انتقام و كينه توزى هاى خط نفاق

(زمان خواندن: 10 - 19 دقیقه)

- دوستان و دشمنان انقلاب - روانشناسى مردم جاهلى - پيدايش فرصت ها
دوستان و دشمنان انقلاب و اسلام
انقلاب يعنى تغيير و دگرگونى، حركت و جهش به سوى اهداف تكاملى، زير و رو شدن ارزش ها، دگرگونى معيارها! و انجام اصلاحات ضرورى و حياتى در فرد و جامعه، از اين رو در هر نهضت و انقلابى با:
- انجام اصلاحات ضرورى.
- مبارزه با تبعيض و نابرابرى.
- مجازات ستمگران و فاسدان.
- اصلاح و سازندگى بدكاران.
- اجراى عدالت اجتماعى.
- محاكمه و مجازات جنايتكاران.
- بازجوئى و كنترل سرمايه داران.
- بيرون كردن و طرد عوامل فساد.
- اعدام «مفسدين فى الارض» و متجاوزين به جان و مال و ناموس مردم.
- مبارزه با ارزش هاى جاهلى و طاغوتى.
- جلوگيرى از آزاديهاى كاذب و بى بند و باريها.
دوستان و دشمنان فراوانى براى انقلاب و رهبران اصيل نهضت ها پديد خواهند آمد و تداوم حركت انقلاب را تهديد خواهند كرد، با پيشرفت روزافزون انقلاب اسلامى، دوستان و طرفداران صادق، هر روز دلگرم و اميدوار مى گردند، و مشكلات و سختى ها را بجان مى خرند. و لى در دشمنان، آتش نفاق و حسادت و كينه توزيها، شعله ور مى گردد و در فكر نقشه هاى شيطانى و پنهانى، روزگار مى گذرانند.
هرگاه بتوانند، ضربه وارد مى كنند، رو در روى انقلاب مى ايستند، تحريك مى كنند تضعيف مى نمايند.
يا با برخورد غير مستقيم، دست از كارشكنى ها برنمى دارند، با اعتصاب، كم كارى، مخالفت، جوسازى، پخش شايعات، جنگ روانى در نابودى نهضت مى كوشند و اگر مزدورى اَبَرقدرتى، يا كشورى را بپذيرند. امكانات لازم شورشگرى ها، كودتاها را در اختيارشان مى گذارند و به خيانت و پيمان شكنى رضايت مى دهند. و اگر امكانات ياد شده را نداشته باشند در برابر رشد و حركت تكاملى نهضت، باز هم نااميد نمى شوند. روزشمارى مى كنند تا انتقام بگيرند، ضربه ها را به خيال شيطانى خود جبران كنند.
دشمنان نهضت، كارى به حق و باطل ندارند، براى آنها فرق نمى كند كه طاغوت حكومت كند يا پيامبر (ص)، چون مادّى و بى تفاوت و رفاه زده مى باشند، با معيارهاى مادّى، اقتصادى همه چيز را مى خواهند تحليل نمايند. نظامى را مى پذيرند كه آزاد باشند و هر چه مى خواهند انجام دهند، و تمام دزدى ها و رابطه بازيها و رشوه خوارى ها و مفاسد اخلاقى آنان، برقرار باشد.
پس از انقلاب، چون محدود شدند ناراحتند. و چون منافعشان در خطر جدى قرار گرفته است انواع عقده ها و كينه ها را به دل مى گيرند، دشمنان منتظر فرصت انقلاب:
- آتش هاى زير خاكسترند.
- آب زير كاهند.
- مخالفين بالقوّه نهضتند.
گرچه ظاهراً مطرح نيستند، به چشم نمى آيند، و گاهى همراهى و هم نوائى نيز دارند، امّا از آنها نبايد غفلت كرد، و زمينه رشدشان را فراهم نمود.
در برابر انواع مخالفت ها و دشمنان شكست خورده، اگر انقلاب هر روز به حركت تكاملى خود تداوم بخشد، دندان طمع فرصت طلبان كنده خواهد شد.
امّا اگر تضعيف گردد، دچار مشكلات جدّى شود.
اميدوار مى شوند.
به صحنه مى آيند.
خود را عرصه مى دارند. و با هر روش و امكانات لازمى ضربه مى زنند تا انتقام بگيرند.
پيامبر گرامى اسلام در اين رابطه هشدار دادند:
اِنّى لا أخافُ عَلى أمتّى مُؤمِناً وَ لا مُشرِكاً، اَمّا الْمُؤمِنُ فَيْمَنعُهُ اللّهُ بِاِيمانِهِ، وَ اَمّا الْمُشرِكُ فَيَقْمَعُهُ اللّهُ بِشِرِكِه، وَلكِنّى أخافُ عَلَيْكُمْ كُلّ مُنافِقِ الْجَنانِ عالِمُ اللّسانِ يَقُولُ ما تَعْرِفُونَ وَ يَفْعَلُ ما تُنْكِرُونَ.
(من بر امّت اسلام از مؤمن و مشرك نمى ترسم، چرا كه مؤمن ايمانش او را باز مى دارد، و مشرك را خداوند به وسيله شركش نابود مى سازد، لكن از خطر منافق بر امّت خويش مى هراسم، آنها كه در دل نفاق پنهان دارند و در زبان، دانا و گويايند، سخنانى مى گويند دل پسند ولى اعمالى دارند زشت و ناپسند) [نهج البلاغه المعجم المفهرس نامه 27/ 17 و به كتاب اسناد و مدارك نهج البلاغه نوشته مؤلف ص 215 مراجعه فرمائيد كه حدود 16 سند و مدرك براى اين فراز از سخنان پيامبر (ص) نقل شد.] و امام على (ع) در رابطه با دشمنان كينه جوى منافق فرمودند. و َ اُحَذِّرُكُم اَهلَ النّفاقِ فاِنّهُم الضّالّونَ الْمُضِلّونَ، وَالزّالّونَ الْمُزّلُّونَ، يَتَلَوّنُونَ ألْواناً، وَ يَفْتَنّونَ اِفْتِناناً وَ يَعْمِدُونَكُم بِكُلّ عِمادٍ وَ يَرْصُدُونَكُمْ بِكُلّ مِرْصادٍ.
(شما را از منافقان برحذر مى دارم، زيرا آنها گمراه و گمراه كننده اند، خطاكار و عامل انحراف و خطاكارى ديگرانند، به رنگهاى گوناگون بيرون مى آيند و به قيافه ها و زبان هاى متفاوت خودنمائى مى كنند، از هر وسيله اى براى فريفتن و درهم شكستن شما استفاده مى كنند و در هر كمينگاهى منتظر ضربه زدن شما نشسته اند) [نهج البلاغه المعجم المفهرس خطبه 194/
4.]
روانشناسى مردم جاهلى
در تحليل سير ارتجاعى مردم پس از رسول خدا (ص)، و زنده شدن دوباره ارزش هاى جاهلى، و مطرح شدن ظلم ها و ستمكارى ها، و انزوا و سكوت و نااميدى مردم، شناخت روحيّات مردم و روانشناسى اجتماعى تظاهر كنندگان به اسلام ضرورى است.
بايد ديد چه كسانى در انقلاب اسلامى ضربه خورده اند؟ و حكومت و قدرت طلبى كدام جناح سياسى به خطر افتاد؟ و علل و عوامل حسادت ها، كينه توزى ها، انتقام جوئى ها، كدامند؟ پس از ظهور اسلام و شكست دشمنان دين، و استقرار حكومت قرآن، حوادث مهمى در جامعه آن روز عربستان تحقّق يافته است:
حكومت مستبدّانه سران بنى اميه از بين رفت.
يهوديان منتظر فرصت، شكست خورده، تار و مار شدند.
برده داران بزرگ منافعشان در خطر جدّى قرار گرفت.
زمين هاى زميخواران، مصادره و تقسيم گرديد.
شجاعان و زورمندان عرب در برابر شجاعت و ايثارگرى امام على (ع) مغلوب گرديدند، به خاك افتادند. كه خود فرمود.
اَنَا وَضَعْتُ فِى الصِّغَرِ بَكلاكِلِ الْعَرَبِ، وَ كَسَرْتُ نَواجِمَ قُروُنِ رَبِيعَةَ وَ مُضَرَ «من در دوران نوجوانى بزرگان و شجاعات عرب را به خاك افكندم و شاخه هاى بلند درخت قبيله «رَبيعه» و «مُضَر» را در هم شكستم) [نهج البلاغه المعجم المفهرس خطبه 192/ 115.] و در نامه اى به معاويه نوشتند: و َ قَدْ دَعَوتَ اِلَى الحَربِ... فَاَنَا أبُوحَسَنٍ قاتِلُ جَدِّكَ وَ أخِيكَ وَ خالِكَ شَدْخاً يَومَ بَدْرٍ وَ ذلِكَ السّيْفُ مَعى، وَ بِذلك الْقَلْبُ ألقى عَدوّى [نهج البلاغه المعجم المفهرس نامه 10/
7.] (در نامه ات مرا به جنگ دعوت كرده اى... من ابوالحسن درهم كوبنده جَدّ و برادر و دائى تو در روز جنگ بَدر مى باشم، و همان شمشير با من است و با همان قلب پرتوان با دشمن روبرو مى گردم).
- سران قبائل ظالم و مستبّد، ذليل و خوار شدند.
- خدايان دروغين آنان با دست على (ع) شكسته و نابود گرديدند.
- فاسدان و هرزه گردها. شلّاق خوردند.
- قاتلان و متجاوزان به حريم جان و مال و ناموس مردم، اعدام شدند.
- در نتيجه، زمينه هاى عقده ها، حسادت ها، كينه توزى ها فراهم شد.
- آنها كه منافعشان در خطر قرار گرفت.
- آنها كه زمين هاى بزرگشان تقسيم شد.
- حَد خوردها و مجازات شدگان باند فساد و فحشاء.
- محروم ماندگان از رفاه و آسايش و لذّت جوئى ها.
- خانواده هاى كشته شدگان در جنگ.
- وابستگان و نزديكان اعدامى ها.
(مانند عثمان كه عموى واجِبُ القَتل او را از خانه اش بيرون كشيده و اعدام كردند).
- قدرت طلبانى كه بر قبيله خود حاكميت طاغوتى داشتند و هم اكنون دستشان كوتاه شد.
اينها و ديگر گروه هاى ناراضى و ضد انقلاب، منتظر فرست بودند تا انتقام بگيرند، و با بى صبرى براى وفات رسول خدا دقيقه شمارى مى كردند با اينكه تلاش فراوان كردند تا عقده هاى دل را نگشايند امّا با مطرح شدن دوباره على (ع) و حكومت اهل بيت (ع)، نتوانستند تحمل نمايند و در حضور پيامبر (ص) تهاجم را آغاز كردند كه:
«احتياجى به قلم و دوات و نوشتن وصيت نامه مجدّد نيست». و شعار دادند «حَسْبُنا كِتابَ اللّه» [اهانت عُمر به پيامبر (ص) و ماجراى قلم و دوات كه مانع آوردن و نوشتن وصيت پيامبر شد و شعار داد «حسبنا كتاب اللّه» و گفت: اِنّ النَبّى (ص) غَلَبَه الْوَجَعَ وَ عِنْدَنا كِتابَ اللّه حسبنا در منابع زير آمده است
1. صحيح بخارى ج 1 ص 22: بخارى متوفاى 256 هجرى
2. صحيح بخارى ج 4 ص 85 و 121 بخارى متوفاى 256 هجرى
3. زندگى حضرت محمّد (ص) ج 2 ص 690. محمد حسنين هيكل
4. شرح نهج البلاغه ج 1 ص 182. ابن ابى الحديد متوفاى 656 هجرى
5. الطبقات الكبرى ج 2 ص 242: ابن سعد متوفاى 230 هجرى
6. الايضاح ص 186. ط. بيروت: ابن شاذان
7. مسند احمد ج 1 ص 90 و 22: احمد بن حنبل متوفاى 241 هجرى
8. تاريخ ابن عساكر ج 6 ص 451: ابن عساكر شافعى متوفاى 571 هجرى
9. السيرة الحلبيّة ج 3 ص 381: حلبى شافعى متوفاى 1044 هجرى 10. صحيح بخارى ج 6 ص 11 و ج 7 ص 156 و ج 9 ص 137
11. صحيح مسلم ج 5 ص 75 و ج 2 ص 11 و ج 11 ص 89: مسلم بن حجّاج متوفاى 261 هجرى
12. مسند احمد ج 3 ص 343: احمد بن حنبل متوفاى 241 هجرى.] هنوز جنازه پيامبر (ص) بر زمين مانده بود كه با شتابزدگى، سقيفه آنچنانى را با رأى تعداد اندكى از طرفداران، سازماندهى كردند، و سپس با كودتاى نظامى، همه عقده ها را گشودند.
آتش زدن خانه على (ع) و فاطمه (عليهاالسلام)، نوعى عقده زدائى، انتقام گيرى، و سيلى زدن حضرت زهرا (عليهاالسلام) نوعى محك سياسى بود كه مى خواستند عكس العمل آن را بدانند.
دستى كه از حكومت مستبدّانه بر قبيله اش. با ظهور اسلام و رهنمودهاى پدر فاطمه (عليهاالسلام) كوتاه شد و منافعش سالها در خطر بود، هم اكنون سيلى بر صورت يگانه دخت پيامبر مى نوازد و همه عقده ها را يكجا و رسوا تخليه مى كند.
انتقام جوئى و عقده زدائى را در همه حوادث پس از پيامبر مى توان ديد از يورش ابوسفيان تا فرمان تهاجم ابوبكر (به خانه على (ع)).
از شبيخون خالد تا آتش زدن درب خانه فاطمه (عليهاالسلام).
از شمشير منافق نفوذى تا توطئه يهوديان خيبر.
از جگر به دندان گرفتن هنده در اُحُد، تا تيرباران جنازه امام مجتبى به فرمان عائشه.
از اوّلين سيلى عمر، تا قتل و غارت كربلا.
از آغازين اهانت اهل سقيفه، تا آخرين اسارت ها.
همه جا دست پنهان انتقام شيطانى به چشم مى خورد.
آنها كه على (ع) را نمى خواستند و براى على (ع) رأى نمى دادند.
از اجراى قانون و شدّت عدالت او گريزان بودند.
از ويژگى ها و سلحشورى هاى علوى بيمناك و هراسان بودند.
از فضائل معنوى آن حضرت حسادت ها و در دل نهفته داشتند.
از پيشروى و مقاومت و شجاعت و دشمن ستيزى امام، عقده ها در دل نهفته، و بغض ها در گلو پنهان داشتند كه در روز عاشورا در جواب امام حسين (ع) كه پرسيد «ما چه گناهى مركتب شديم كه ريختن خون ما را واجب مى شماريد».
پاسخ دادند: بُغْضاً لِأبِيكَ (به خاطر كينه هائى كه از پدرت على (ع) در دل داريم).
حضرت زهرا (عليهاالسلام) در تحليل حوادث ناگوار پس از رسول خدا (ص) و ارزيابى انواع تهاجمات و يورش ها به زيان امام على (ع)، را كينه توزى ها و انتقام گرفتن و فرصت طلبى دشمنان اسلام در جمع زنان مهاجر و انصار مطرح مى فرمايند [كينه توزيها نسبت به امام على (ع) در سقيفه و ماجراى شگفت انگيز آن، برخى يادى از امام على (ع) كردند و گفتند كه اگر على (ع) در سقيفه حاضر بود دو نفر بر او اختلاف نمى كردند - تاريخ يعقوبى ج 2 ص 132: احمد بن ابى يعقوب متوفاى 292 هجرى - شرح نهج البلاغه ج 65 ص 20: ابن ابى الحديد متوفاى 656 هجرى امّا قريش دل خوشى از امام على (ع) نداشتند و او را قاتل عزيزان خود «در جنگهاى سرنوشت ساز مسلمين با كفار و قريش) مى دانستند و تلاش مى كردند پس از پيامبر (ص) خلافت به على (ع) منتقل نگردد و جمعى از روى حسادت و خود بزرگ بينى با امام مخالفت مى كردند - شرح نهج البلاغه ج 13 ص 300: ابن ابى الحديد - تاريخ العرب والاسلام ص 89 حضرت زهرا (عليهاالسلام) در تحليل حوادث ناگوار و ارتداد و كينه توزيهاى مردم فرمود و َلكِنّها أحْقادٌ بَدْرِيّةٌ، وَ تَراثٌ اُحُدِيّةٌ، كانَتْ عَلَيْها قُلُوبُ النِّفاقِ مُكتَمِنَةٌ لِامْكانِ الوَشاة، فَلمّا اِسْتَهْدَفَ الأمَرَ اُرْسِلَتْ عَلَيْنا شابِيبَ الاثار (اين همه برخوردهاى ناروا از كينه هاى جنگ بَدر و انتقام جوئى هاى جنگ اُحُد است كه بر دل هاى منافقان پنهان شده و جرأت اظهار آن را نداشتند امّا روزى كه حكومت را غصب و ما را منزوى نمودند، تمام كينه ها و حسادت ها را بر ما فروريختند) - بحارالانوار ج 43 ص 156 - مناقب ج 2 ص 205: ابن شهر آشوب متوفاى 588 هجرى و عمر در نامه اى به معاويه نوشت: خلافت را در قريش استقرار بخشيدم و على (ع) را كنار زدم تا انتقام جنگهاى صدر اسلام و خون هاى ريخته شده به دست على (ع) را بگيرم - بحارالانوار ج 8 ص 229- 233 كمپانى - فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفى ص 557 و در تداوم انتقام جوئى ها، عبداللّه، پسر عُمر به شام مى رود و بوسه بر سر يزيد مى زند و مى گويد الحمدللّه كه خارجى را كشتى!!!
- بحارالانوار ج 8 ص 229 كمپانى.] و َ مَا الّذِى نَقِّمُوا مِنْ اَبِى الْحَسَن؟ نَقِمُوا مِنْهُ وَاللّهِ نَكِيرَ سَيْفِه، وَ قِلّةَ مبالاتِهِ بَحَتّفِهِ، وَ شِدّةَ وَطْاَتِهِ وَ نَكالَ وَقْعَتِهِ وَ تَنَمُّرَهُ فى ذاتِ اللّهِ عَزّ وَ جَلّ.
(چه باعث شد كه با كينه توزى از على (عليه السلام) انتقام بگيرند؟ آرى او را سرزنش كردند چون شمشير على در راه خدا، خويش و بيگانه و شجاع و ترسو نمى شناخت، و چون على (ع) نسبت به مرگ بى اعتنا بود و نمى ترسيد.
چون با دشمنان اسلام سخت مبارزه مى كرد و فقط در راه خدا غضبناك مى شد و اين صفات منافقان رفاه زده را خوش نمى آيد) [قسمت هائى از خطبه حضرت زهرا در جمع زنان مهاجر و انصار.] و در مسجد، رو در روى، كينه توزان منافق فرمود.
ثُمّ لَمْ تَلْبَثُوا اِلى رَيْثَ اَنْ تَسْكُنَ نَفْرَتُها «سپس آنقدر درنگ نكرديد كه اين دل رميده آرام گيرد». و َ يَسْلَسَ قِيادُها «و كشيدن افسار آن سهل گردد».
ثُمّ اَخَذْتُم تُورُونَ وَقْدَتَها، وَ تُهَيّجُونَ جَمْرَتَها «پس آتش گيره ها را افروخته تر مى كرديد و دامن به آتش مى زديد تا آتش را شعله ور كنيد». و َ تَسْتَجيبُونَ لِهِتافِ الشّيْطانِ الغَوِىّ «براى اجابت كردن بانگ شيطان گمراه آماده بوديد». و َ اِطْفاءِ اَنوارِ الدّينِ الْجَلِىّ «و براى خاموش نمودن انوار دين روشن خدا». و َ اِخْمادِ سُنَنِ النّبِىّ الصّفِىّ «و افسرده كردن و ضعيف نمودن سُنن نبىّ برگزيده خدا».
تُسِرُّونَ حَسْواً فِى ارْتِغاءٍ «به بهانه كف گرفتن، شير را زير لب پنهان مى خوريد». و َ تَمْشُونَ لِأهْلِهِ وَ وُلْدِهِ فِى الْخَمَرِ وَالضّرّاءِ «و براى خانواده و فرزندان او در پشت تپه ها و درختان كمين گرفته ايد» [قسمت هائى از خطبه حضرت زهرا در جمع زنان مهاجر و انصار.]
پيدايش فرصتهاى مناسب براى خط نفاق
منافقان شكست خورده، و مشركين تسليم شده، و آنان كه در ظهور اسلام و تداوم حكومت قرآن ناراضى و ناراحت بودند، چاره اى جز سكوت و نقشه هاى پنهانى نداشتند، به خود جرأت برخورد مستقيم را نمى دادند و در برابر پيروزى هاى روزافزون اسلام به خط يأس و نااميدى كشانده شده و اُفق آينده را تاريك مى پنداشتند.
امّا روزى كه:
به بهانه اسلام ابابكر: انواع تهاجمات مطرح شد. و به نام دفاع از خليفه رسول خدا! به حرمت حريم پيامبر (ص) تاختند. و با نام استقرار نظم و قانون در مدينه، بر بازوى حضرت زهرا (عليهاالسلام) شلّاق نواختند [همه مورخان شيعه و سنّى نوشتند كه دختر رسول خدا حضرت زهرا (عليهاالسلام) كتك زدند عُمر با ضربات لگد باعث قتل مُحسن شد و قنفذ با ضربات شلّاق بازوى آن معصومه را متورّم نمود
1. بحارالانوار ج 53 ص 18 و 19
2. مرآة العقول ج 5 ص 320
3. نوائب الدّهور ص 194
4. شرح نهج البلاغه ج 14 ص 193
5. دلائل الامامة ص 45
6. بيت الاحزان ص 160
7. ملتقى البحرين ص 81
8. الجنّة العاصمة ص 251
به مدارك هجوم و آتش زدن درب خانه امام مراجعه كنيد و عمر در نامه اى به معاويه از ضرب و شتم فاطمه (عليهاالسلام) ياد مى كند! و به آن كتك زدن ها افتخار مى نمايد!!! گويا لشگرى را فتح كرده است!!!
- بحارالانوار ج 8 ص 229 و 233 كمپانى و شعراء نادانى را اجير كرده بودند از شجاعت عُمَر در ضرب و شتم يگانه دختر پيامبر (ص) ستايش به عمل آورند، «شاعرى چون حافظ ابراهيم و ديوان او ج 1 ص 82 آرى او كه:
در روز حادثه و جنگ هاى سرنوشت ساز از ميدان مى گريخت و پس از اسلام آوردن جرأت نداشت از خانه خارج شود تا آنكه عاص بن وائل او را امان داد پس با احتياط از منزل خارج مى شد و در جاهليّت نيز موقعيّت اجتماعى درستى نداشت
1. عقدالفريد ج 1 ص 48: ابن عبدربّه متوفاى 328 هجرى
2. كتاب الثقات ج ص 74 به مدارك فرار از جنگ مراجعه كنيد
3. صحيح بخارى ج 5 ص 60: بخارى متوفاى 256 هجرى
4. تاريخ ذهبى ج 2 ص 102: ذهبى متوفاى 784 هجرى - به اسناد و مدارك فرار عمر و ابابكر و عثمان در جنگ اُحد مراجعه كنيد آتش كينه چون زبانه كشيد كار زهرا به تازيانه كشيد آتش خشم خانمان سوزش پاى صد شعله را به خانه كشيد سينه اش مخزن گل خون شد به كجا كار اين خزانه كشيد بر رخت اى حقيقت معصوم نتوان پرده فسانه كشيد «مجاهدى».] عناصر ضد انقلاب اميدوار شدند.
به صحنه آمدند.
كمك كردند.
از پشت خنجر زدند.
آب به آسياب كودتاگران ريختند و گفتند:
«على نباشد، هر كس مى خواهد حكومت كند».
«اهل بيت (ع) مطرح نشوند ما با هر باند و حكومتى كنار خواهيم آمد».
مخالفان ضربه ديده، به تنهائى نمى توانستند عليه اسلام و مسلمين برخيزند.
امكانات لازم را براى انتقام گيرى نداشتند.
جرأت و جسارت ضربه زدن را در خود نمى ديدند.
از نيروهاى مدافع اسلام هراسان بودند.
امّا روزى كه شعله هاى آتش درب خانه على (ع) را ديدند. و سرهاى بريده مالك را. و صورت كبود شده فاطمه را. و كشتار و غارت دوباره را. و انزواى پاسداران و مدافعان اسلام و قرآن را. و يورش كودتاگران و اجتماع منافقان نفوذى را.
دلگرم شدند دست به شمشير بردند، و انتقام ديرينه را گرفتند و هر چه خواستند كردند [عُمر، امام على (ع) را در مسجد تهديد به مرگ كرد (اگر بيعت نكنى به خدا سوگند تو را مى كشم)
1. الامامة والسياسة ص 13: ابن قتيبة متوفاى 276 هجرى
2. كفاية الموحّدين ج 2 ص 127.
3. كتاب سليم بن قيس ث 83: متوفاى 90 هجرى
4. الغدير ج 7 ص 75 و 78: علامه امينى
5. شرح نهج البلاغه ج 1 ص 134 و ج 2 ص 19: ابن ابى الحديد متوفاى 656 هجرى
6. اختصاص 184- 187: شيخ مفيد متوفاى 413 هجرى.] اينجاست كه امام على (ع) در برابر سختى ها و انتقامجوئى هاى خونين قريش به خدا شكوه مى كنند:
اَللّهُمَ اِنّى اَسْتَعدِيكَ عَلَى قُرَيْشٍ وَ مَنْ أعانَهُمْ، فَاِنّهُمْ قَدْ قَطَعُوا رَحِمِى، وَ أكْفَؤوا إنائى، وَ أجْمَعُوا عَلى مُنازَعَتى حَقّاً كُنْتُ اَوْلَى بِهِ.
(بار خداوندا من در برابر قريش و همدستان آنان، از تو استمداد مى جويم و شكايت مى كنم، آنها پيوند خويشاوندى مرا قطع كردند و پيمانه حقّم را واژگونه ساختند و همگى براى مبارزه با من در مورد حقّى كه به آن سزاوارترم، اجتماع كردند) [نهج البلاغه معجم المفهرس خطبه 217/
1.] اينجاست كه شاعر دلسوخته مى گويد:
منافقين كه با هم عهد نفاق بستند- وقت دفاع اسلام در خانه ها نشستند
دل از خدا بريدند فرق على شكستند
شيرازه جهان را با قتل او گسستند

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page