوره كهف، آيه ى 51 آمده است:
ما اشهدتهم خلق المسوات و الارض و لا خلق انفسهم.
(من) آنان را نه در آفرينش آسمانها و زمين به شهادت طلبيدم و نه در آفرينش خودشان. و در تفسير اين آيه آمده است:
اى ما جعلتهم ممن اطلعوا ببصيرتهم على خلقها. [مفردات راغب، ص 465.]
به تعبير ديگر، آنان را از كسانى كه با بصيرت و بينايى دل از راز آفرينش جهان و انسان، آگاه باشند، قرار نداده ام.
شهد فلان على كذا، متعديا بعلى اى اطلعوا عيله و عاينه و منه المشاهدة بمغنى المعاينة، و هو اعم من الحضور، لجواز الاطلاع من بعد بدون صفة الحضور. [اللمعة البيضاء، ص 366 (به نقل از: بصائر).]
فلان شخص بر اين كار يا هر چيز ديگر، شهادت داد. در حالى كه شهد به واسطه ى «على» (حرف جر) متعدى باشد؛ يعنى از آن چيز آگاه شد و آن را با چشم سر مشاهده كرد. عرصه ى شهادت، على الاصول، دامنه اش وسيع تر از حضور در صحنه ى مورد شهادت است؛ زيرا آگاه شدن از راه دور و بدون حضور در صحنه نيز امكان پذير است.
شاهد به كسى گفته مى شود كه آنچه را كه شخص غايب نديده است، ديده باشد: «يرى ما لا يراه الغائب». كسى كه مشهود را از هر جهت، آن چنان كه بوده است دريابد و براى ديگران بازگو كند و گواهى بدهد.
علامه طباطبايى در توضيح معناى شهادت مى گويد:
شهادت، در اصل به ديدن با چشم و تحمل علمى كه از حضور و حس به دست مى آيد، گفته شده است. آنگاه در اظهار كردن آن و اداى چيزى كه شخص گواهى دهنده، تحمل كرده و به خاطر سپرده، به كار رفته است. اكنون اين لفظ جنبه ى اشتراكى دارد و به لحاظ وحدت غرض، در هر دو معنى (تحمل علم و اداى آن) به كار مى رود؛ زيرا بديهى است كه در اغلب موارد شخصى كه قضيه اى و يا حادثه اى را از نزديك با چشم مى بيند و آن را در خاطر نگهدارى مى كند، براى حفظ حق و واقع قضيه و حادثه اى است كه به واسطه ى درگيرى و يا قهر و غلبه و يا فراموشى، يا پنهان بودن آن، پايمال نشود. بنابراين، شهادت براى حفظ و نگهدارى واقع مشهود است، بدين روى به هر دو معنى (تحمل و اداى آن) شهادت گفته مى شود؛ زيرا هم با تحمل و آگاه شدن از حق و واقع، و هم اداى آنچه را كه ديده است، واقع مشهود، حفظ مى گردد. [الميزان، ج 3، ص 130.]
شاهد در عرفان به آنچه همواره در قلب شخص حاضر است و هماره در فكر و ياد اوست، گفته مى شود:
در چشم عيان شاهد و مشهود تويى در قبله ى جان ساجد و مسجود تويى
بى نام و نشان قاصد و مقصود تويى بى گوش و زبان حامد و محمود تويى
(جامى)
بديهى است كه شهادت و گواهى از سوى فاطمه عليهاالسلام همه ى مراتب شهادت (زبانى، قلبى و عملى) را در برمى گيرد. به تعبير دقيق تر، فاطمه عليهاالسلام از پيشتازان عرصه ى توحيد و يكتاپرستى است؛ بدين معنا كه اگر در مسجد و در حضور انبوه مسلمانان (مهاجر و انصار) پس از ستايش خداوند و سپاس از نعمتهاى او بر توحيد و يگانگى معبود خويش گواهى مى دهد، براى آن است كه در اين اقدام هدفمند كه بر اساس انديشه ى توحيد و در جهت رضامندى خداوند و خيرخواهى امت پيامبر صلى الله عليه و آله است، بنماياند كه انگيزه اى جز تعالى اسلام و عزت و سرافرازى مسلمانان ندارد؛ و اگر پيش از پرداختن به احقاق حق قانونى و شرعى و به يغما رفته ى خود، به تبيين معارف برگرفته ى از الهيات قرآنى پرداخته، بر اين اساس است كه تازه مسلمانان را بر سر سفره ى سرشار از رزق كريم خود بنشاند و در اين اطعام معنوى، جز خشنودى خدا را نمى طلبد: «انما نطعمكم لوجه الله و لا نريد منكم جزاء و لا شكورا». [سوره ى دهر، آيه ى 9.]
به راستى چه كسى در آن شرايط پر غوغا و صحنه ى غارت، جز فاطمه عليهاالسلام مى تواند اين گونه زيبا و جامع، توحيد ناب و مبانى مكتب اسلام را كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله منادى آن بود، بار ديگر در معبد تاريخى مسجدالنبى و در برابر مردمى كه هنوز آثار به جاى مانده ى شرك و نفاق، ذهن و دلشان را تيره و تار كرده و بنى اسرائيل گونه، از پس آن همه انذار و تبشير و هدايت و تاكيد پيامبر صلى الله عليه و آله، به دنبال سامرى رفته اند، تقرير كند؟
آرى! دختر بزرگوار پيامبر صلى الله عليه و آله با خطر كردن و دل به دريا زدن و كناره گرفتن از آسايش و ايمنى و در افكندن خويش به آتش بلا و مشقت و ترك مصلحت انديشى هاى رايج، نه بر حسب عادت چنان كه هر گوينده اى رد آغاز سخن به ستايش خداوند و گواهى به توحيد و يگانگى او مى پردازد- بلكه به لحاظ رسالت مهمى كه در حفظ و نگاهبانى از ميراث نبوت دارد و به لحاظ اينكه در مهبط وحى و در خانه ى پيامبر صلى الله عليه و آله پرورش يافته و خود، تجسم و تبلور اسلام محمد صلى الله عليه و آله است، با تعبيرات غنى و ظريف به تبيين دوباره ى مفاهيم و حقايق توحيدى پرداخته است.
توحيد
- بازدید: 711