حمد

(زمان خواندن: 6 - 12 دقیقه)

الحمدلله على ما انعم.
حمد و ستايش خداى را بر نعمتهايى كه ارزانى داشت.
الحمد: بنابر آنچه شهرت يافته، حمد: «هو الثناء على الجميل الاختيارى». ستايش انسان يا موجودى است بر عملى يا صفتى كه از روى اختيار از او سر مى زند و از زيبايى و حسن برخوردار است؛ مانند ستودن شجاعت يا بخشندگى كسى كه از شجاعت و سخاوت برخوردار است:
ذلكم الله ربكم خالق كل شى ء. [سوره ى غافر، آيه ى 62.]
اين است خدا، پروردگار شما كه آفريننده ى هر چيزى است. و در سوره ى سجده، آيه ى 7 آمده است:
الذى احسن كل شيء خلقه.
(خدا) همان كسى است كه هر چيزى را كه آفريده، نيكو آفريده است.
همانطور كه مى بينيم، در آيه ى پيشين، خالق و آفريدگار همه ى موجودات (آنچه كه بر آن، شى ء يا چيز اطلاق مى شود)، پروردگار متعال دانسته شده و در آيه ى اخير به حسن و زيبايى آنها اشاره شده است. به تعبير دقيق تر، هستى با حسن و زيبايى و نيكويى، برابر معرفى شده است.
در توصيف خداوند آمده است:
هو الله الواحد القهار. [سوره ى زمر، آيه ى 4.]
اوست خداى يگانه ى قهار (چيره شونده). و نيز در سوره ى طه، آيه ى 111 آمده است: و عنت الوجوه للحى القيوم. و چهره ها براى آن (خداى) زنده ى پاينده، خضوع مى كنند.
همچنين در سوره ى مريم، آيه ى 93 آمده است:
ان كل من فى السموات و الارض الا آتى الرحمن عبدا.
هر كه در آسمانها و زمين است، جز بنده وار به سوى خداى رحمان نمى آيد.
از كنار يكديگر نهادن اين آيات، فهميده مى شود كه خداوند در آفرينش جهان، مقهور و مغلوب هيچ قاهر و غالبى نبوده و نيست و تمام آنچه در آسمانها و زمين است، بنده و مطيع و مملوك او هستند و هستى در برابر عظمت، قدرت و حشمت خداى حى قيوم، فروتنانه رسم بندگى را به جاى مى آورد.
با تامل و تحقيق در آيات ياد شده، نكاتى مهم استفاده مى شود كه از اصول معارف توحيد اسلامى است و در واژه ى جامع و گوياى «حمد»، انعكاس يافته است.
نكته ى نخست: آفرينش، آفريدگارى جز خدا ندارد. در فلسفه ى الهى به اثبات رسيده است كه تنها خداى تعالى فاعل مستقل و مبدا حقيقى موجودات عالم است و در آفرينش هستى، قائم به ذات خويش است و به تصريح قرآن كريم: «الله لا اله الا هو الحى القيوم». اوست موثر حقيقى در عالم و هيچ چيز ديگر و هيچ كس جز او در هستى تاثير گذار نيست: «لا موثر فى الوجود الا الله». چرا كه استقلال در هستى كه ملاك عليت و ايجاد است، جز در او نيست و استقلال همه ى موجودات، نسبى است و همه ى علل فاعلى وجود، از خود، هستى و قوامى ندارند و نيازمند اجزاى علل تركيبى هستند. بنابراين، قائم به ذات نيستند، نه در اصل هستى و نه در تركيبات از اجزا و صورتها و موارد و نه در وضع و حال و اطوارى كه دارا هستند. هستى و قيام و قوام و دوام آنها بايد از ذات قيومى باشد كه به خود، قائم است.
علل فاعلى وجود، در واقع، معدات (زمينه ها) و عوامل موثر در حركات و دگرگونى هاى اجسام هستند تا معلول را به منبع فيض و مبدا اول، نزديك سازند.
فاعل حقيقى (الهى)، آن است كه جاذبه ى عمومى و حيات، از تجليات اوست. صدرالمتالهين مى گويد:
قد اشتهر من الفلاسفة الاقدمين، ان الموثر فى الوجود هو الواجب تعالى والفيض كله من عنده و هذه الوسائط كالاعتبارات و الشروط التى لابد منها فى ان تصدر الكثرة عنه تعالى فلا دخل لها فى الايجاد بل فى الاعداد. [الاسفار الاربعة، ج 2، ص 283.]
مشهور در ميان پيشينيان از فيلسوفان، آن است كه در عالم، موثرى جز خداى تعالى نيست و فيض هستى، تماما از پيشگاه اوست و اين واسطه ها (علل طبيعى)، اعتبارات و زمينه ها و شرايطى هستند كه در صدور كثرتها به عنوان علل اعدادى لازم اند؛ لكن در ايجاد و اعطاى هستى، هيچ گونه نقش و تاثيرى ندارند.
او همچنين در اين زمينه مى نويسد:
فقد ثبت ان العلل السابقة ليست عللا بالذات فهى معدات و معينات. و بالجملة علل بالعرض، فالفاعل بالحقيقة مبدأ الوجود و مفيده كما فى عرف الالهيين و اما ما يطلق عليه الفاعل فى الطبيعيات مما لا يفيد وجودا غير التحريك، فقد دريت ان مثل هذه العلة تكون معدة، و ليست علة بالذات. [الاسفار الاربعه ، ج 2 ، ص 280.]
(در گذشته) ثابت شد كه علتهاى سابق بر هر موجودى، علت بالذات نيستند؛ بلكه معدات و زمينه ها و تعين هاى آن موجودند. چكيده ى سخن اينكه: (در عرف فيلسوفان الهى) فاعل حقيقى، آن است كه مبدا و اصل هستى و معطى (دهنده ى) آن است. اما آنچه كه در علوم طبيعى (طبيعيات) بدان فاعل گفته مى شود، اثرى جز تحريك ندارد (گرچه اين اثر نيز از فاعل حقيقى است) و هيچ گاه فيض هستى از آن سر نمى زند. بر اين اساس، دريافتى كه چنين علت (فاعل طبيعى) را علت اعدادى مى نامند، زمينه ى تاثير علت حقيقى را فراهم مى كند، ولكن علت واقعى و بالذات نيست. و به قول فيلسوف سبزوارى:
معطى الوجود، فى الالهى، فاعل           معطى التحرك الطبيعى قائل
[غرر الفرائد، ص 418.] .
در عرف فيلسوفان الهى، فاعل حقيقى آن است كه اعطاى هستى مى كند و موجودات را از عدم و نيستى به عرصه ى هستى و حايت (به حسب ماهيت و وجود ماده و صورت) مى آورد، لكن فاعل طبيعى كه در حركات و دگرگونى هاى اجسام، موثر است، در حقيقت «معد» و زمينه است، نه موجد ماده و نه صورت آن.
در قرآن كريم در سوره ى واقعه، در ضمن آياتى چند و در خطاب با منكران معاد آمده است:
افرايتم ما تمنون- ءانتم تخلقونه ام نحن الخالقون؟ [سوره ى واقعه، آيه ى 58- 59.]
آيا آنچه را كه (به صورت نطفه در رحمها) فرومى ريزيد، ديده ايد؟ آيا شما آن را خلق مى كنيد يا ما آفريننده ايم؟
افرايتم ما تحرثون- ءانتم تزرعونه ام نحن الزارعون؟ [سوره ى واقعه، آيه ى 63- 64.]
آيا آنچه را كشت مى كنيد، ملاحظه كرده ايد؟ آيا شما آن را (بى يارى ما) زراعت مى كنيد، يا ماييم كه زراعت مى كنيم؟
افرايتم الماء الذى تشربون- ءانتم انزلتموه من المزن ام نحن المنزلون؟ [سوره ى واقعه، آيه ى 68- 69.]
آيا آبى را كه مى نوشيد، ديده ايد؟ آيا شما آن را از (دل) ابر سپيد فرود آورده ايد، يا ما فرود آورنده ايم؟
افرايتم النار التى تورون- ءانتم انشاتم شجرتها ام نحن المنشوون- نحن جعلناها تذكرة و متاعا للمقوين. [سوره ى واقعه، آيه ى 71- 73.]
آيا آن آتشى را كه برمى افروزيد، ملاحظه كرده ايد؟ آيا شما (چوب) درخت آن را پديدار كرده ايد، يا ما پديد آورنده ايم؟ ما آن را مايه عبرت و وسيله ى استفاده براى بيابانگردان قرار داده ايم.
از اين آيات، به وضوح درمى يابيم كه در بينش قرآن كريم، خالق حقيقى انسان، خداوند است و نيز زارع حقيقى و آفريدگار آب و آتش، اوست. پدر و مادر، كشاورزان، ابر و باد و باران، همه و همه، شرايط و زمينه ها و معدها هستند كه در عرف و اصطلاح، فاعل ناميده مى شوند و خداى تعالى، فيض هستى را به واسطه ى آنها به آفريده هاى خود مى رساند.
ابر و باد و مه و خورشيد و فلك دركارند           تا تو نانى به كف آرى و به غفلت نخورى
همه از بهر تو سرگشته و فرمانبردار           شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى
در سوره ى زمر، آيه ى 62 آمده است:
الله خالق كل شى ء و هو على كل شى ء وكيل.
خدا آفريدگار هر چيزى است، و اوست كه بر هر چيز نگهبان است. و در همان سوره، آيه ى 67 آمده است: و ما قدروا الله حق قدره و الارض جميعا قبضته يوم القيامة و السموات مطويات بيمينه سبحانه و تعالى عما يشركون. و خدا را آنچنان كه بايد به بزرگى نشناخته اند، و حال آنكه روز قيامت، زمين يكسره در قبضه ى (قدرت) اوست و آسمانها در پيچيده به دست اوست. او منزه است و برتر است از آنچه (با وى) شريك مى گردانند.
نكته ى دوم: زيبايى و نيكويى عالم است. همان گونه كه گفته شد، حسن و زيبايى و آفرينش، برابر يكديگرند؛ بدين معنا كه آنچه زيبا و نيكوست، مخلوق خداوند است و هر آنچه كه مخلوق و آفريده است، زيبا و نيكوست. به تعبير دقيق تر، در نگرش قرآن به جهان، در هندسه ى هستى جمال و زيبايى موج مى زند و آفريدگار جهان، زيباترين و نيكوترين خالق است.
در آيه ى 14 سوره ى مومنون، بعد از اشاره به مراحل آفرينش انسان، آمده است:
فتبارك الله احسن الخالقين.
آفرين باد بر خدا كه بهترين و نيكوترين آفرينندگان است!
در سوره ى سجده، آيه ى 7 آمده است:
الذى احسن كل شى ء خلقه.
خدا همان كسى است كه هر چيزى را كه آفريده، نيكو آفريده است. و در خصوص انسان كه عصارى آفرينش است، در سوره ى غافر، آيه ى 64 آمده است: و صوركم فاحسن صوركم. و (خدايى كه) شما را صورتگرى كرد و صورتهاى شما را نيكو نمود و همچنين در سوره ى تين، آيه ى 4 بعد از چهار سوگند آمده است:
لقد خلقنا الانسان فى احسن تقويم.
به راستى، انسان را در نيكوترين اعتدال آفريديم.
سرمايه ى كمال هر كاملى، اثرى از آثار كمال حق است و پيرايه ى جمال هر جميلى، پرتوى از انوار جمال مطلق است:
فكل مليح حسنه من جماله           معار له بل حسن كل مليحة
بينايى هر ديده ى بينا همه او بين           زيبايى هر چهره ى زيبا همه او دان
استاد محمدتقى جعفرى مى گويد:
در تفسير هويت زيبايى هاى محسوس و معقول و تعريف آنها تاكنون مطالب بسيار فراوانى گفته شده است. اگر يك متفكر و محقق در آن تفسيرات و تعريفات، دقت لازم و كافى نمايد، يقين حاصل خواهد كرد به اينكه هيچ يك از آنها نمى تواند زيبايى را، چه محسوس و چه معقول، به طورى توضيح بدهد كه هيچ سؤالى و ابهامى در موضوع باقى نگذارد؛ مگر اينكه زيبايى را خواه از قطب درون ذات و خواه از قطب برون ذات، با خالق جمال كه خداست، منظور بدارد؛ يعنى شخص متفكر محقق، در نهايت كوشش و سعى خود به اين نتيجه خواهد رسيد كه همه ى زيبايى ها، چه در قلمرو محسوس و چه در منطقه هاى معقول، نمودهايى نگارين يا حقايق بهجت انگيزى هستند كه با شفافيت خود، كمالى را نشان مى دهند كه وابسته
به كمال مطلق، يعنى وابسته به خدا مى باشند. [ترجمه و شرح نهج البلاغه، ج 61، ص 80.]
جمال يوسف آمد خمى از مى           به قدر خود نصيبى هر كس از وى
يكى را بهره، مخمورى و مستى           يكى را رستن از پندار هستى
يكى را جان فشاندن بر جمالش           يكى را لال ماندن در خيالش
نكته ى سوم: خداوند در آفرينش جهان، مقهور قدرت هيچ قاهرى نبوده و نيست. تمام هستى، تسليم اراده و مشيت اوست. فرمانروايى آسمانها و زمين از آن اوست. زنده مى كند و مى ميراند. او بر هر چيزى تواناست و كتاب الهى، سرشار از اين تعبيرات است كه بيان كننده ى قهر و غلبه ى خداوند بر هر موجودى است.
در سوره ى اعراف، آيه ى 54 آمده است:
ان ربكم الله الذى خلق المسوات و الارض فى ستة ايام ثم استوى على العرض يغشى الليل النهار يطلبه حثيثا و الشمس و القمر و النجوم مسخرات بامره، الا له الخلق و الامر، تبارك الله رب العالمين.
در حقيقت، پروردگار شما آن خدايى است كه آسمانها و زمين را در شش روز آفريد؛ سپس بر عرش (جهاندارى) استيلا يافت. روز را به شب- كه شتابان آن را مى طلبد- مى پوشاند و (نيز) خورشيد و ماه و ستارگان را كه به فرمان او رام شده اند (پديد آورد). آگاه باش كه (عالم) خلق و امر، از آن اوست. فرخنده خدايى است پروردگار جهانيان!
بنابر محتواى آياتى كه در تبيين و توضيح معناى حمد بدانها اشاره شد، روشن مى شود كه حمد، همان ستايش انسان يا موجودى است بر عمل يا وصفى كه از روى اختيار از او سر مى زند و از حسن و زيبايى و نيكويى، برخوردار است: «هو الثناء على الجميل الاختيارى».
گذشته از آنچه گفته شد، «حمد» و «لوم» (ستايش و سرزنش) دو واژه ى مقابل اند و به مصداق «تعرف الاشياء باضدادها»، ملامت و سرزنش در صورتى مقبول و معقول است كه شخص مورد سرزنش، كار زشت و ناشايستى را از روى اختيار و آزادى انجام داده باشد؛ چرا كه اگر از روى اجبار و اكراه مرتكب شود، در عرف، سرزنش او را نمى پسندند؛ بلكه ملامتگر، خود سزاوار سرزنش خواهد بود. بدين روى، حمد و ستايش در جايى پسنديده و معقول است كه شخص مورد ستايش، كار خوب و پسنديده اى را در پرتو آزادى و اختيار و اراده ى خويش انجام بدهد.
حاصل سخن اينكه ذات و صفات حق متعال، زيباست و منشأ هر زيبايى و حسن است و آفرينش، جلوه ى زيبا و نگارين نگارنده ى غيب و شهود است و عروس زيباى هستى، نمايشى از جلوه ى زيبايى اوست:
اين همه عكس مى و نقش نگارين كه نمود           يك فروغ رخ ساقى است كه در جام افتاد
ساقيا جام مى ام ده كه نگارنده ى غيب           نيست معلوم كه در پرده ى اسرار چه كرد
آنكه پر نقش زد اين دايره ى مينايى           كش ندانست كه در گردش پرگار چه كرد
(حافظ)
بنابراين، مى شايد كه فاطمه عليهاالسلام سخن خويش را در پايگاه توحيد، با زيباترين ستايشها از معبود يگانه ى بيآغاز؛ چرا كه روح پاك و ضمير شفاف و صيقل يافته اش در كوران روزگار پر حادثه ى بعثت، سامان گرفته است و در پرتو عرفان ژرف و وسيعش هيچ يك از رويدادهاى تلخ و شيرين زندگى كه مشيت ربانى و جلوه هاى زيباى رحمانى است، در او تاثير منفى و تلخى نمى گذارد و همه چيز را- آنچنان كه هست- زيبا ببيند و شيرين تلقى مى كند:
غم و شادى بر عارف چه تفاوت دارد           ساقيا باده بده شادى آن كاين غم از اوست
به حلاوت بخورم زهر كه شاهد ساقى است           به ارادت بكشم درد كه درمان هم از اوست
زخم خونينم اگر به نشود به باشد           خنك آن زخم كه هر لحظه مرا مرهم از اوست
پادشاهى و گدايى بر ما يكسان است           كه بر اين در همه را پشت عبادت، خم از اوست
بدين روى، آنچنان كه شايسته ى مقام بندگى و معرفت بود، خدا را ستود، چونان همسرش امام عارفان، على عليه السلام كه در سخت ترين شرايط خدا را به زيباترين شكل ستايش مى كرد:
اللهم انت اهل الوصف الجميل و التعداد الكثير.
بار خدايا! ستايش نيك و بى شمار، تنها تو را سزد.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page