پيامبر اعظم (صلى الله عليه و آله ) از شجاع ترين شخصيت ها در تاريخ بشر است . او به تنهايى در برابر جهانى از شرك و كفر قد برافراشت . همچنين با عقايد خرافى اعرابى كه از خشن ترين مردم روى زمين بودند، به مباره برخواست . وى مدت پانزده سال بدون هيچ اقدام نظامى و تنها با اعتماد و توكل به خداوند، در برابر كافران ايستادگى و مقاومت كرد. اين در حالى بود كه مشركان از به كار گرفتن شديدترين شكنجه ها براى دوستان ايشان و بدترين سخت گيرى ها در حق ايشان كوتاهى نكردند. پس از هجرت به مدينه نيز كه فرمان جهاد بر ايشان نازل شد، در نبردهاى بسيارى كه روى مى داد، شركت مى كرد. اميرمؤمنان على (عليه السلام) در همين زمينه مى فرمايد:
ما مسلمانان در جنگ ها آنگاه كه جنگ شعله مى كشيد و كار سخت مى شد، به رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) پناه مى جستيم و هيچ كس از او به دشمن نزدكتر نبود(366).
امام صادق (عليه السلام) مى فرمايد:
از وقتى آيه : فقاتل فى سبيل الله لا تكلف الا نفسك ؛ در راه خدا جنگ و جهاد كن و جز خود را به آن تكليف مكن .))(نساء: 84) بر پيامبر نازل شد، به هر جنگ و جهادى ، خود اقدام مى كرد و فرماندهى آن را بر عهده مى گرفت و ديگرى را به اين كار ماءمور نمى ساخت . از وقتى اين آيه بر پيامبر نازل شد، شجاع ترين فرد كسى بود كه به پيامبر مى پيوست و به او پناه مى جست (؛ زيرا پيامبر از همه بى باك تر و به دشمن و خطر، نزديك تر بود(367).)
گفته اند ياران پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله ) از آن وجود گرامى پاسدارى مى كردند. روزى اين آيه نازل شد:
يا اءيها الرسول بلغ ما اءنزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس ان الله لا يهدى القوم الكافرين .(مائده : 67)
اى پيامبر، آنچه از سوى پروردگارت در مورد جانشينى و ولايت اميرمؤمنان على (عليه السلام) بر تو نازل شده است ، ابلاغ كن و گرنه رسالت الهى را ابلاغ نكرده اى و خدا، تو را از خطر مردم حفظ مى كند.
وقتى اين آيه بر پيامبر نازل شد، آن حضرت ، پاسدارى اصحاب را از خود نپذيرفت ؛ زيرا خداى متعال فرموده بود: ((تو را از مردم حفظ مى كنم (368))).
در جنگ حنين ، مالك بن عوف ، فرمانده سپاه دشمن بود كه افراد قبيله هوازن را براى جنگ با رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) تحريك كرده بود. البته وى سرانجام شكست خورد و اموال و خاندان او به عنوان غنيمت به دست مسلمانان افتاد. پس خود را به پيامبر رسانيد و تسليم شد. پيامبر براى به دست آوردن دل او، اموال و خانواده اش را به او برگردانيد و علاوه بر آنها صد شتر نيز به او بخشيد. مالك مسلمان شد و در اسلام خويش استوتر ماند و خدمات شايانى كرد. مالك در ستايش پيامبر اشعارى دارد كه ترجمه پاره اى از آنها چنين است :
من ميان مردم ، كسى به پايه و عظمت محمد نديده و نشنيده ام . هنگام جود و بخشش ، عطايش بسيار بود و هر وقت مصلحت مى ديد، از آينده خبر مى داد. در ميدان كارزار كه جنگجويان با شدت هر چه تمام تر مشغول جنگ و شمشير زدن بودند، پيامبر مانند شير با توان و نيروى فوق العاده اى آماده حمله بود(369).
در نبرد، كسى شجاع به شمار مى آمد كه در كنار او باشد؛ زيرا در مصاف ها، پيامبر به دشمن نزديك بود. عثمان بن حصين مى گويد: ((هنگامى كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) با سپاه دشمن برخورد مى كرد، او نخستين كسى بود كه مى جنگيد(370).)) در نبرد خندق ، دليرى بى نظيرى از خود نشان داد؛ زيرا هنگامى كه قبيله هوازن با تيراندازى ، مسلمانان را پراكندند، او يك تنه در برابر دشمن ايستاد. از استرش پياده شد و با اشعار حماسى ، خود را حتى به كسانى كه او را نمى شناختند، معرفى كرد: ((من پيامبرى بى دروغ هستم . من پسر عبدالمطلب هستم .)) تاريخ نويسان نوشته اند كه در آن روز كسى ثابت قدم تر و نزديك تر از او به دشمن نبود(371).
- پینوشتها -
366- بحار الانوار، ج 16، صص 232 و 240.
367- همان .
368- همان ، ص 257.
369- سفينه البحار، ج 1، ص 414.
370- فيض القدير، ج 5، ص 219.
371- اخلاق النبى فى القرآن ، ج 3، ص 1340.
36 - شجاعت
- بازدید: 758