فاطمه زهرا (عليهاالسلام) به سن رشد و ازدواج رسيد. بزرگان و شخصيتهاى ثروتمند و بانفوذى كه بر بلنداى مقام وى آگاه نبودند، گاه و بيگاه خواستگارى از فاطمه (عليهاالسلام) را زمزمه مى كردند. اما پيامبر (صلى الله عليه و آله) خوش نداشت كسى در اين باره سخن بگويد و با خواستگاران طورى رفتار مى كرد كه مى پنداشتند پيامبر (ص) از آنان رنجيده است. رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى فرمود: امر ازدواج فاطمه (عليهاالسلام) بدست خداوند است. [1- كشف الغمه ج 1 ص 353.] و گاه مى فرمود: فاطمه (ع) هنوز كوچك است. [سنن نسائى ج 6 ص 62.] به نوشته مورخان و محدثان بزرگ اهل سنت، هنگامى كه ابوبكر و عمر نزد پيامبر (صلى الله عليه و آله) از فاطمه (عليهاالسلام) خواستگارى كردند، فرمود: در انتظار حكم الهى هستم. [منتخب كنزالعمال در حاشيه مسند احمد ج 5 ص 99- فضائل فاطمة الزهراء ابن شاهين ص 50- طبقات ابن سعد ج 8 ص 19- صواعق المحرقه ص 82- ذخائر العقبى ص 30.]
روزى «عبدالرحمن بن عوف» به رسول خدا (صلى الله عليه و آله) گفت: اى رسول خدا (ص)! اگر فاطمه (ع) را به عقد من درآورى حاضرم اموال فراوانى را در راهش خرج كنم و مهريه زيادى برايش قرار دهم.
رسول خدا (صلى الله عليه و آله) برآشفت، مشتى سنگريزه بسوى او پاشيد و فرمود: «مى خواهى با پول ازدواج را به من تحميل كنى»؟ [مناقب ابن شهرآشوب ج 3 ص 345.]
خواستگارانى كه رد شدند
- بازدید: 539