بدين ترتيب سپاهيان اسلام در برابر سپاهيان دشمن قرار گرفتند ترس شديدى سراپاى سپاهيان دشمن را فراگرفته بود، حضرت سپاه خود را صف آرايى نمود دسته اى را در طرف راست و دسته اى را در طرف چپ و خود در وسط لشكر قرار گرفت .
حضرت دستورات لازم را جهت مقدمات حمله صادر نمود:
الف - چشمهايتان را به هم فشار دهيد.
ب - شما آغازگر جنگ نباشيد.
ج - هيچ كس حق ندارد با ديگرى حرف بزند(70).
حضرت در بند دوم فرمود شما آغازگر جنگ نباشيد، چون آغازگر جنگ باغى (بغى كننده ) است و در نظام الهى باغى و متجاوز محكوم به شكست است هنگامى كه ابى جهل اين منظره شگفت انگيز را از سپاهيان اسلام مشاهده كرد و از تعداد كمى آنان آگاه شد، با حال تمسخر گفت : تمام نيروهاى رزمى سپاه رسول الله براى ما يك لقمه اى بيش نيست ، غلامان و نوكران ما جهت قلع و قمع آنان كافى است و لزومى ندارد كه سپاهيان ما براى مقابله با آنان وارد جنگ شوند(71).
عتبة بن ربيعة يكى از فرماندهان زبده قريش احتمال مى داد كه تعدادى از سپاهيان اسلام در كمين قرار گرفته باشند، لذا پيشنهاد كرد كه قبل از آغاز عمليات نيروهاى پشتيبانى سپاهيان اسلام و محل استقرار آنان به طور كامل شناسايى گردد تا در نتيجه بى توجهى غافلگير نشويم .
فرماندهان نظامى قريش يكى از ماءموران اطلاعاتى خود را جهت كشف و رديابى نيروهاى پشتيبانى احتمالى سپاهيان اسلام به غيب نيروهاى سپاه اسلام فرستادند اين شخص كه يكى از شجاعان قريش بود سپاه اسلام را دور زد و از پشت جبهه به طور كامل شناسايى نمود و دريافت كه سپاه اسلام جز همين 313 نفر نيرو پشتيبانى ديگرى ندارند، پس نتيجه اطلاعات خود را به سران سپاه قريش گزارش نمود.
خلاصه گزارش را در چند جمله بيان مى كنيم :
اگر چه سپاهيان اسلام از نيروهاى كمكى و پشتيبانى برخوردار نيستند ولى اينان تشنگان جنگ و جهاد هستند كه از يثرب به اين ديار آمده اند، سپاهى هستند كه مرگ را همانند شربت خوشگوار بر دست گرفته اند.
مگر آنان را نمى بينيد كه چگونه لب از سخن فرو بسته اند گويا اينان زبانشان لال است و زبانها از دهان بيرون آورده و بر دور لبان خويش مى گردانند همانند كسى كه شربت شيرين نوشيده و شيرينى آن بر لبانش مانده باشد.
پناهگاه آنان شمشيرهايشان مى باشد و فكر نمى كنم كه آنها از صحنه جنگ عقب نشينى كنند مگر اينكه كشته شوند و اينان كشته نمى شوند مگر اينكه به تعداد خودشان از ما بكشند، بالاخره هر فكرى كه داريد هم اكنون انجام دهيد (72).
ابوجهل برخاسته و گفت : اين حرفهاى شما دروغ است ، شما از سپاه محمد مى ترسيدى به همين خاطر اين سخنان را نزد ما مطرح مى كنى .
سرانجام سپاهيان اسلام آماده جنگ شدند و سپاه مشركين هم در نقطه مقابل آنان صف آرايى نمودند، سپاهيان اسلام از وقوع جنگ و درگيرى بيم داشتند و كثرت عده و عده سپاهيان قريش ترس و وحشت زائد الوصفى را به وجود آورده بود، تا اينكه اين آيه شريفه براى تسليه قلب مسلمانان نازل شد: و ان جنحوا للسلم فاجنح لها و توكل على الله انه هوالسميع العليم (73).
لكن خداوند مى دانست كه قريش به صلح حاضر نمى شود پس به وسيله اين آيه شريفه دل مسلمانان را به دست آورد و بر قلب آنان طماءنينه و آرامش را حاكم نمود و آنان را طورى صف آرايى نمود كه مشركين آنان را به وضوح مشاهده مى كردند و اين شيوه باعث رعب و وحشت شديدى ميان مشركين شده بود(74).
- پینوشتها -
70- تفسير قمى ، ج 1، ص 262، فعا رسول الله اصحابه بين يديه و قال : غضوا ابصاركم ولا تبدرهم بالقتال و لايتكلمن احد...
71- تفسير قمى ، ج 1 ص 262،: قال ابوجهل : ما هم الا اكلة راءس ولو بعثنا اليهم عبيدنا لاخذوهم اخدا باليد
72- تفسير قمى ، ج 1، ص 262، ولكن نواضح يثرب قد حملت الموت النافع ، اما ترونهم حرسا لايتكلمون يتلمظون تلمظ الافاغى مالهم ملجا الاسيوفهم و ما اراهم يولون حتى يقتلون ولا يقتلون حتى يقتلوا بعددهم فار تائوا راءيكم
73- انفال : 61، ترجمه : اگر كفار به صلح حاضر گرديدند با آنان جنگ را به مصالحه برگزار كن .
74- تفسير قمى ، ج 1، ص 263،: و فزع اصحاب رسول الله حين نظروا الى كثرة قريش و قوتهم
مقدمات حمله :
- بازدید: 1431