اشراق هشتم : (بيان اشرفيت و افضليت حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها ازكل نساء عالمين :)

(زمان خواندن: 24 - 47 دقیقه)

هر چند در جهان هستى نساء و بانوان با شرافت و با فضيلت وجود داشته اند مانند حضرت مريم و حضرت هاجر و حضرت حورا و مانند آنها ولى هيچ يك از آنان در شرافت و فضيلت و كرامت بدرجه و مرتبه حضرت فاطمه زهراى اطهر سلام الله عليها نمى رسند.
زيرا شرافت و فضيلت يا نسبى و يا حسبى و يا قائم بشخص و صفات ملكوتى خود انسان است و حضرت فاطمه (ع ) در تمام مراحل جهات مزبور گوى سبقت را از قاطبه نساء عالمين من الاولين و الاخرين ربوده است :
و چگونه چنين نباشد و حل آنكه روحانيت او مقام نفس كليه الهيه است : و نيز حضرت فاطمه زهرا دختر اول شخص عالم امكان است : فاطمه زهرا سلام الله عليها صادره نخستين و اولين جلوه رب العالمين است .
خداى متعال نور فاطمه زهرا را قبل از عالم و آدم آفريده است و نور او و پدرش و شوهرش نور واحد است چنانچه در روايت معتبر آمده است .
ان الله تفرد فى وحدانيته ثم تكلم بكلمته (اى اجاد بجود و اشرق بشروق ) فصارت نورا ثم خلق من ذالك النور محمدا و عليا و فاطمته :
پس در واقع حقيقت محمديه و حقيقت علويه و حقيقت فاطميه هر سه از نور واحد خلق شده اند و برهان امكان اشرف كه قاعده عقليه ائيست برهان اشرفيت صادر نخستين است :
و نيز برهان ديگر بر اشرفيت و افضليت حضرت فاطمه رهراى اطهر دختر والاگهر پيغمبر پيغمبر خاتم از باب قاعده تشاكل معلول با علت و اثر با موثر باشد بحكم (كل يعمل على شاكلته ) و مفاد (الولد سر ابيه ) و اين برهان در كمال قوت است چه آنچه در والد است ظهورو بروزش در روح ولد و خون ولداست :
و شكى نيست كه حضرت ختمى مرتبت عقل كل محمد مصطفى عليه و آله و افضل التحيته و الثناء افضل و اشرف از كل ماسوى الله است و نيزولد هم كه از هر حيث مشابه با آب است پس بديهى است كه مشابه اكمل - اكمل از غير اكمل خواهد بود: بنابراين قادعده : حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها كه خلقا و خلقا از هر جهت و هر باب شباهت تامه به حضرت ختمى مرتبت پدر بزرگوارش دارد اشرف و افضل از تمام نساء عالمين اولاد غيراكمل و مشابه غير اكملند ولى حضرت فاطمه زهرا (ع ) ولد اكمل و مشابه اكمل و اشرف ما فى الوجود است و بحكم مشابه الاكمل اكمل اكمليت و اشرفيت و افضليت آن حضرت از قاطبه نساء عالمين من الاولين و الاخرين ثابت و مبرهن و محرزاست و اين قاعده كليه برهانيه درتمام اولاد فاطمه زهرا يعنى ائمه اطهار (ع ) سارى و جارى است كه اشرفيت و افضليت آنها ازتمام خلايق ثابت و محرزاست عقلا و نقلا:
و نيز در تائيد و تثبيت اشرفيت و افضليت حضرت خير النساء فاطمه زهرا سلام الله عليها از كل نساء جهان واينكه او مختار و برگزيده خدا است از ميان نساء عالمين همانا روايتى است كه از لسان حضرت ختمى مرتبت محمد صليالله عليه و آله صادر شده است و بسيار قابل اهميت است قال رسول الله (ص ) لعلى (ع ): ان الله عزوجل اشرف على الدنيا فاختارنى منها على رجال العالمين ثم اطلع الثالثه فختار الائمته من ولدك على رجال العالمين ثم اطلع الرابعته فاختار فاطمه على نساء العالمين : (عن كتاب فاطمته الزهرا(ع )للعلامه الامينى ) (ص )43 طبع امير كبير:
و ايضا عن النبى الختمى (ص ) فى حديث طويل : على ساق العرش مكتوب (لا اله الا الله ) محمد رسول الله و على و فاطمته و الحسن و الحسين خير خلق الله : فقال جبرئيل يارب فانى اسئلك بحقهم عليك لجعلتنى خادمهم قال الله تعالى قد جعلت فجبرئيل عليه السلام خادمنا: (عن كتاببحر المعارف للعاف الصمد انى ملا عبد الصمد الهمدانى كه صفحه 428):
مستفاد از اين حديث شريف نورانى اين است كه حضرت ختمى مرتبت محمد پيغمبرخاتم و حضرت ولى الله الاعظم على و حضرت ملكه ملك و ملكوت وليته الله العظمى فاطمته الزهرا (ع ) و دو فرزند دلبند آنها امامين همامين حضرت امام حسن و حضرت امام حسين عليهم الصلوه و السلام اشرف خلق الله و بهترين خلق الله در ارض عالم امكان هستند و جبرئيل خود از خداى متعال خواست كه افتحار خدمت و خادميت دربار اين بزرگواران را داشته باشد و خداى متعال درخواست جبرئيل را پذيرفت ملك مقرب دربار خود را خدامتگذار آنها قرار داد.
(گواهى پيغمبر (ص ) درباره دختر والاگهر فاطمه زهراى اطهر (ع )):
فى حديث طويل عن النبى الختمى صلى الله عليه و آله : و اما ابنتى فاطمته سلام الله عليها فانها سسيده نساء العالمين من الاولين و الاخرين و هيبضعته منى و هى نور عينى و هى ثمره فوادى و هى روحى التى بين جنبى و هى الحوراء الانسيته : متى قامت فيمحرابها بين يدى ربها جل جلاله زهر نورها لملائكته السماء كما يزهر نور الكواكب لاهل الارض و يقول الله عزوجل يا ملائكتى انظروا الى امتى فاطمته سيده امائى قائمته بين يدى ترتعد فرائصها من خيفتى وقد اقبلت بقلبها على عبادتى اشهد كم انى قد آمنت شيعتها من النار: از مالى صدوق
در حديث طويلى از حضرت نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم روايت شده كه درباره دختر والاگهرش فاطمه زهراى اطهر سلام الله عليها چنين بيانى فرموده است :
و اما دختر من فاطمه سيدهنساء عالمين من الاولين والاخرين است همانا اين دختر گرامى پاره تن من است و اونور چشم من و او ميوه دل من است و او روح من است كه ميان دو پهلوى من است : فاطمه انسيه حورا است هرگاه درمحراب عبادت درپيشگاه رب با عظمت وجلال خود مى ايستد نور او مى درخشد از براى ملائكه عالم علوى همچنانيكه مى درخشد نور كواكب براى اهل زمين : ذات اقدس الوهى ميفرمايد بملائكه و فرشتگان اى فرشته گان دربار من بنگريد بسوى فاطمه ومنظره نماز و عبادت او را در برابرسلطان عظمت ما كه چگونه لرزه بر اندامش افتاده و با توجه قلب خود اقبال بعبادت من نموده است :
من شما را شاهد و گواه ميگيرم كه شيعيان حضرت از آتش دوزخ در قيامت ايمن خواهند بود (و آنان روى دوزخ نخواهند ديد چه تمام شيعيان و محبان آنحضرت همه اهل جنت ابد مدت باشند) ونيز در حديث معتبر ديگر از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم روايت شده كه فرموده است : فاطمه سيده نساء العالمين من الاولين والاخرين و آنهالتقوم فى محرابها فيسلم عليها سبعون الف ملك من المقربين و ينادونها بما نادت به الملائكته مريم : فيقولون يا فاطمته (ان الله اصطفاك و طهرك و اصطفاك على نساء العالمين ): از بحار مجلسى : يعنى فاطمه سيده نساء عالمين من الاولين و الاخرين است هرگاه در محراب خود مى ايستد پس سلام مى كنند هفتاد هزارملك از ملائكه مقربين و ندا مى كنند او را بمانند آنچه ملائكه مريم را ندا نمودند پس مقاله شان خطاب بحضرت فاطمه اين است :
اى فاطمه : بدرستى كه ذات الوهى تو را برگزيده و مطهر قرار داده و بر تمام نساء و بانون عالمين برترى داده است :
نا گفته نماند كه اصطفاى عليها سلام مربوط بعالم و زمان دوران خود او بوده است فقط ولى اصطفاى ملكه ملك و ملكوت فاطمه زهرا سلام الله عليها مربوط بعالم و زمان دوران خود نيست بلكه آنحضرت مصطفاه و برگزيده خداى متعال است از جميع نساء عالمين من الاولين و الاخرين :
در تائيد وتثبيت اين واقعيت سند معتبر روايتى است كه ازقول كاشف حقايق حضرت امام صادق عليه الصلوه والسلام نقل گرديده : عن محمدبن سنان عن المفضل قال : قلت لابى عبدالله عليه السلام اخبرنى عن قول رسول الله (ص ) فى فاطمته آنها( سيده نساء العالمين ) اهى سيده عالمها: (فقال ذاك لمريم كانت سيده عالمها): و فاطمته سيده نساء العالمين من الاولين و الاخرين مفضل گويد محضر امام صادق عليه السلام از حضرتش ‍ سئوال كردم اينكه حضرت رسول الله درباره فاطمه فرموده كه او سيده نساء عالمين است آيا آنحضرت سيده عالم خودش است ؟ امام فرمود اين مربوط بمريم است كه سيده نساء عالم خوداست ولى حضرت فاطمه سيده نساء عالمين من الاولين و الاخرين است (نظر باينكه سيادت حضرت فاطمه شمولش كلى استو نسبت به تمام عوالم است ) اما حضرت مريم سيده نساء و بانوان عالم خودو دوران حيات خود اوست و اينجا تفاوت در سيادت و اصطفا و فضيلت از زمين تاآسمان است بكله بعقيده نگارنده جاى مقايسه در سيادت مريم با فاطمه نيست : چه
مريم عليهاالسلام از نظر نسب دختر عمران است ولى فاطمه سلام الله دختر اول شخص عالم امكان در رتبه است كه پدرش عقل كل خاتم الانبياء والرسل است : ديگر آنكه مريم عليهاالسلام هر چند داراى مقام طهارت است ولى فاطمه طاهر و مطهره از تمام ارجاس است و نسبت بمريم ملائكه گواهى بطهارتش داده اند امانسبت بحضرت فاطمه ذات الوهى خود گواهى بطهارت او داده است كما اشار اليه نص الكتاب الالهى (انما يريدالله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا) آيه 33 سوره احزاب و شكى نيست كه فاطمه (ع ) مصداق اهل البيت است و اين آيه مباركه درباره اهل البيت عصمت نازل شده است و اراده خدا هم در اين مقام اراده تكونيه است كه تخلف از مراد ندارد و اين آيه مثبت مقام عصمت حضرت فاطمه سلام الله عليها نيز مى باشد و اگر چنانچه ظرف وجود مريم عليهاالسلام فقط يك عيسى عليه السلام پرورانده ولى صدف در ربار وجود فاطمه زهرا سلام الله عليها جواهر و گوهرهاى ائمه اطهار پديدار گرديدند كه هر يك باذن الله عيسى آفرينند و عيسى (ع ) ولايتش جزئيه و مقيد است اما ولايت ائمه اطهار عليهم السلام ولايت كليه مطلقه است :
اگر عيسى عليه السلام مويد بتائيد روح القدس بوده است لقوله تعالى (وايدناه بروح القد(س ) حافظ قرآن گويد:
(فيض روح القدس اربار مدد فرمايد:
دگران هم بكنند آنچه مسيحا مى كرد)
اما فرزند فاطمه زهرا حضرت امام حسن عسگرى (ع )يازدهمين نير برج امامت مى فرمايد (روح القدس فى جنان الصاغوره ذاق من حدائقنا الباكوره ) از دستخط شريف و نورانى آنحضرت متخذ است مدرك اين جمله مذبوره از كتاب بحار النوار علامه مجلسى : و نيز كتاب علامه فيض كاشانى است اگر فضيلت و مقام مريم عليهاالسلام دراين است كه برايش مائده آسمانى آمده است در فضيلت و مقام حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها نه تنها آمدن مائده آسمانى سهل است كه براى كنيزش فضه نيز مائده آسمانى نازل مى شده است بنابراين مقام مريم كجامقام فاطمه كجا.
(ميان ماه من با ماه گردون
تفاوت از زمين تا آسمان است :)
يك دهان خواهم به پهناى فلك
تابگويم وصف آن رشك ملك :
و عن الحسن بن زياد العطار قال قلت لابى عبدالله (ع )قول رسول الله (ص ) فاطمته سيده نساء اهل الجنته اسيده نساء عالمها: قال عليه السلام : ذاك مريم (و فاطمته سيده نساء اهل الجنته من الاولين و آلاخرين ): راوى ميگويد پرسيدم از حضرت فاطمه كه سيده اهل الجنته است آى در منطقه و جهان خودش چنين است امام عليه السلام فرمود است مربوط بمريم است : چه حضرت فاطمه سيده اهل الجنته است من الاولين والاخرين : (از كتاب عوالم ج 11) فاين مريم قياسها مع الفاطمته الزهرا سلام الله عليها كه در واقع قياس مع الفارق است چه مريم فقط اما آنكه سيادت در دنيا و آخرت و در جنت ابدمدت و در ملك و ملكوت و در تمام عوالم على الاطلاق نسبت بجميع نساء عالمين من الاولين و الاخرين بدون استثناء واجد و دار است او منحصرا حضرت فاطمه زهرا است كه اشرفيت و افضيلت و برترى آن بانوى عظمى و ملكه دو سرا بعد از پدرش حضرت محمد خاتم انبياء و بعد از شوهرش حضرت على مرتضى صلوات الله عليهم از كل ماسوى على الاطلاق عقلا و نقلا ثابت و مبرهن است وجاى هيچ شك و شبهه نيست : و هر كس غير از اين بگويد او قاصر در شناخت حضرت فاطمه است و چنين كس فاطمه زهرا سلام الله عليها را بمقام نورانيت نشناخته است : خداوند ما را عارف بحق فاطمه و پدر فاطمه و شوهر فاطمه و فرزندان او يعنى ائمه اطهار عليهم الصلوه والسلام بفرمايد زيرا عمده معرفت بمقام نورانيت ايشان است (و من عرفهم عرف الله ) و من احبهم فقد احب الله و من اطاعهم فقط اطاع الله ):
قال الصادق عليهم السلام : نحن و الله الاسماء الحسنى التى لايقبل الله من العباد عملا الا بمعرفتنا: و قالو عليهم السلام بنا عرف الله : اى بمظهريتنا لجميع اسمائه و صفاته .
حضرت امام صادق كاشف حقايق الذى انكشف له الملك و الملكوت فرمود (مائيم اسماء حسناى الهى و مظاهر تامه صفات علياى الوهى عمل و عبادت عباد و بندگان نزد پروردگار عالميان مورد قبول و پذيرش واقع نمى شد مگر بمعرفت ما خاندان عصمت (اهل بيت طهارت ) (چه روح و جان عبادت ولايت است آنهم فقط ولايت كليه مطلقه سلسله جليله محمد و آل محمد كه شامل چهارده معصوم است ) زيرا ايشانند كه مجالى و مظاهر كامله اسماء حسنى و صفات علياى خدايند ذات صمدى الوهى بتمام اسماء و صفات خود در اين هياكل توحيد تجلى و ظهور نموده و آنان را بالفعل مظاهر اسماء خود قرار داده است : آرى ايشانند كه مظاهر تامه علم خدايند و مظاهر تامه حلم خدايند و مظاهر تامه قدرت خدايند و ايشانند كه مظاهر تامه جمال و جلال حقند و همين طور مظاهر ساير اسماء الهيه و صفات ربانيه : و قيل عن لسانهم عليهم السلام :
(ما جام جهان نماى ذاتيم
ما مظهر جمله صفاتيم )
(ما نسخه نامه الهيم
ما گنج طلسم كائناتيم )
(هم مظهر واجب الوجوديم
هم معنى جام ممكناتيم )
(هر چند كه مجمل دو كونيم
تفصيل جميع مجملاتيم )
(برتر زم مكان و در مكانيم
بيرون ز جهات و در جهاتيم )
(ما هادى جمله علوميم
كشاف جميع مشكلاتيم )
(بيمار و ضعيف را شفائيم
محبوس و نحيف را نجاتيم )
(گو مرده بيا كه روح بخشيم
گو تشنه بيا كه ما فراتيم )
(اى درد كشيده دوا جرى
از ما مگذر كه ما دواتيم )
در زيارت جامعه كبيره كه بلاشك از لسان معجزه بيان دهمين نير برج امامت و اختر فروزان ولايت حضرت امام على النقى الهادى صلوات الله و سلامه عليه صادر شده است در برخى از فرازهاى آن آمده است :
موالى لا احصى ثنائكم و لا ابلغ من المدح كنهكم و من الوصف قدركم وانتم نور الاخيار و هداه الابرار وحجج الجبار بكم فتح الله و بكم يختم الله يعنى شماسلسله جليله موالى من هستيد صفات كماليه شما بيرون از حيطه احصاء و شمار است و ثناى شما از عهده احدى ساخته نيست و بكنه مدح و توصيف شما نتوانم رسيد.
شمائيد نور جان خوبان جهان و شمائيد هدايت كنندگان نكوكاران و شمائيد حجت هاى مقتدر خداى جبار و بوجود شما آفريدگار افتتاح ايجاد و آفرينش نمود و در فراز ديگر اين زيارت كامله جامعه عرشيه آمده است .
(و ارواحكم فى الارواح و انفسكم فى النفوس الخ ) مولف را نسبت باين جملات توجيهات بسيارى است كه ضمن ترجمه و تفسير اين كلمات نورانى در بيان تفصيلى زيارت جامعه در جزوه مربوط بحضرت امام دهم عليه السلام به تحقيق عرشى و عرفانى آن اشاره نموده ائيم و يكى از آن توجيهات اين است كه روح اعظم ولايتى و نفس كليه و الهيه احاطه و معيت قيوميه ظليه دارد بر جميع ارواح و نفوس و بر تمام اجسام و اجساد و نيز ابدان و آثار و قبور آنان همين احاطه را دارد لذا در هر جا آنها را سلام نمائيم جواب سلام ما را رد نموده و سئوال ما را پاسخ مى دهند و اجسام و اجساد و قبور ايشان محكوم بحكم ارواح و نفوس آنان است و در حقيقت آنها جان جان عالميانند: و لنعم ما قيل : خطاب بهر يك از ارواح آنها
روح جان و جان جان اى جان توئى
عقل و جان خلق را سلطان توئى
جمله ارواح در تدبير تست
سجده اشباح از تاثير تست
عقل جمله واله و حيران تست
كل موجوات در فرمان تست
صد هزاران بحر و ماهى در وجود
سجده آرى پيش آن درياى جود
و نيز در زيارت جامعه كبيره آمده است :
بابى انتم و امى و نفسى بموالاتكم علمنا الله معالم ديننا و اصلح ما كان فسد من دنيانا و بموالاتكم تمت الكلمته و عظمت النعمته و اتلفت الفرقه و بموالاتكم تقبل الطاعته المفترضته و لكم الموده الواجبته و الدرجات الرفيعته و المقام المحمود عندالله عزوجل و الجاه العظيم و الشان الكبير و الشفاعته المقبولته : پدر و مادر جانم فداى شما كه بلحاظ ولايت شما خدا معالم دين و معارف ربانيه را بحد كمال نهائى رسانيد و حقايق الهيه دينيه را بما تعليم داد و هر آنچه از امور دنيوى ما فاسد بود اصلاح نمود و بواسطه موالات شما كلمه تامه توحيد و معارف الهيه به اعلى مرتبه رسيد و نعمت عظماى دين حق بخلق عطا گرديد و تفرقه در امت مبدل بالفت و اتحاد گشت و بواسطه ولايت شما طاعت فريضه خلق مورد قبول خدا واقع مى گردد خداوند محبت و دوستى شما را بر بندگان خود واجب نمود خداوند بشما درجات رفيعه و مقامات و منزلت عاليه داد و مقام محمود نزد خداى عزوجل مخصو(ص )شماست و شما را نزد خدا جاه و عزت بزرگ و عظيم و شان و مرتبه بزرگ مى باشد و مقام شفاعت مقبوله را عندالله داريد (چه شما داراى مقام ولايت كليه مطلقه هستيد و در مقام قرب بخلق و تحقق اقرب الى الله مى باشيد) و در فراز آخر از اين زيارت آمده است :
(اللهم انى لو وجدت شفعاء اقرب اليك من محمد و اهل بيته الاخيار الائمته الابرار لجعلتهم شفعائى فبحقهم الذى اوجبت لهم عليك اسئلك ان تدخلنى فى جملته العارفين بهم و بحقهم و فى زمره المرحومين بشفاعتهم انك ارحم الراحمين و صلى الله على محمد و آله الطاهرين و سلم تسليما كثيرا و حسبنا الله و نعم الوكيل ): از كتاب مفاتيح الجنان قمى :
الها پروردگارا من اگر شفيعانى از حيث قرب و منزلت بتو نزديكتر از حضرت ختمى مرتبت محمد (ص ) و آل اطهارش كه همه اخيار و ابرار و مقربان دربار تو هستند در صفحه جهان هستى و نظام حق پرستى مى يافتم هر آينه آنها را بدرگاه تو شفيع خود قرار مى دادم ولى دانستم كه هيچ كس مقربتر و محبوبتر و شريفتر از ايشان در ملك وجود از غيب و شهود در نزد تو نيست :
لذا تو را قسم مى دهم بحق آنه كه آنرا تو بر خود لازم گردانيدى و از تو درخواست مى كنم كه مرا داخل در جمله عارفين بمقام نورانيت آنان و شناسا بحق ايشان نموده و در زمره رحمت شدگان به شفاعت آنها قرار دهى كه توئى ارحم الراحمين و صلوات و درود و تحيت بى نهايت بر ايشان باد ازلا و ابدا و سرمدا و حسبنا الله و نعم الوكيل
فاطمه زهرا سلام الله عليها از ياران مباهله است
در قصه مباهله كه قرآن به آن اشاره فرموده است لقوله تعالى (فمن حاجك فيه من بعد ما جائك من العلم فقل تعالو ندع ابنائنا و ابنائكم و نسائنا و نسائكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنته الله على الكاذبين : آيه 61 سوره آل عمران :
مطابق روايات معتبره منقوله از طرق عامه و خاصه مراد از ابنائنا حضرت امام حسن و حضرت امام حسين و مراد از نسائنا حضرت فاطمه زهرا دختر پيغمبر و مراد از انفسنا حضرت اميرالمؤ منين على بن ابى طالب صلوت الله عليهم اجمعين مى باشد دارد كه در يوم مقرر براى مباهله : حضرات نصارى كه اين جماعت يعنى اهل بيت پيغمبر با خود حضرت محمد (ص ) را مشاهده كردند و ديدند پيغمبر خاتم صلى الله عليه و آله و سلم محبوب ترين و عزيزترين كسان خود را براى شركت در امر مباهله با خود آورده است از مباهله صرف نظر نموده و از حضرت رسول خاتم (ص ) درخواست كردند از مباهله صرف نظر فرمايد چرا چنين درخواستى نمودند چون به حقانيت حضرت ختمى مرتبت كه او محبوبترين كسان خود را آورده براى مباهله و اگر او بحقانيت خود اطمينان و ايقان نمى داشت حاضر نبود عزيزترين كسان خود را در معرض مباهله قرار دهد پس بدين جهت بحقانيت آنحضرت يقين حاصل نموده و جرئت نكردند مباهله نمايند و حاضر شدند جزيه بدهند و بعدا هم اسلام آورده و به دين مبين اسلام تشرف حاصل نمودند در تفسير صافى تاليف علامه فيض كاشانى آمده است فقال اسقفهم يا معشر النصارى انى لارى وجوها لو سالو الله ان يزيل جبلا من مكانه لازاله فلاتباهلوا فتهلكوا فاذغنو الرسل الله و بذلو الجزيته الخ :
اسقف رهبر جماعت نصارى گفت اى مردم مبادا مباهله عملى شود زيرا من رويهاى شعشعانى (و چهره هاى نورانى و درخشانى )
را مى بينم كه اگر خداى متعال سئوال كنند كه جبال عظيمى را از جاى خود بكند هر آينه عملى مى شود:
پس اگر كار بمباهله منجر شود جملگى هلاك مى شويد و يك نصرانى در صفحه زمين باقى نخواهد ماند اين بود كه كار به پرداخت جزيه و مصالحه بر حسب تقاضاى نصارانى نجران خاتمه يافت : و در كتب عامه از عايشه نقل كرده اند كه گفت در روزيكه حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم براى مباهله بيرون آمد كسائى پوشيده بود پس امام حسن و امام حسين و حضرت فاطمه زهرا و حضرت على بن ابى طالب عليهم السلام را زير عبا داخل كرد و اين آيه مباركه را تلاوت فرمود (انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا) آيه 33 سوره احزاب :
بنابر آنچه نگاشتيم حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها هم از اصحاب كساء است و هم از ياران مباهله است مطابق روايات منقوله از عامه و خاصه :
در كتاب ينابيع الموده دارد قال رسول الله صلى الله عليه و آله : لو علم الله تعالى ان فى الارض عبادا اكرم من على و فاطمته و الحسن و الحسين لامرنى ان اباهل بهم و لكن امرنى بالمباهلته مع هولاء و هم افضل الخلق فغلبت بهم النصارى :
رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود اگر خداى عزوجل مى دانست كه در وجه الارض بندگانى گرامى تر و بهتر از على و فاطمه و حسن و حسين وجود دارد نزد او هر آينه امر مى كرد مرا كه در مباهله بمعيت ايشان با جماعت افضل الخلق عندالله هستند لذا بوسيله معيت ايشان حضرات نصارى مغلوب گرديدند: اين حديث شريف برهان است كه حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها از گرامى ترين و بهترين خلق الله عندالله است و آنان مقربترين و محبوبترين مخلوقين در نزد خداى مى باشند و بهمين جهت است كه اطاعت ايشان اطاعت از خداست و نافرمانى آنان عصيان امر خداست و دوستى خداست و دشمنى با ايشان دشمنى با خداست و هر كس چنگ بدامان آنان بزند چنگ بذيل عنايت خدا زده است و باين مضامين در زيارت جامعه كبيره تصريح شده است (من اطاعكم فقد اطاع الله من عصاكم فقد عصى الله و من ابغضكم فقد ابغض الله و من اعتصم بكم قد اعتصم بالله :
و سر مطلب اين است كه ايشان همه فانى فى الله مى باشند: و لنعم ما قيل
گفت نوح اى سركشان من من نيم
من ز جان مردم بجانان باقيم
چونكه مردم از خواص بوالبشر
حق مرا شد سمع و ادراك و بصر
چونكه من من نيستم ايندم زهوست
پيش اين دم هر كه دمزد كافر او است
(حديث شريف كساء) (با حذف سلسله روات و اسناد مربوط بلحاظ رعايت اختصار)
عن جابر عبدالله الانصارى انه قال
سمعت فاطمته الزهرا بنت رسول الله صلى الله عليهما آنها قالت دخل على ابى رسول الله (ص ) فى بعض الايام فقال السلام عليك يا فاطمته فقلت و عيلك السلام يا ابتاه فى انى لاجد فى بدنى ضعفا فقلت له اعيذك بالله يا ابتاه من الضعف فقال يا فاطمته ايتينى بالكساء اليمانى و غطينى به فاتيته و غطيته به و صرت انظر اليه فاذا يتلالاء كانه البدر فى ليلته تمامه و كماله : فما كانت الا ساعته و اذا بولدى الحسن عليه السلام قد اقبل فقال السلام عليك يا ماه فقلت و عليك السلام يا قره عينى و ثمره فوادى فقال لى يا اماه انى اشم عندك رائحته طيبته كانها رائحته جدى رسول الله صل الله عليه و آله فقلت نعم يا ولدى ان جدك تحت الكساء فاقبل الحسن (ع ) نحو الكساء و قال السلام عليك يا جداه يا رسول الله اتاذن لى ان ادخل معك تحت الكساء فقال عيلك السلام يا و ولدى و صاحب حوضى قد اذنت لك فدخل معه تحت الكساء: فما كانت الا ساعته فاذا بولدى الحسين عليه السلام قد اقبل و قال السلام عليك يا اماه فقلت و عليك السلام يا قره عينى و ثمره فوادى فقال لى يا اماه انى اشم عندك رائحته طيبته كانها رائحته جدى رسول الله صلى عليه و آله : فقلت نعم يا بنى ان جدك و اخاك تحت الكساء فدنا الحسين الحسن عليه السلام نحو الكساء و قال السلام عليك يا جداه يا من اختاره الله اتاذن لى ان اكون معكما تحت هذا الكساء فقال و عليك السلام يا ولدى و يا شافع امتى قد اذنت لك فدخل معهما تحت الكساء فاقبل عند ذالك ابوالحسن على بن ابيطالب (ع )و قال : السلام عليك يا فاطمته يا بنت رسول الله صلى الله عليه و اله فقلت و عليك السلام يا ابالحسن و يا اميرالمؤ منين فقال يا فاطمته انى اشم عندك رائحته طيبته كانها رائحته احى و ابن عمى رسول الله صلى الله عليه و اله فقلت نعم ها هو مع ولديك تحت الكساء فاقبل على نحو الكساء و قال له و عليك السلام يا اخى و خليفتى و صاحب لوائى فى المحضر نعم قد اذنت لك فدخل على تحت الكساء: ثم اتيت نحو الكساء و قلت السلام عليك يا ابتاه يا رسول الله اتاذن لى ان اكون معكم تحت الكساء قال لى و عليك السلام يا بنتى و يا بضعتى قد اذنت لك فد خلت معهم : فلما اكتملنا و اجتمعنا جميعا تحت الكساء فاخذ ابى رسول الله بطرفى الكساء و اومى بيده اليمنى الى السماء و قال اللهم ان هولاء اهل بيتى و خاصتى و حامتى لحمهم لحمى و دمهم دمى يولمنى ما يولمهم و يحزننى ما يحزنهم انا حرب لمن حاربهم و سلم لمن سالمهم و عدو لمن عاداهم و محب لمن احبهم و انهم منى و انا منهم فاجعل صلواتك و بركاتك و رحمتك و غفرانك و رضوانك على و عليهم و اذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهيرا:
فقال الله عزوجل يا ملائكتى و يا سكان سماواتى انى ما خلقت سماء مبنيته و لا ارضا مدحيته و لا قمرا منيرا و لا شمسا مضيئته و لا فلكا يدور و لا فلكا يسرى و لا بحرا يجرى الا لمحبته هولاء الخمسته الذين هم تحت الكساء فقال الامين جبرئيل يا رب و من تحت الكساء:
فقال الله عزوجل هم اهل بيت النبوه و معدن الرسالته (هم فاطمته و ابوها بعلها و بنوها): فقال جبرئيل يا رب اتاذن لى ان اهبط الى الارض لاكون معهم سادسا فقال الله عزوجل قد اذنت لك فهبط الامين جبرئيل و قال لابى السلام عليك يا رسول الله : العلى الاعلى يقرئك السلام و يخصك بالتحيته و الاكرام و يقول لك و عزتى و جلالى انى ما خلقت سماء مبنيته و لا ارضا مدحيته و لا قمرا منيرا و لا شمسا مضيئته و لا فلكا يدور و لا بحرا يجرى و لا فلكا يسرى الا لا جلكم و محبتكم و قد اذن لى ان ادخل معكم فهل تاذن لى انت يا رسول الله : فقال ابى و عليك السلام يا امين وحى الله نعم قد اذنت لك فدخل جبرئيل معنا تحت الكساء فقال جبرئيل لا بى ان الله قد اوحى اليكم يقول (انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا):
فقال على يا رسول الله اخبرنى ما لجلوسنا هذا تحت الكساء من الفضل عند الله فقال صلى الله عليه و آله و الذى بعثنى بالحق نبيا و اصطفانى بالرسالته نجيا ما ذكر خبرنا هذا فى محفل من محافل اهل الارض و فيه جمع من شيعتنا و محبينا الا و نزلت عليهم الرحمته و حفت بهم الملائكته و استغفرت لهم الى ان يتفرقوا: فقال على (ع )اذا و الله فزنا و فاز شيعتنا و رب الكعبته :
فقال ابى ثانيا يا على و الذى بعثنى بالحق نبيا و اصطفانى بالرسالته نجيا ما ذكر خبرنا هاذا فى محفل اهل الارض و فيه جمع من شيعتنا و محبينا و فيهم مهموم الا و فرج الله همه و لا مغموم الا و كشف الله غمه و لا طالب حاجته فقال على اذا ولله فزنا و سعدنا و كذالك شيعتنا فازوا و سعدوا فى الدنيا و الاخره و رب الكعبته :
در نظر اهل عرفان و معرفت و كرسى نشينان عرش علم و حكمت حديث شريف كساء متضمن نكات و اسرار بسيار و محتوى اشارات و لطائف و حقايق بى شمار است .
(نهفته معنى نازك بسى است در خط يار
تو فهم آن نكنى اى اديب من دانم )
نكته اول آنكه هر يك از داخلين تحت الكساء استشمام رائحه طيبه و جود حضرت ختمى مرتبت (ع ) مى نموده اند و اين رائحه طيبه لازمه وجود آنحضرت بوده است كه هميشه نسيم عطر و بوى خوش از پيكر و بدن پيغمبر مى وزيد بدون اينكه آن بزرگوار از خارج استعمال عطر كرده باشد در اخبار آمده است كه هرگاه آنحضرت از كوچه اى عبور مى نمود و مى فهميدند كه حضرت پيغمبر خاتم صلى الله عليه و آله و سلم از آن محله و گذر عبور فرموده است : اين نسيم عطر خوش بوى وزان از نظر ظاهر است وگرنه از حيث باطن وجود ذى جود آن پيغمبر رحم كه رحمتا للعالمين است جهان امكان و تمام عوالم را به نسيم رحمت و رايحه طيبه علم و حكمت خود معطر ساخته است :
نكته ديگر اينكه معرفى ذات اقدس حضرت احديت جلت عظمته اين خاندان جليل عصمت و نبوت را بملكوتيان و ملائكه اعلى عليين و كاخ نشينان عرشى خود بوده كه بدانيد اى گروه ملائك و اى ساكنين سماوات و عوالم عاليه غرض نهائى و مقصد اساسى از خلقت و ايجاد تمام موجودات از مبدعات و منشات و مكنونات و از خلقت و زمين از افلاك و شموس و اقمار از بر و بحر و آنچه در قلمرو هستى و پهن دشت آفرينش است جهت خواطر همين پنج نفر خاك نشينان واقع در تحت الكساء بوده است :
(نه در اختر حركت بود و نه در قطب سكون
گر نبودى بزمين خاك نشينانى چند)
و نكته مهمتر آنكه در قبال سئوال از خداوند متعال (يا رب و من تحت الكساء) خدايا ايشان كه عالم امكان و سراسر نظام ايجاد و خلقت را بجهت محبت به آنان آفريده اى و آنچه در قلمرو هستى و پهن دشت آفرينش است همه را بطفيل وجود آنان خلق كرده اى ايشان را بما معرفى فرما تا ما بمقام نورانيت معرفت و شناسائى به هويت آنان حاصل نمائيم :
جواب از صقع الوهى و پيشگاه عزو جلال ربوبى صادر و پاسخ بملائك و ساكنين عوالم عاليه چنين داده شد هم اهل بيت النبوه و معدن الرساله : هم فاطمته و ابوها و بعلها و بنوها : ايشان كه نظام تكوين و تشريع طفيل وجود آنان مى باشد (ايشان فاطمه اند و پدر بزرگوار فاطمه ايشان فاطمه اند و شهوهر عالى مقام ايشان فاطمه اند و فرزندان كرام فاطمته : (سلام الله عليها و على ابيها و بعلها، و بينها):
قابل توجه اينكه در مقام معرفى اصحاب كساء محور فاطمه (ع )است
(فاطمه عصمت كل كنز خفى ازلى
فاطمه عالمه از حق بخفى و به جلى )
(فاطمه روح نبى همسر و همتاى ولى
فاطمه عاليه اى كش نبد از زوج على (ع ))
(فرد و بى مثل بد آنگونه كه حى متعال )
(اى تو را آسيه و مريم و هاجر حوا
خادمه در پى كسب شرف و شان به سزا)
(در مديح تو همين بس بود اى سر خدا
كابتدا نام تو فرمود ز اصحاب كساء)
(از خداوند ملائك چو نمودند سئوال )
(با چنين جاه و شرف اى شده مات تو عقول
قصد آزار تو كردند چرا قوم جهول )
(آن سفارش كه بحق تو همى كرد رسول (ص )
رفتشان سر بسر از ياد و نمودند قبول )
رفتنشان سر بسراز ياد و نمودند قبول )
(بهر خود قهر خدا خشم نبى سوء مآل )
بيان سر اينكه چرا خداى عزوجل در مقام معرفى اصحاب كساء فاطمه عليهاالسلام را محور قرار داده است :
با اينكه دانستن اين سر مانند ساير اسرار الهى در دسترس فهم و ادراك همه كس نيست مگر كسانيكه سر سپرده مقام نبوت و ولايت و سرمست صهباى عرفان و معرفت از ميكده قرآن و عترت و تعليم يافته مكتب اهل بيت عصمت و طهارت و معادن عرفان و حكمت محمد و آل اطهار (ع ) او كه در حقيقت خز ان علم ذات احديت جلت عظمته هستند و اگر مكتب ولايت كليه مطلقه الهيه و دانشگاه لاهوتى آنها نبود اسرار و حقايق نسبت بعلوم ماوراء الطبيعه به هيچوجه براى بشر قابل ادراك نبود و بشر نمى توانست به عقل خود بآن برسد.
(از رهگذر خاك سر كوى شما بود
هر نافه كه در دست نسيم سحر افتاد)
اينك شرفياب مى شويم محضر انور حضرت باقر عليه الصلوه و السلام كه شكافنده علوم اولين و آخرين است به بينيم نسبت به اصل شجره طيبه رسالت و عنصر نبوت كه اس اساس اسلام و شريعت محمديه (ص ) است چه بيانى فرموده است : از كتاب مجمع البحرين فى اللغه ماده (شجر)ملاحظه شود قال الباقر عليه السلام : الشجره الطيبته رسول الله صلى الله عليه و آله و فرعها على عليه السلام و عنصر الشجره فاطمته عليهاالسلام و ثمرتها اولادها و اغصانها و اوراقها شيعتها: حضرت امام باقر عليه السلام در اين بيان نورانى خود اصل شجره رسالت و عنصر نبوت را فاطمه زهرا سلام الله عليها معرفى مى نمايد و اين كلام معجز نظام كاشف از آن است كه اساس اسلام محور وجود فاطمه دختر والاگهر پيغمبر خاتم صلى الله عليه و آله و سلم برقرار و بقا و دوام قرآن و دين باين عنصر ثابت و استوار است زيرا حضرت فاطمه ام الائمته الاطهار بل ام ابيها است به بيانى كه سابقا تحت عنوان (تحقيق نير عرشى محور ام ابيها)
نموديم : پس بجاست كه در مقام معرفى خدا در حديث شريف كساء محور فاطمه زهراى اطهر باشد زيرا فاطمه است كه مقوم جهت روحانيت حضرت ختمى مرتبت و منشا ظهور تفصيلى ولايت كليه مطلقه آنحضرت است و فاطمه است كه مقصد اصلى در نظام خلقت است .
حديث السكاء نظما للسيد الاجل محمد بن العالمته السيد مهدى القزوينى الحلى النجفى رضوان الله تعالى عليهما)
(روت لنا فاطمته خير النساء (ع )
حديث اهل الفضل اصحاب الكساء)
(تقول ان سيد الانام (ص )
قد جائنى يوما من الايام )
(فقال لى ان ارى بدنى
ضعفا اراه اليوم قد انحلنى )
(قومى على بالكسا اليمانى
و فيه غطينى بلا توانى )
(قالت فجبته و قد لبيته
مسرعته و بالكسا غطينه )
(و كنت ارنو وجهه كالبدر
فى اربع بعد ليال عشر)
(فما مضى الا يسير من زمن
حتى اتى ابو محمد الحسن (ع ))
(فقال يا اماه انى اجد
رائحته طيبته اعتقد)
(بانها رائحته النبى
اخى الوصى المرتضى على (ع )
(قلت نعم ها هو ذا تحت الكساء
مدثر به مغطى و اكتسى )
(فجاء نحوه ابنه مسلما
مستاذنا قال له ادخل مكرما)
(فما مضى الا القليل الا
جاء الحسين السبط مستقلا)
(فقال يا ام اشم عندك
رائحته كانها المسك الذكى )
(و حق من اولاك منه شرفا
اظنها ريح النبى المصطفى (ص ))
(قلت نعم تحت الكساء هذا
بجنبه اخوك فيه لاذا)
(((فاقبل السبط له مستاذنا
مسلما قال له ادخل معنا)
(و ما مضى من ساعته الا و قد
جاء ابوهما الغضنفر الاسد)
(ابوالائمته الهداه النجباء
المرتضى رابع اصحاب الكساء)
(فقال يا سيده النساء
و من بها زوجت فى السماء)
(انى اشم فى حماك رائحته
كانها الورد الندى فائحته )
(يحكى شذاها عرف سيد البشر
و خير من لبى و طاف و اعتمر)
(قلت نعم تحت الكساء التحفا
و ضم شبليك و فيه اكتتفا
فجاء يستاذن منه سائلا
منه الدخول قال فادخل عاجلا
قالت فحبت نحوهم مسلمته
قال ادخلى محبوبته مكرمته
فعندما بهم اضاء الموضع
و كلهم تحت الكساء اجتمعوا
نادى اله الخلق جل و علا
يسمع املاك السماوات العلى )
اقسم بالعزه و الجلال
و بار تفاعى فوق كل عالى
ما من سما رفعتها مبنيته
و ليس ارض فى الثرى مدحيه
و لا خلقت قمرا منيرا
كلا و لا شمسا اضائت نورا
و ليس بحر فى المياه يجرى
كلا و لا فلك البحار تسرى
الا لا جل من هم تحت الكساء
من لم يكن امرهم ملتبسا
قال الامين قلت يا رب و من
تحت الكسا بحقهم لنا ابن
فقال لى هم معدن الرسالته
و مهبط التنزيل و الجلالته
و قال : هم فاطمته و بعلها
و المصطفى و الحسنان نسلها)
(فقلت يا رباه هل تاذن لى
ان اهبط الارض لذاك المنزل )
(فاغتدى تحت الكساء سادسا
كما جعلت خادما و حارسا)
(قال نعم فجائهم مسلما
مسلما يتلوا عليهم انما)
(يقول : ان الله خصكم بها
معجزه لمن غذا منتها)
(اقرا كم رب العلا سلامه
و خصكم بغايت الكرامته )
(و هو يقول معلنا و مفهما
املاكه الغر بما تقدما)
قال على : قلت يا حبيبى
املاكه الغر بما تقدما)
(قال النبى و الذى اصطفانى
و خصنى بالوحى و اجتبانى )
(ما ان جرى ذكر لهذا الخبر
فى محفل الاشياع خير معشر
الا و انزل الاله الرحمته
و فيهم حفت جنود جمته )
من الملائك الذين صدقوا
تحرسهم فى الدهر ما تفرقوا
كلا و لا طالب حاجته يرى
قضائها عليه قد تعسرا
الا قضى الله الكريم حاجته
و انزل الرضوان فضلا ساحته
كلا و ليس فيهم مغموم
الا و عنه كشفت هموم
قال على نحن و الاحباب
اشياعنا الذين قدما طابوا
فزنا بما نلنا و رب الكعبته
فليشكرن كل فرد ربه
الحق علامه عاليقدر اعمال هنرمندى نموده كه عين متن حديث شريف كساء را در قالب نظم ريخته و بدون اينكه تصرفى در عبارات آن نمايد آنرا برشته نظم در آورده است روحش شاد و درود بر روان پاكش باد خدايش او را با اهل بيت عصمت صلوات عليهم محشور فرمايد:
ترجمه تحت اللفظى اين ابيات عاليات كه مضمون حديث شريف نورانى سابق الذكر است )
اين روايت معتبر مشهور محور حديث كساء از لسان حضرت فاطمه سلام الله عليها كه بهترين بانوان در جهان هستى و نظام حق پرستى است شرف صدور يافته و بما رسيده است و در صحت آن نزد اهل معرفت شك و ترديدى نيست فاطمه (ع ) سيده نساء عالمين من الاولين و الاخرين اين چنين فرموده است :
روزى از روزها حضرت خير الانام پدر عالى مقام نزد من آمد و فرمود من در بدن خود احساس ضعفى مى كنم بر خيز و كساء يمانى را برايم بياور و من را در آن بپوشان من هم امر او را سريعا اجابت نموده حضرتش را در آن كساء پوشانيدم و در اين موقع به چهره نورانى او نظاره كردم مانند ماه شب چهارده مى درخشيد.
اندكى از اين واقعه نگذشت كه ابو محمد حسن (ع )طالع شد و گفت مادرم بوى خوشى استشمام مى نمايم (احساس مى كنم بوى معطر روح بخش ‍ حضرت نبى اكرم جدم خاتم انبياء برادر وصى خود حضرت على مرتضى صلوات الله عليهما باشد.
گفتم آرى پسرم قضيه آنچنان است كه تو احساس نموده اى اينك جدت حضرت ختمى مرتبت خود را زير كساء پوشانيده است :
آنگاه بسوى آنحضرت رفته و سلام عرضه داشته و اجازه خواست زير كساء برود و جدش باو فرمود با احترام و مكرمت داخل شو.
پس اندكى نگذشت كه حسين ع سبط رسول الله (ص ) مستقلا آمد و گفت مادرم بوى خوشى مانند مشك پاكيزه شده نزد تو استشمام مى كنم و قسم بحق آن كسى كه شرافت خود را بتو عطا فرموده اين بوى نبى ختمى پيغمبر برگزيده خداست گفتم آرى فرزندم چنين است اينك برادرت حسن هم در كنار آن بزرگوار است در اينموقع حسين هم رو بجناب كساء آورده و با كسب اجازه و سلام بر جد امجدش در زير كساء داخل و شرفياب محضر انور آنحضرت گرديد.
سپس چيزى نگذشت كه پدر آن دو بزرگوار شير شجاع حضرت اسدالله على مرتضى (ع )از راه رسيد آنكه ابو ائمته و هدايت كننده و برگزيده خدا و چهارمين نفر از اصحاب كساء است آنگاه خطاب بملكه ملك و ملكوت حضرت زهرا نموده و گفت اى سيده نساء عالمين و اى كسى كه در آسمان با او ازدواج نموده ام
اينك من بوئى بشمامم مى وزد كه گويا گل تازه ائيست كه از بوى خوشش ‍ مرا سرمست نموده و بايست بوى خوش وجود مفخر عالميان سيد البشر بهترين كسى كه تلبيه گفته و عمره بجا آورده است بوده باشد (اين نسيم خوش بوى وزان حاكى از وجود اوست كه جهانى را به نسيم علم و حكمت خود معطر ساخته است ).
گفتم آرى على جان چنين است كه تو مى گوئى بلى حضرتش در زير كساء آرميده و دو شبل مرتضى شير بچه گان حضرتت را در بغل خويش بلطف و عنايت در بر گرفته است سپس جلو آمده از حضرت ختمى مرتبت اذن ورود گرفت و با سرعت مشرف بزيارت آن بزرگوار شده و داخل در تحت كسا گرديد:
پنجمين كس از اصحاب كساء حضرت فاطمه زهيراى اطهر دختر والا گهر پيغمبر خاتم است كه فرمود من هم بسوى آنان رفته با تقديم عرض سلام بر پدر فرمود من هم بسوى آنان رفته با تقديم عرض سلام بر پدرم فرمود داخل شو دختر عزيزم كه تو بسيار محترم و گرامى هستى :
چون بوسيله آن انوار خمسه كه همه مظاهر تامه الله نورند آن موضع نورانى شد و همگى در زير كساء جمع و اجتماع آل عبا در آن جايگاه برقرار شد آنگاه از صنع الوهى جل و علا نداى لاهوتى مآب بسمع قاطبه املاك سموات و كاخ نشينان ملكوت اعلى رسيد و ندا در داد
من كه خداوند عالم و آفريننده عالم و آدم خالق و جميع مخلوقات هستم سوگند ياد مى كنم و قسم مى خورم كه بعزت و جلال و كبريائى و ارتفاع مقم علياى صمدى الوهى خودم كه فوق آن مقم و مرتبه اى در رفعت متصور نيست همانا هيچ آسمانى و زمينى و هيچ ماه تابان و قمر منيرى و هيچ منظومه شمسى و خورشيد نور فشانى و هيچ بحرى و دريائى و هيچ فلك و فلكى و بالجمله هيچ مخلوق و موجودى اعم از مبدعات و منشات و مخترعات و مكونات على الاطلاق را نيافريدم مگر جهت خاطر همين كسانى كه در تحت كساء قرار دارند جبرئيل ملك مقرب دربار الهى عرض ‍ كرد پروردگارا چه كسانى در زير كسايند تو را بحق آنان قسم مى دهم كه هويت ايشان را براى من بيان و آنان را بمن معرفى فرما:
ذات اقدس حق تعالى و مبدء اعلى در جواب جبرئيل فرمود (((هم اهل بين النبوه و معدن الرساله (هم فاطمته و ابوها و بعلها و بنوها):
جبرئيل ايشان كه نظام كل طفيل وجود آنان مى باشد ايشان خاندان جليل نبوت و معدن رسالت و گنجينه هاى علم و حكمت هستند فاطمه اند و پدر فاطمه ايشان فاطمه اند و شوهر فاطمه ايشان فاطمه اند و فرزندان فاطمه :
جبرئيل عرضه داشت پروردگارا آيا مرا اجازت و رخصت مى دهى كه بروم بسوى زمين نزد ايشان در خدمت آنان ششمين نفر در تحت كساء باشم خداوند متعال فرمود آرى برو و شرفياب شو بمحضر ايشان و با ابلاغ سلام من بر ايشان آيه شريفه تطهير را بر آنان تلاوت نما جبرئيل فرمان الوهى و رب جليل را امتثال و سلام خداوند متعال را ابلاغ نموده آيه (انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا آيه 33 سوره احزاب : را ره آورد خود حسب الامر پروردگار قرار داده و عرض نمود ذات اقدس ‍ الوهى شما را به اين تطهير از تمام ارجاس اختصاص داده است و كرامت را مختص شما قرار داده و اين از فضل عظيم بى نهايت ذات احديت جلت عظمته مى باشد ك اين درجه عاليه را مخصوصا بشما عطا و افاضه فرموده است :
سپس حضرت ولى الله اعظم مرتضى (ع )از حضرت رسول خاتم محمد مصطفى (ص ) سئوال كرد و عرض نمود اى جبيب من بفرما جلوس و نشستين ما در اينجا چه بهره و فائده بر آن مترتب است و نفعش بحال امت و شيعيان ما چيست . حضرت نبى اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود سوگند بكسى كه مرا برتبه نبوت ختميه برگزيد و بوحى اخص الخاصى در مقام قرب او ادنى مخصو(ص )ساخته و مرا از ميان كل ماسوى در نظام هستى منتخب و مختار خود قرار داده است كه فوائد بسيار و بهره هاى بى شمار از اين جلوس ما در اين موضع عائد و نصيب دوستان و شعيان ما مى شود:
از جمله اينكه ياد اين ماجرا و خبر نافع اثر در هر مجلس و محفل كه از ناحيه شيعيان و پيروان ما مطرح شود و بميان ايد خداوند متعال و ذات ذى الجلال و الاكرام رحمت خاصه رحميه خود را نازل و جنودى ربانى از سپاه و لشكريان خود از ملائك و فرشتگان الهى كه قواى پخش رحمت و فيض ‍ پروردگارند بطور دسته جمعى محور آنان جمع و اطراف آنان را مى گيرند
و بركات ما را بر آنا نازل و فيض و رحمت ما را بر آنان اشراق و متجلى مى سازند و پيوسته آن فرشته گان و مامورين انتظام الهى از آنان حراست و حفاظت و نگهبانى مى نمايند تا هنگامى كه از آن مجلس نورانى متفرق و پراكنده شوند.
نه تنها همين است كه از فوائد بلكه تشكيل مجلس و محفل ذكر حديث كسائ موجب رفع غموم و كشف هموم و برطرف شدن اندوه آنان گردد.
و نيز از جمله فواد ذكر حديث كساء در مجالس و محافل آن است كه جاجت حاجتمندان اداء و نياز نيازمندان روا و گرفتارى ها ئيكه در نظر دشوار است بلطف و عنايت پروردگار مرتفع شده ارباب حاجت مشمول فضل خدا گرديده رضوان و خوشنودى خود را شامل حال ايشان كند و بهتر از اين فائده اى متصور نيست . پس از بيان خاتم پيغمبران در رابطه حديث شريف كسا و ذكر فوائد آن امير اهل ايمان على عليه السلام گفت شكر بى نهايت خدايرا كه ما و پيروان واقعى ما را نائل باين فيض خاص و نعمت عظمى گردانيد و اين سعادت را به شيعيان ما عطا نموده و بايست در قبال اين نعمت و سعادت و رستگارى شاكر و سپاس گذار پروردگار خود بوده باشيم .
(شئون كماليه و فضائل حضرت فاطمه سلام الله عليها از حيطه احصاء خارج است :)
شكى نيست كه شئون كماليه و فضائل حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها بى نهايت است و بهمين جهت است كه از حيطه احصاء و شماره بيرون است و كافى است براى اثبات اين واقعيت اسماء و القاب آنحضرت زيرا از آن جهت كه بانوى بانوان بهشتى ما فى الوجود و بزرگترين زنان از حيث مقام و مرتبه و رفعت شان مى باشد سيده نساء عالمين من الاولين و الاخرين ناميده شده است :
و از آن جهت كه مظهر رحمت رحيميه الهيه است (رحيمه ) ناميده شده است .
و از آن جهت كه مختار و برگزيده خداست (صفيه ) ناميده شده است
و از آن جهت كه داراى شرافت نسبى و حسبى و شخصى است (شريفه ) ناميده شد است .
و از آن جهت كه مظهر جمال ذات كل الجمال الوهى است (جميله ) ناميده شده است .
و از آن جهت كه او انسان فرشته خواست (انسيه حوراء)
ناميده شده است .
و از آن جهت كه آنحضرت در نهايت كمال عقلانى و روحى و جسمى است .
او را (رشيده ) ناميده اند.
و از آن جهت كه آنحضرت داراى اعلى مرتبه عصمت است (معصومه ) ناميده شده است .
و از آن جهت كه آن حضرت در منتهى درجه پاكدامنى است (عفيفه ) ناميده شده است .
و از آن جهت كه آنحضرت در اعلى مرتبه عطوفت و مهربانى است (عطوفته ) ناميده شده است .
و از آن جهت كه آن حضرت در اعلى مرتبه رافت و دلسوزى است (روفه ) ناميده شده است .
و از آن جهت كه آنحضرت حبيبه الله و محبوب خداست لذا (حبيبه الله ) ناميده شده است .
و از آن جهت كه حضرت وجودش موجب بقاى دين اسلام است (بقيه النبوه ) ناميده شده است .
و از آن جهت كه آن حضرت وجودش منشاء خير كثير است (كوثر محمدى ) ناميده شده است .
و از آن جهت كه آن حضرت روحش و خونش از روح و خون نبى است بضعه رسول الله است .
و از آن جهت كه آن حضرت ركن اساسى دين و هدايت است (ركن الهدى ) ناميده شده است .
و از آن جهت كه آن حضرت صادر نخستين و دره صدف آفرنيش است دره بيضاء است .
و از آن جهت كه آن حضرت تارك دنيا و مافيها است (زاهد) ناميده شده است .
و از آن جهت كه آن حضرت دائما به پرستش خداى يكتا اشتغال داشته (عابد) ناميده شده است .
و از آن جهت كه آن حضرت هميشه مستغرق در شهود شروق نور حق بوده است . (عارفه و شاهده ) ناميده شده است :
شيخ الرئيس رئيس الحكماء بوعلى سينا در نمط عارفين در كتاب اشارات در تعريف زاهد و عابد و عارف چنين گفته است :
المعرض عن متاع الدنيا و طيباتها يخص باسم الزاهد: المواظب على نفل العبادات من القيام و الصيام و نحو هما يخص باسم العابد المنصرف بفكره الى قدس الجبروت مستديما لشروق نور الحق فى سره يخص باسم العارف . بنابراين حضرت فاطمه عليهاالسلام هم زاهده و هم عابده و هم عارفه است و نيز از آن جهت كه آن حضرت خاتون دنيا و آخرت و ملكه ملك و ملكوت است (مليكه ) ناميده شده است .
و از آن جهت كه آن حضرت مفطومه از هر شر و بدى و آراسته بهر خير و خوبى بوده (فاطمه ) ناميده شده است .
و از آن جهت كه آن حضرت در تمام گفتارش صادق و راستگو و نيز آنچه پدر بزرگوارش حضرت ختمى مرتبت از صقع الوهى آورده از هر جهت مورد تصديق او بوده است (صديقه ) ناميده شده است .
و از آن جهت كه آن حضرت هميشه با فرشتگان هم صحبت و ملائكه از عوالم علوى بر او نازل و مكامله با آنان داشته است بدين سبب (محدثه ) ناميده شده است .
و از آن جهت كه آن حضرت از هر جهت و هر بابت راضى و خوشنود بقضاء الهى بوده است (راضيه ) ناميده شده است
و از آن جهت كه آن حضرت تمام افعال و اعمال و كردار و رفتارش بتمام جهات مورد رضايت و خوشنودى پروردگارش بوده (مرضيه ) ناميده شده است
و از آن جهت كه آن حضرت مربى و مقوم جنبه روحانيت حضرت ختمى مرتبت محمد مصطفى (ص ) پدر بزرگوارش مى باشد و ولادت ثانويه روحانيه حضرت رسول اكرم (ص ) از بطن اجمال بطور تفضيل در مرتبه وجود ائمه اطهار (ع ) اظهار و تحقق يافته است لذا (ام ابيها) ناميده شده است .
و از آن جهت كه آن حضرت نور وجودش مظهر (الله نور است و سراسر آفاق عالم جبروت و عالم ملكوت و عالم ناسوت را اين نور فرا گرفته است و در واقع جهان هستى را منور و روشن ساخته است لذا وجود مقدسش ‍ (زهرا) ناميده شده است .
و تمام اين شئون كماليه و فضائل نامتناهى حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها بر اساس برهان و عرفان و اسناد و مدارك محكم استوار است و نظر باينكه بناى ما بر اختصار است و اين گفتار عنوان نمونه وذره اى از خروار و قطره اى از بحار و درياى كمال و فضائل آن مظهر كل الجمال و الجلال است بهمين مقدار مجمل و مختصرا اكتفا نموديم و در عين حال از وجود خود حضرت فاطمه زهراى اطهر دختر والاگهر پيغمبر خاتم معذرت خواسته و از آن مظهر رحمت واسعه الهيه اميد و عفو و بخشش داريم .
حضرت فاطمه زهرا سلام عليها شفيعه محشر است
شكى نيست كه امر شفاعت در نشانه دنيا و آخرت باذن الله است و مراد اذن تكوينى است كه با اعمال قوه ولايتى تحقق پذيرد و اساسا شفاعت باذن خداست و اينكه در اخبار و روايات معتبره صادره از مقام عصمت بما رسيده است كه حضرت فاطمه زهراى اطهر دختر پيغمبر در محشر شفاعت مى كند كه حضرت فاطمه زهراى اطهر دختر پيغمبر در محشر شفاعت مى كند بلحاظ آن است كه آنحضرت داراى مقام ولايت كليه مطلقه است و حق همه گونه تصرف و اختيار مطلق باذن الله دارد:
ولايت كليه مطلقه حضرت فاطمه سلام الله عليها در نزد اهل معرفت بحق آن حضرت ثابت و مبرهن است و به همان براهين و دلائل عقليه و نقليه كه اثبات ولايت كليه مطلقه حضرت ختمى مرتبت و خلفاء آنحضرت گرديده است نيز ولايت حضرت فاطمه عليهاالسلام بر كرسى اثبات نهاده شده است چه همه نوز واحدند مضافا به اينكه حضرت امام صادق كاشف حقايق عليه السلام فرموده است كه ما حجتيم بر شما و جميع خلايق جهان و مادر ما حضرت فاطمه زهرا سلام عليها حجت است بر ما و از كلام معجز نظام امام همام عليه السلام مستفاد مى شود كه حضرت فاطمه ام الائمه در تمام شئون ولايت با آنها شركت دارد و همان طوريكه حضرت ختمى مرتبت و اوصياى قديسين آنحضرت در قيامت از امت اسلاميه و شيعيان و محبان خود شفاعت مى نمايند نيز حضرت فاطمه (ع ) شفاعت مى فرمايد.
(((لمولفه )))
حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها مرات خدا و فى الواقع آئينه ايزدنما است
(كيست زهرا آئينه ايزد نما
كيست زهرا آئينه ذات خدا)
كيست زهرا مظهر كل الجمال
كيست زهرا مظهر كل الجلال )
(كيست زهرا مظهر كل الكمال
آئينه حسن جمال ذوالجلال )
(كيست زهرا آئينه ذات ودود
مظهر و مجلاى حى لا يموت )
(كيست زهرا عاشق ذات خدا
مظهر اسماء و اوصاف خدا)
(كيست زهرا دخت احمد مصطفى (ص )
مظهر كل الكمال كبرياء
(كيست زهرا شوهر او مرتضى (ع )
كفو بى مانند ش ز جمله ماسوى )
(گر نبودى خلق حيدر تا ابد
لم تكن للفاطمه كفوا احد)
(كيست زهراام بابايش رسول
مانده در تعبير آن جمله عقول )
(كيست زهراكوثر اعطاى رب
ككش عطا فرمود اين كوثر به اب )
(كيست زهرامادر يازده گهر
آن امامان بحق فخر بشر
(كيست زهر پنجم از آل عبا
محور تعريف اصحاب كسا)
(فاطمه هم عارف است و عابد است
تارك دنيا بدى چون زاهد است )
(آنكه بد مستغرق بحر وصال
غرق بد اندر شهود آن جمال )
(آنكه او مستغرق عشق خداست
كى نظر او را به جمله ماسوا است )
(عصمت او مورد رشك ملك
پا زده بر ماسوى و بر فلك )
(او ندارد اعتنائى بر فدك
آن فدك از بهر تو كرده محك )
(بى نياز از دنيى و عقباستى
در مقام قرب او ادناستى )
(راستى او فاطمه زهراستى
ثروت او (علم الاسما) ستى )
(شافعه در محشر كبراستى
حشمت او عرصه عقباستى )
(در قيامت جلوه او را به بين
جلوه زهرا به بين در يوم دين )
(دختر پيغمبر عاليمقام
سايه تو بر سر ما مستدام )
(جان (ربانى ) ثناگوى تو باد
تا قيامت يا كه تا يوم التناد)
عن النبى الختمى صلى اللع عليه و آله قال : ان الله تعالى اذا بعث الخلايق من الاولين و الاخرين نادى ربنا من تحت عرشه : يا معشر الخلايق غضو ابصاركم لتجوز فاطمته بنت محمد سيده نساء العالمين على الصراط فتغض الخلايق ككلهم ابصارهم فتجوز فاطمته على الصراط لا يبقى احد فى القيامته الا غض بصره عنها الا محمد و على و الحسن و الحسين و الطاهرين من اولادهم فانهم اولادها فاذا دخلت الجنته الحديث .
در كتاب بحار علامه مجلسى از حضرت نبى اكرم و رسول خاتم صلى الله عليه و آله و سلم نقل شده است كه فرموده در حشر كلى كه خدا خلق اولين و آخرين را مبعوث و بعرصه محشر مى آورد منادى پروردگار ما از تحت العرش ندا مى كند خطاب به قاطبه خلايق كه اينك حضرت فاطمه دختر پيغمبر خاتم كه سيده نساء عالمين است مى خواهد بر صراط بگذرد و عبور فرمايد بنابراين لازم بر شما است كه عموما (غضوا ابصاركم ) و باقى نماند احدى مگر اينكه چشم خود را از رويت و شهود آن ملكه ملك و ملكوت به بندد مگر حضرت محمد و على و امام حسن و امام حسين و اولاد طاهرين آنان چه ايشان اولاد حضرت فاطمه اند پس با اين حشمت و جلال زهراى اطهر عليهاالسلام داخل بهشت مى شود و عموم محبان آن سيده نساء عالمين با چنگ زدن بدامن كساء حضرتش رهسپار جنت شوند و بدين وسيله از آتش دوزخ نجات يابند:
(اللهم اجعلنا من شيعتها و محبيها و اجعلنا من المشمولين لشفاعتها يوم القيامته آمين .
(اهميت مقام محبين حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها)
فى حديث طويل قال ابو جعفر عليه الصلوه و السلام : (و الله يا جابر آنها ذالك اليوم (يعنى يوم القيامه الكبرى ) لتلتقط شيعتها و محبيها كما يلتقط الطير الحب الردى فاذا صار شيعتها معها عند باب الجنته يلقى الله فى قلوبهم ان يلتفقوا فاذا التفقوا فيقول الله عزوجل يا احبائى ما التفاتكم و قد شفعت فيكم فاطمته بنت حبيبى : فيقولون يا رب احببنا ان يعرف قدرنا فى هذا اليوم : فيقول الله يا احبائى ارجعوا و انظروا من احبكم لحب فاطمته : انظروا من سقاكم شربته فى حب فاطمته انظروا من رد عنكم غيبته فى حب فاطمته : خذوا بيده و ادخلوا الجنته : قال ابو جعفر عليه السلام و الله لا يبقى فى الناس الاشاك او كافر او منافق الحديث (از كتاب شريف بحار الانوار علامه مجلسى ره در ضمن حديثى طولانى صادر از لسان حضرت امام باقر شكافنده علوم اولين و آخرين اين چنين نقل شده است كه حضرتش فرموده قسم بخدا اى جابر در روز قيامت و محشر كبرى حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها مانند پرنده اى كه دانه را از بد جدا مى سازد آنحضرت (با شناختى كه از شيعيان و محبان خود دارد آنان را (بلطف و عنايت از ميان خلق در صحنه محشر برگرفته و از دوزخ نجات مى دهد.
هنگاميكه شيعيانش با آن حضرت نزديك درب بهشت مى رسند خداوند بدلها و قلوب آنان القا مى كند كه برگرديد و توجه و التفات كنيد همينكه برگشته و توجه مى كنند حق تعالى مى فرمايد اى دوستان من چرا برگشته ايد با اينكه من در بين شما فاطمه دختر حبيبم را شفيعه شما دوستانم تعيين كرده ام مى گويند پروردگارا دوست داريم در چنين روزى قدر و منزلت ما شناخته گردد.
آنگاه حق تعالى مى فرمايد برگرديد و به بينيد چه كسى شما را بخاطر حب و دوستى فاطمه دوست داشته است بنگريد چه كسى شما را بخاطر حب و دوستى فاطمه اطعام كرده است و لباس پوشانيده است به بينيد چه كسى شما را به خاطر حب و دوستى فاطمه يك بار به شربتى سيرآب نموده است نظر كنيد چه كسى غيبتى را از شما بلحاظ حب و دوستى فاطمه برگردانده است شما موظف هستيد دست ايشان را گرفته آنان داخل در بهشت نمائيد: آنگاه دارد كه حضرت امام باقر عليه السلام فرمود بخدا سوگند در بين مردم كسى نماند مگر آن كه شاك و يا كافر و يا منافق باشد وگرنه باقى همه شان اجماعا داخل در بهشت مى شوند: واقعا چه قدر مايه سعادت و خوشبختى است كه انسان نامش در عداد شيعيان و محبان ملكه ملك و ملكوت حضرت فاطمه زهرا صلوات عليها و على ابيها و بعلها و بينها در اين جهان ثبت گردد تا در نشانه آخرت و جهان ابد مدت مشمول شفاعت زهراء اطهر دختر والاگهر پيغمبر كه شفيعه محشر است و از شيعيان و محبان خود شفاعت مى فرمايد واقع گردد: اللهم اجعلنا من شيعتها و محبيها. آمين :
(لمولفه الربانى )
فردا كه هر كسى به شفيعى زند دست
مائيم دست دامن معصومه فاطمه
هر كس به دل محبت زهراى مطهر است
اندر پناه فاطمه در روز محشر است
زهرا شفيعه است و شفاعت كند ز ما
علم اليقين مراست بلكه شهودى بماجرا
يا رب بحق فاطمه آن كوثر رسول
بنما شفاعت حضرت زهرا مرا شمول
تا سايه عنايت زهرا است بر سرم
كى بيم و ترس مراست ز صحراى محشرم
(ربانى ) از ازل ز محبان فاطمه (ع )
در محشرش بشفاعت زهرا است خاتمه

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page