92 «وَ ما يَنْبَغِى لِلرَّحْمنِ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً»
ترجمه :
92. و سزاوار نيست از براى خداوند رحمان اينكه بگيرد ولد و بچه پيدا كند.
تفسير :
[محال است خدا فرزند داشته باشد]
زيرا اخذ ولد متوقف بر اين است كه زن اختيار كند. زن خدا كيست كه آدم را زاييده باشد، يا ملائكه را زايش كند. و نيز متوقف بر اين است كه اين اولادها در ابتداى وجود كوچك باشند و شير خوار باشند تا رشد كنند، و يا بگويند العياذ بالله خودش زاييده پس او زن است و شوهر او كيست؟ به علاوه لوازمى كه در آيه قبل اشاره شد كه موجب تركيب و تجسيم و احتياج و حدوث و امكان است، و از وجوب وجود مىافتد.
[سه راه در اثباتِ وجود واجب و راه صحيح از ميان آنها]
مسئله اختلافى است بين حكما و متكلمين و لسان آيات و اخبار در اثبات وجود واجب الوجود، حكما از راه وجوب و امكان وارد شدند كه هر ممكنى وجود و عدم نسبت به او مساوى است اگر علت تامه بر وجودش باشد موجود مىشود و الّا معدوم است و چون موجودات در عالم هست البته بايد منتهى شود به واجب الوجود، ولكن اين طريق باطل است، چون اطلاق علت بر خداوند غلط صرف است، زيرا انفكاك معلول از علت محال است «وَ كانَ اللهُ وَ لَمْ يَكُنْ مَعَهُ شَيْءٌ»[1] ، به علاوه موجب سلب اختيار و قدرت مىشود و طريقه متكلمين از راه قدم و حدوث وارد شدند كه حادث مسبوق به عدم است و وجودش احتياج به موجد و محدث دارد تا منتهى شود به قديم، و اين طريق هم خالى از اشكال نيست، زيرا اثبات قدم اثبات وجوب وجود نمىكند، چنانچه گفتيم كه علت و معلول از يكديگر انفكاك ندارند، و اگر علت قديم باشد معلول هم قديم است با اينكه مسلماً معلول با امكان مرادف است اثبات وجود نمىكند. اما طريقه آيات و اخبار از راه اثر و موثر است كه هر اثرى محتاج به موثر است تا منتهى شود به واجب كه احتياج به موثر نداشته باشد لذا مىفرمايد :
(وَ ما يَنْبَغِى لِلرَّحْمنِ) واجب الوجود بالذات (أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً).
________________________________________________________________________
[1] . خدا بود و هيچ چيز با او نبود. تفسير الرازى: ج22، ص229.
آیه 92 «وَ ما يَنْبَغِى لِلرَّحْمنِ أَنْ يَتَّخِذَ وَلَداً»
- بازدید: 545