در تفسير روح المعانى آلوسى بغدادى آمده است كه بعضى به آيه ى «وَ اِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ اِنَّ اللّهَ اَصْطَفيكِ» براى نبوّت حضرت مريم (ع) استدلال كرده اند زيرا سخن گفتن فرشتگان با وى نبوّت را اقتضا مى كند. و شيخ تقى الدين السبكى در حلبيات و ابن السيد قول به نبوّت حضرت مريم را ترجيح داده و خاطر نشان كرده اند كه ذكر آن حضرت با انبياء در سوره ى انبياء قرينه ى قوى بر اين مطلب است. آنگاه مى گويند بنابراين قول، باز هم فاطمه ى زهرا (س) از مريم (ع) بالاتر است، زيرا با پاره اى از روح وجود و سيّد كلّ موجود (فاطمة بضعة منّى) چيزى برابرى نمى كند «و اين الثُّريّا من يد المتناول».
آلوسى مى افزايد:
«پيغمبر (ص) مى دانست كه فاطمه (س) بعد از وى چندان عمر قابل توجهى نخواهد داشت كه بتوان دين را از وى اخذ كرد و اگر مى دانست كه فاطمه (س) بعد از وى زنده مى ماند، چه بسا مى فرمود: (خُذُوا كُلَّ دينَكُمْ عَنِ الزَّهْراء» (تمام دين خود را از زهرا فراگيريد)» [آلوسى بغدادى: تفسير روح المعانى، ج 3، صص 154- 156.] امام خمينى رضوان اللّه عليه در اينباره مى فرمايند:
«تمام هويّتهاى كمالى كه در انسان و زن متصور است در فاطمه ى زهرا سلام اللَّه عليهاست؛ زنى كه تمام خاصه هاى انبياء در اوست؛ زنى كه اگر مرد بود، نبّى بود؛ زنى كه اگر مرد بود، به جاى رسول الله بود. تمام حيثيت زن و تمام شخصيت زن، معنويات، جلوه هاى ملكوتى، جلوه هاى الهى و جبروتى، جلوه هاى ملكى و ناسوتى همه در اين موجود مجتمع است. صدّيقه ى طاهره از مرتبه ى طبيعت شروع كرده است و حركت كرده است، حركت معنوى با قدرت الهى، با دست غيبى، با تربيت رسول الله (ص) مراحل را طى كرده تا رسيده است به مرتبه اى كه دست همه از او كوتاه است.» [26/ 2/ 58، به نقل از صحيفه ى نور، ج 6، ص 185.]
خاصه ى انبياء در حضرت مريم و فاطمه
- بازدید: 1110