حوّا اولين زنى بود كه فريب وسوسه هاى شيطان را خورد ولى به زودى متوجه اشتباه خود شد و به جاى ادامه ى راه شيطان، همراه با همسرش به سوى خدا بازگشت و مؤدّبانه به گناه خود اعتراف كرد و خاشعانه اظهار داشت:
رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ [اعراف/ 23.] پروردگارا، ما به خويشتن ستم كرديم و اگر تو ما را نبخشى و مورد رحمت قرار ندهى از زيانكاران خواهيم بود.
آنگاه حوّا و همسرش از جبرئيل آموختند كه چگونه طى مراسم حج به سوى خدا بازگشت كنند و بار ديگر به بهشت كه «مُنى» و آرزوى آنها بود بازگردند.
امّا فاطمه ى زهرا سلام عليها نمونه ى كامل ترى از تائبات در اسلام است كه چون كم اعتنايى پدر را به جهت نصب پرده ى جالبى احساس مى كند، بى درنگ پرده را برمى دارد و آن را همراه با زيورى كه داشته است براى پدر مى فرستد تا در راه خدا صدقه دهند.
در كتابهاى اهل سنّت نيز فاطمه ى زهرا (س) قدوه ى حسنه و نمونه ى اعلاى زهد نسبت به كالاهاى زندگى دنيوى است و به عنوان نمونه روايت مى كنند كه پيامبر اكرم (ص) بر فاطمه (س) وارد شدند در حالى كه به گردن آن حضرت گردن بند طلا آويزان بود. فاطمه (س) اظهار داشت: اين گردن بند را ابوالحسن به من هديه كرده است.
پيامبر (ص) فرمودند: آيا دوست دارى كه مردم بگويند اين فاطمه دختر محمد است و بر گردنش زنجيرى از آتش است؟!
آنگاه از منزل خارج شدند. فاطمه (س) با آن گردن بند، برده اى را خريد و آزاد كرد. پيغمبر اكرم (ص) چون مطلع شدند فرمودند: سپاس خداى را كه فاطمه را از آتش نجات داد. [سنن نسائى، ج 8، ص 158 در الزينة؛ مسند احمد بن حنبل، ج 5، ص 278؛ مسند ابوداود الطياليسى، ج 2، ص 354؛ المستدرك حاكم، ج 3، صص 152 و 153. ذهبى و حافظ المنذرى نيز اين روايت را صحيح دانسته اند. رجوع شود به الترغيب و الترهيب، ج 1، ص 557 «و علّموا اولادكم محبّة آل بيت النّبى»؛ جدّه دارالقبله، دكتر محمّد عبده يمانى، 4112 ه.، ص 96.] علامه اربلى از كتاب الآل ابن خالويه از پيغمبر اكرم (ص) روايت مى كند كه فرمودند:
«چون خداوند آدم و حوا را بيافريد، آدم به حوّا اظهار داشت: خداوند موجودى نيكوتر از ما نيافريده است. خداوند به جبرئيل وحى كرد كه اين دو بنده ى مرا به فردوس اعلى بر. چون آن دو وارد فردوس شدند، زن جوانى را ديدند كه بر فرش زيبايى از فرشهاى بهشتى نشسته و تاجى از نور بر سر دارد و بر دو گوشش دو گوشواره ى نور آويزان است و از پرتو نور چهره اش بهشت تابناك است.
آدم از جبرئيل پرسيد: اين بانو كه از نور صورتش بهشت مى درخشد كيست؟ جبرئيل پاسخ داد: اين فاطمه دختر پيامبر از فرزندان توست كه در آخر الزمان خواهد آمد. آدم پرسيد: اين تاجى كه بر سر دارد چيست؟ گفت: اين شوهر وى على بن ابى طالب (ع) است. پرسيد: اين دو گوشواره ى درخشان در گوشهاى وى چيست؟ پاسخ داد: دو فرزندش حسن و حسين اند.» [كشف الغمه فى معرفة الائمة، ج 1، ص 456.]
فاطمه و حوّا، نمونه ى تائبات
- بازدید: 930