قبیله بنى حنیفه همان قبیله مسیلمه بودند که به همراه مسیلمه به مدینه آمدند وهمگى مسلمان شده پیغمبر(ص)به هر یک از آنها چیزى عطا فرمود و سهمى نیز به مسیلمه داد ولى پس از آنکه به دیار خود بازگشتند مسیلمه مرتد شده ادعاى نبوت و پیغمبرى کرد و به«مسیلمه کذاب»معروف شد و مدعى شد که من با محمد در امر نبوت شریک هستم و جملاتى را روى سجع و قافیه تنظیم کرد و گفت:اینها را جبرئیل بر من نازل کرده که از آن جمله بود:
«لقد أعطیناک الجماهر،فصل لربک و جاهر،ان مبغضک رجل کافر»
و یا اینکه نقل شده که در مقام معارضه با سوره بروج گفت:
«و الارض ذات المروج،و النساء ذات الفروج،و الخیل ذات السروج،و نحن علیهما نموج...»
و امثال این گونه جملات خندهآور و بىمحتوایى که به او نسبت داده شده و حکایت از سبک مغزى و در عین حال زبردستى او در جور کردن جملات عربى و فریب دادن توده مردم مىکند،گرچه برخى در انتساب آنها به مسیلمه تردید کرده و احتمال دادهاند که آنها مربوط به اسود عنسى باشد که معاصر با مسیلمه بود و در یمن ادعاى نبوت کرد.
و ابن هشام در سیرة نقل کرده که مسیلمه نامهاى به پیغمبر اسلام نوشت بدین مضمون:
«اما بعد فانى قد اشرکت فى الامر معک و ان لنا نصف الارض و لقریش نصف الارض و لکن قریشا قوم یعتدون» (29)
و رسول خدا(ص)در پاسخش نوشت:
«بسم الله الرحمن الرحیم،من محمد رسول الله الى مسیلمة الکذاب،السلام على من اتبع الهدى اما بعد فان الارض لله یورثها من یشاء من عباده و العاقبةللمتقین».
[به نام خداى بخشاینده و مهربان،این نامهاى است از محمد رسول خدا به مسیلمه کذاب،درود بر کسانى که از هدایت پیروى کنند،اما بعد زمین متعلق به خداست و به هر کس از بندگان خود که بخواهد واگذار مىکند،و سرانجام نیک از آن پرهیزکاران است.]
و از کارهاى مسیلمه این بود که نماز را از امت خود برداشت و شراب و زنا را برایشان حلال کرد.از معجزات او نیز آن بود که زنى نزد وى آمده گفت:نخلستان ما خشک شده دعایى کن تا چاههاى ما پر آب شود،زیرا محمد براى قوم خود دعا کرد و چاههاى خشک پر از آب شده است .مسیلمه پرسید:محمد چه کرد؟زن گفت:ظرف آبى را خواسته و دعایى خواند و قدر از آن را در دهان خود مضمضه کرد و در چاه ریخت.
مسیلمه نیز چنین کرد و چون آن آب را در چاهها ریختند یکسره آب چاهها خشک شد.
و دیگر آنکه مردى به نزد او آمد گفت:محمد براى فرزندان اصحاب خود دعا مىکند تو هم درباره فرزند من دعایى کن!مسیلمه دستى به سر کودک آن مرد کشید و سرش طاس شد!
- پینوشتها -
29.[من در امر نبوت با تو شریک هستم و نیمى از زمین متعلق به ما دو نفر،و نیم دیگر مال قریش است ولى قریش مردمى متجاوز هستند.]
فرستادگان بنى حنیفه
- بازدید: 1074