ثنا

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

و الثناء بما قدم من عموم نعم ابتداها، و سبوغ آلاء اسداها، و تمام منن و الاها. و ثنا و تحسين (ستايش مكرر) بر آنچه از پيش فرستاد، بر نعمتهاى فراگير كه (بدون خواست كسى) از چشمه ى لطفش جوشيد، و دهش هاى انبوه و در خور كه بخشيد، و بخشش هاى كامل و بى زوال كه پياپى (پى در پى) مى رسيد.
ثناء: به معناى آفرين، تمجيد، تحسين، مدح، مديحه، ستايش مكرر، درود، تحيت، تعريف و ذكر جميل است:
بجز ثناى جلالش مساز ورد ضمير           كه هست گوش دلش محرم پيام سروش
(حافظ) و گاهى به معناى مذمت و سرزنش نيز به كار رفته است. گاهى نيز به معناى دعا آمده است:
ثنا و حمد بى پايان خدا را           كه صنعش در وجود آورد ما را
(سعدى)
سبوغ: جمع «سبغ» به معناى فراخى و آسايش است. «سبغ العيش؛ زندگى فراخى يافت و كامل شد». «اسبغ الله علينا؛ خداوند، نعمت را بر ما تمام كرد». «اسبغ الوضوء؛ وضوى كامل و تمامى ساخت». «درع سابغ؛ زره و به اندازه و متناسب (نه كوتاه و نه بلند)». در قرآن كريم آمده: «واسبغ عليكم نعمه ظاهرة و باطنة؛ [سوره ى لقمان، آيه ى 20.] و (خداوند) نعمتهاى ظاهر و باطن خود را بر شما تمام كرده است».
در اين آيه، «اسبغ» به معناى نعمتهاى ظاهرى و باطنى به اندازه و متناسب و هماهنگ با نيازهاى مادى و معنوى است.
آلاء: جمع «الى» و «آلى»، به معناى نعمت است: «فاذكروا آلاء الله لعلكم تفلحون؛ [سوره ى اعراف، آيه ى 69.] پس نعمتهاى خدا را به ياد بياوريد، باشد كه رستگار شويد».
اسداء: «اسدى الثوب اسداء؛ جامه را بافت». «اسدى اليه: به او نيكى كرد؛ فايده رساند».
تمام: در جايى گفته مى شود كه اجزاى يك جيز فراهم باشد. و الا: پياپى، به دنبال يكديگر.
منن: جمع منت است؛ اندازه؛ نعمت ارزشمند و سنگين؛ نعمتى كه بينوايى و تهيدستى را از بين مى برد. منت به زبان، نكوهيده و جدا كننده و از ميان برنده ى نعمت و سپاس است.
دختر بزرگوار پيامبر صلى الله عليه و آله در مقام ستايش و تحسين و تمجيد خداوند و سپاس نعمتهاى او با معروف ترين و زيباترين و دلرباترين تعبيرها، با ظرافت و فروتنانه، ادب بندگى را به جاى آورده و هر يك از آنها را در مقابل نعمتى قرار داده است. «حمد و ستايش» را در مقابل «انعام»، «شكر و سپاس» را در برابر «الهام» و «ثنا و تحسين» را در برابر «تقديم» آورده و فرموده: «الحمد لله على ما انعم و له الشكر على ما الهم و الثناء بما قدم...». و آنگاه به شرح و بسط نعمتهاى الهى يكى پس از ديگرى پرداخته است:
من عموم نعم ابتداها؛ و سبوغ آلاء اسداها و تمام منن والاها.
در اين سه جمله به سه نوع از نعمتهايى كه خداوند بر بندگانش ارزانى داشته، اشاره شده است.
در جمله ى اول، «من عموم نعم ابتداها»، نعمتهاى ابتدايى و عمومى و شامل را كه در تمام جهان هستى و بيرون از وجود آدمى است و حيات انسانها بدانها بستگى دارد، بدون اينكه بنده استحقاق آنها را داشته باشد، مورد توجه قرار مى دهد؛ از قبيل زمين، آسمان، خورشيد (منبع عظيم و سرشار انرژى، حرارت و نور)، آب (سرمايه ى نفيس زندگى هر موجود) و... و آنچه كه در زنجيره ى علل موجودات، بويژه آدميان، نقش مستقيم و يا غير مستقيم دارد.
در آغاز سوره ى انعام، آمده است:
الحمد لله الذى خلق السموات و الارض و جعل الظلمات و النور. و در سوره ى جاثيه، آيه ى 36 آمده است:
فلله الحمد رب السموات و رب الارض رب العالمين.
چنانكه مى نگريم، در اين آيات و ساير آياتى كه واژه ى «حمد» در آنها آمده، پاره اى از نعمتهاى شامل و فراگير خداوند، يادآورى شده و زهرا عليهاالسلام نيز همه ى ستايشها را نثار بارگاه ربوبى مى كند و نعمتهاى عمومى و شامل خداوند را مورد ستايش قرار مى دهد.
در جمله ى دوم، «و سبوغ آلاء اسداها» به نعمتهاى سازگار و هماهنگ با هم كه براى رفاه و آسايش و آرامش آدمى و ساير موجودات آفريده شده اند، اشاره شده و ذهن و دل مخاطبان خود را متوجه همگونى نعمتها با يكديگر و با نيازهاى انسان مى نمايد.
قرآن كريم در سوره ى نبا آيه ى 6 تا 16 تابلويى زيبا از همگونى نعمتهاى شامل و فراگير و متناسب با نيازهاى موجودات، بويژه انسان را ترسيم كرده است:
الم نجعل الارض مهادا و الجبال اوتادا و خلقناكم ازواجا- و جعلنا نومكم سباتا- و جعلنا الليل لباسا- و جعلنا النهار معاشا- و بنينا فوقكم سبعا شدادا- و جعلنا سراجا و هاجا- و انزلنا من المعصرات ماء ثجاجا- لنخرج به حبا و نباتا- و جنات الفافا.
آيا زمين را گهواره اى نگردانيديم؟ و كوهها را چون ميخهايى (نگذاشتيم)؟ و شما را جفت آفريديم و خواب شما را مايه ى آسايش قرار داديم؛ و شب را (براى شما) پوششى قرار داديم؛ و روز را (براى) معاش (شما) نهاديم؛ و بر فراز شما هفت (آسمان) استوار بنا كرديم؛ و چراغى فروزان گذارديم؛ و از ابرهاى متراكم، آبى ريزان فرود آورديم تا بدان دانه و گياه برويانيم و باغهاى درهم پيچيده و انبوه.
در جمله سوم «و تمام منن والاها» به نعمتهاى پياپى و گرانقدر الهى اشاره شده است.
بى گمان، پديده ى حيات از شگفت انگيزترين و عالى ترين پديده هايى است كه در خلقت زيبايى طبيعت تجلى كرده است و حقيقت آن به مانند بسيارى از حقايق ناشناخته ى اقليم وجود، از ناشناخته ترين هاست.
هنوز دانش محدود بشر، پرده از اين راز بزرگ آفرينش برنداشته است و بسيارى از دانايان و فرزانگان، بر اين باورند كه آينده نيز سرنوشت گذشته را خواهد داشت. راستى را اين چه معماى پيچيده اى است كه عناصر طبيعى و املاح معدنى و مواد مرده ى اين عالم را به گونه اى رازمند و با موازنه و محاسبه اى دقيق از مخزنهاى موجود در طبيعت مى گيرد و طبق سنتها و فرمولهاى ناشناخته ى حيات به موجود زنده تبديل مى كند، به آنها تحرك مى بخشد و به تلاش و كوشش در زندگى وامى دارد.
حقيقت حيات، همانند حقيقت وجود و هستى در دو قلمرو ذهن و خارج، قابل تعريف و توصيف نيست و اگر چه در تصور ذهنى، شناخته ترين چيزها و به اصطلاح حكيمان، از بديهى ترين بديهيات عالم است، لكن غير قابل تعريف است؛ چرا كه اصولا بى نياز از تعريف است و مصداق و واقعيت آن نيز چون مصداق و واقعيت وجود، تعريف و توصيف نمى پذيرد؛ زيرا واقعيت- كه گستره ى طبيعت رنگارنگ، جلوه گاه آن است- هيچ گاه به ذهن آدمى راه نمى يابد تا در قالب محدود مفاهيم ذهنى بگنجد و صبغه ى تعريف بر خود بگيرد:
مفهومه من اعرف الاشياء           و كنهه فى غاية الخفاء
مفهوم وجود (هستى و حيات) از شناخته ترين پديده هاست؛ اما واقعيت وجود هستى و حيات در نهايت پنهانى است؛ اگر چه اين پنهانى، خود فتنه اى از فتنه انگيزى هاى پيدايى آن است.
عين پيدايى است و بس پنهان           سر پنهانى است و بس پيدا
و به گفته ى سخن سراى شيراز:
آستين بر روى نقشى در جهان افكنده اى           خويشتن پنهان و شورى در جهان افكنده اى
هر كسى در تعريف حايت، از منظر محدود خود به توصيف پديده ها و فعاليت هاى گوناگون و اطوار مختلف آن كه نمودهاى حيات در قلمرو طبيعت است، پرداخته و از اين مدخل به گستره ى ژرف حيات، آگاهى يافته است. مشيت پروردگار هستى نيز بر آن است تا از اين گذرگاه و حوادث و حالتهاى گوناگون كه بر جهان و روزگار مى گذرد، خود را بر ما بشناساند. در مناجات امام حسين عليه السلام با معبود خويش چنين مى خوانيم:
الهى علمت باختلاف الاثار و تنقلات الاطوار ان مرادك منى ان تتعرف الى فى كل شى ء حتى لا اجهلك فى شى ء. [مفاتيح الجنان، دعاى عرفه.] .
خداوندا! از اختلاف نمودها و تحول و دگرگونى دائمى پديده ها دانستم كه مى خواهى در همه چيز خود را به من بشناسانى، به گونه اى كه در هيچ چيز به تو ناآگاه نباشم.
صد هزاران ضد، ضد را مى كشد           بازشان حكم تو بيرون مى كشد
از عدمها سوى هستى هر زمان           هست يا رب كاروان در كاروان
بدين روى، خداوند متعال ما را به مطالعه ى آثار و جلوه هاى حيات كه گستره ى رحمت بيكران اوست، فراخوانده است. در سوره ى روم، آيه ى 50 آمده:
فانظر الى آثار رحمت الله كيف يحيى الارض بعد موتها ان ذلك لمحى الموتى و ه و على كل شى ء قدير.
پس به آثار رحمت خدا بنگر كه چگونه زمين را پس از مرگش زنده مى گرداند. در حقيقت، هم اوست كه قطعا زنده كننده ى مردگان است، و اوست كه بر هر چيزى تواناست.
دريغا كه در اين ميان، بسيارند كسانى كه در خواب سنگين و هول انگيز جهل و غفلت و بى خبرى گرفتارند و فريب و خيال و لذات ناپايدار روزگار، آنان را به خود مشغول داشته است و به تماشاى جلوه هاى سطحى و زودگذر دنيا اكتفا كرده، بر آستانه ى آن معتكف اند و به همان ظاهر، قناعت ورزيده اند. به تعبير زيباى قرآن كريم:
يعلمون ظاهرا من الحيوة الدنيا و هم عن الاخرة هم غافلون. [سوره ى روم، آيه ى 7.] .
از زندگى دنيا ظاهرى را مى شناسند و حال آنكه از آخرت، غافل اند.
آرى! چنين اند غافلان از حقيقت حيات كه فقط صورت و ظاهر را مى بينند و از معنا و باطن، بى خبرند، بسان حيوانات مى آيند و مى روند و جلوه هاى زندگى آن را در خوردن و خوابيدن و...، خلاصه مى كنند. در سوره ى محمد، آيه ى 12 آمده است: و الذين كفروا يتمتعون و ياكلون كما تاكل الانعام و النار مثوى لهم. و كسانى كه كافر شده اند، (در ظاهر) بهره مى برند و همان گونه كه چارپايان مى خورند، مى خورند، ولى جايگاه آنان آتش است.
اين گونه انسانها با نگاههاى غفلت آميز خود، هيچ گاه نتوانسته اند و نمى توانند كه از عرصه ى ظاهر پا را فراتر نهند و وسعت و عمق بى پايان حيات حقيقى و حقيقت حيات را دريابند. براى همين به صورت و ظاهر پرداخته، بر آن سجده برده اند:
هرگز اگر راه به معنا برد           سجده ى صورت نكند بت پرست
ظاهر پرستان و صورت پرستان، تا در بند ظاهر و صورت اند، هرگز به معنا و باطن راه نمى يابند و تا زمانى كه جوشن صورت بر تن دارند، نمى توانند چونان مردان حقيقت جوى، حقيقت را دريابند و از قشر به مغز و از پوست به لب برسند.
از اين روى، در جاى جاى ذكر مبارك، خداى حكيم، كمند صيد را بر گردن بلند پروازان حقيقت جوى كه در جستجوى حيات به تماشاى نمودهاى آن نشسته اند و خلعت حيات را بر اندام جميل طبيعت نظاره گرند، درافكنده است و با برشمردن برخى از آن جلوه هاى دل انگيز و دلربا، با تعبيرهاى مكرر: «و من آياته» آنان را به دقت و تامل و تفكر فراخوانده تا از مدخل طبيعت بگذرند و بر كرانه هاى حقيقت حيات، گام نهاده، جان تنشنه ى خود را از زلال حيات و سرچشمه ى آن سيراب سازند. در سوره ى روم آيه ى 8 آمده:
اولم يتفكروا فى انفسهم ما خلق الله السموات و الارض و ما بينهما الا بالحق و اجل مسمى و ان كثير من الناس بلقاء ربهم لكافرون.
آيا در خودشان به تفكر نپرداخته اند؟ خداوند، آسمانها و زمين و آنچه را كه در ميان آن دو است، جز به حق و تا هنگامى معنى، نيافريده است، و با اين همه، بسيارى از مردم، لقاى پروردگارشان را سخت منكرند.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page