85 ـ قال رسول الله ( صلى الله عليه و آله و سلم ) للحسن (عليه السلام ) : (( كخ كخ (15) ، ارم بها ، اما شعرت انّا لاناكل الصّدقه )) :
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( آ، { خرما } را نخور و از دهان بيفكن ، مگر نمي دانى كه ما صدقه نمى خوريم ؟!)).
86 ـ قال ( صلي الله عليه و آله و سلم ) : (( كلّ بنى آدم ينتمون الى عصبه ، الّا ولد فاطمه فانا وليّهم و انا عصبتهم )) :
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( بنى آدم همه به ريشه اى منسوبند ، مگر فرزندان فاطمه كه من سرپرست و ريشته آنانم )).
87 ـ قال ( صلي الله عليه و آله و سلم ) : (( كلّ بنى انثى فانّ عصبتهم ، ماخلا ولد فاطمه فانّى انا عصبتهم و انا باوهم )) :
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( پسران هر دخترى ريشه آنان به پدرشان وابسته است بجز فرزندان فاطمه كه من ريشته آنان و پدرشان هستم )) .
88 ـ قال ( صلي الله عليه و آله و سلم ) : (( كلّ سببٍ و نسبٍ منقطعّ يوم القيامه ، الّا سببى و نسبى )) :
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( روز رستاخيز هر سبب و نسبى جز سبب و نسب من قطع خواهد شد )) .
89 ـ قال ( صلى الله عليه و آله و سلم ) : (( كلّ نسب و صهّر ينقطع يوم القيامه الّا نسبى و صهّرى )) :
پيامبر خدا ( صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمود : (( روز رستاخيز هر نسب و سببى جز نسب و سبب من قطع خواهد شد )) .
90 ـ عن امّ سلمه قالت : (( كانّ ( صلى الله عليه و آله و سلم ) اذا عضب لم يجترئ عليه احد الّا عليّ )) :
از ام سلمه (16) نقل كرده اند كه گفت : (( { پيامبر } هنگامى كه خشمگين مى شد ، هيچ كس جز علي در برابر او جرات { سخن گفتن } نداشت )) (17).
91 ـ عن ابي ثعلبه قال : (( كان ( صلى الله عليه و آله و سلم ) اذا قدم من سفر بدا بالمسجد فصلّى فيه ركعتين ، ثمّ يثنّي بفاطمه ، ثم ياتى ازواجه )) :
از ابو ثعلبه نقل كرده اند كه گفت : (( { پيامبر } هنگامى كه از سفر مى آمد ، نخست وارد مسجد مي شد و دو ركعت نماز مى گذارد ، سپس به ديدن فاطمه مى رفت ، آنگاه نزد همسرانش مى آمد )) .
92 ـ عن عائشه قالت : (( كانّ ( صلي الله عليه و آله و سلم ) كثيراً ما يقبّل عرف فاطمه )) (18) :
از عايشه نقل نموده اند كه گفت : (( { پيامبر } بسيارى از اوقات فرق سر فاطمه را مى بوسيد )).
پىنوشتها:
15 . (( كخ )) به فتح كاف و كسر آن ، و سكون خا، با تشديد و تخفيف ، و به كسر خا، با تنونى و غير تنوين ، شش واژه است كه براى باز داشتن كودك از خوردن چيز آلوده به كار مى رود . اين سخن را پيامبر آنگاه كه حسن ( عليه السلام ) يك دانه از خرماهاى صدقه را برداشته و در دهانش گذاشته بود ، به وى فرمود و او را { از خوردن آن } بازداشت . (( فيض القدير ج 4 ، ص 549)) .
16 . اين حديث را طبرانى نيز از امّ سلمه نقل نموده است .
17 . اين بدان سبب بود كه پيامبر از مقام و منزلت على آگاه بود و محبّت او به گونه اى در قلب پيامبر جاى داشت كه سخن وى را در حال خشم مى پذيرفت ، و اين بزرگترين فضيلت است كه تنها به على اختصاص داشت .
18 . (( عرف )) به ضمّ ، فرق سر را گويند .
(ك)
- بازدید: 1278