83 «رَبِّ هَبْ لِى حُكْماً وَ أَلْحِقْنِى بِالصّالِحِينَ»
ترجمه :
83. پروردگار من! به من موهبت فرما حكم را و مرا ملحق فرما به صالحين[1] .
تفسير :
بعد از اينكه تمجيد الهى كرد به صفات حميده و افعال حسنه در مقام دعا برآمد و طلب حوايج. و باب مفصلى در كافى دارد كه موقع دعا و طلب حاجت قبلاً تحميد و تمجيد حق كنيد به اسماء حسناى الهيه و نُه حديث در اين باب ذكر كرده كه مفاد بسيارى از آنها اين است كه: «المِدْحَةُ قَبلَ المَسأَلَةِ»[2] .
و در بعض آنها :
«الثَناءُ عَلَى اللهِ وَ الصَلاَةُ عَلَى رَسولِهِ قَبْلَ المَسأَلَةِ»[3] .
اخبار [در كيفيت دعا كردن] در كتاب دعا، مجلد ثانى كافى است[4] .
[معانى مختلف حكمت]
(رَبِّ هَبْ لِى حُكْماً) از براى «حكم» اطلاقاتى است: خداوند تبارك و تعالى حكيم است، يعنى عالم به حِكَم و مصالح است و از صفات ذات و از شئون علم است، چنانچه اراده علم به صلاح و فساد فعل است، يعنى هر فعلى كه مصلحت داشته باشد آن فعل صلاح است و اگر مفسده دارد فساد است.
حكمت به معنى نبوت است، چنانچه در حق يوسف مىفرمايد: (وَ لَمّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً)[5] و به معنى علم (وَ مَنْ يُوْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِىَ خَيْراً كَثِيراً)[6] و به معنى قاضى كه در باب مرافعات قضاوت مىكند و به معنى مجتهد كه فتوا مىدهد و به معنى دستورات الهيه كه احكام شرعيه مىنامند از واجب و حرام و مستحب و مكروه و مباح (احكام خمسه تكليفيه) و حدود و ديات و صحت و فساد در باب معاملات كه احكام وضعيه است و در اينجا ممكن است مراد اعطاى نبوت و رسالت باشد و ممكن است علم به حقايق اشيا باشد از معارف الهيه و دستورات دينيه و وظايف شخصيه و نوعيه.
[منظور از «صالحين» در اين آيه]
(وَ أَلْحِقْنِى بِالصّالِحِينَ) مفسرين در مراد از «صالحين» اختلاف كردند، لكن در اخبار دارد كه مراد وجود مقدس محمد (صلی الله علیه و آله و سّلم) و اوصياى اوست[7] و صالح كسى را گويند كه از هر جهتى صالح باشد: در معارف اعلا درجه معرفت داشته باشد؛ در اخلاق متخلق به جميع اخلاق حميده و منزّه از جميع صفات رذيله؛ در افعال عامل به اعمال حسنه و تارك قبايح عقليه و شرعيه باشد و اين، درجات بسيار دارد. اعلا درجه آن خاص محمد و آل اوست. ابراهيم تقاضا كرد كه ملحق به اينها باشد[8] و در خبر است اول كسانى كه وارد بهشت مىشوند پيغمبر است و اميرالمؤمنين و ابراهيم[9] .
تنبيه :
در اخبار، آدابى بسيار براى دعا ذكر فرمودهاند: اصرار و الحاح[10] و عدم يأسِ از تأخير و اخفاى دعا: و مراعات اوقات دعا موقع وزيدن باد و ظهر بعد الزوال و جمعه و نزول باران و وقت سحر و غير اينها، و تمجيد و ذكر خداوند قبل از دعا و تقديم صلوات بر پيغمبر و آل و بعد از دعا و در وسط دعا و بكا و رفع يدين[11] و از روى قلب و حالت خضوع و خشوع [دعا كردن] و در مجمع
مؤمنين، چهل نفر، كه آمين بگويند و غير اينها.
____________________________________________________________________________
[1] . ترجمه ديگر: به من دانش عطا كن ومرا به صالحان ملحق فرماى.
[2] . ابتدا ستايش خداوند سپس درخواست. كافى: ج2، ص484، ضمن ح2؛ مكارم الأخلاق«طبرسى»: ص273؛ وسائل الشيعة: ج7، ص80، ضمن ح3 و بحار الأنوار: ج90، ص315،ضمن ح20.
[3] . ابتدا ستايش خداوند و صلوات بر رسول خدا سپس درخواست و دعا از خداوند. (روايت از امام صادق (علیه السّلام) است). كافى: ج2، ص485، ح7 و وسائل الشيعة: ج7، ص81، ح4.
[4] . كافى: ج2، ص484 «باب الثناء قبل الدعاء».
[5] . و چون به حدّ رشد رسيد، او را حكمت و دانش عطا كرديم. سوره يوسف: آيه 22.
[6] . و به هر كس حكمت داده شود، به يقين خيرى فراوان داده شده است. سوره بقره: آيه 269.
[7] . ر. ك: عيون اخبار الرضا(علیه السّلام): ج1، ص272؛ بشارة المصطفى(صلی الله علیه و آله و سّلم): ص340؛ غاية المرام: ج3،ص101 و بحار الأنوار: ج38، ص140، ح101.
[8] . ر. ك: معانى الأخبار: ص128؛ تفسير البرهان: ج5، ص496، ضمن ح1 و بحار الأنوار :ج12، ص68، ضمن ح13.
[9] . چنين خبرى در منابع يافت نشد لكن آنچه در روايات شيعه وسنى يافت شد آن است كه پيامبر (صلی الله علیه و آله و سّلم) فرمود: من وعلى وحسن وحسين وفاطمه اولين كسانى هستيم كه وارد بهشت مىشويم. ر. ك: امالى طوسى: ص351، ضمن ح66؛ الكشاف «زمخشرى»: ج3، ص467؛العمدة (ابن بطريق): ص50؛ الصراط المستقيم: ج1، ص280؛ بحار الأنوار: ج28، ص45،ضمن ح8 و ينابيع المودة: ج2، ص202.
[10] . الحاح: خواستن چيزى با زارى و التماس.
[11] . بكاء: گريه كردن. رفع يدين: بالا بردن دستها.
آیه 83 «رَبِّ هَبْ لِى حُكْماً وَ أَلْحِقْنِى بِالصّالِحِينَ»
- بازدید: 961