نادانى، بيمارى درمان ناپذيرى است. نادان از هر خير و نيكى بى بهره است، استقلال فكرى ندارد و مانند بيد، با هر بادى به سويى مى چرخد. هميشه چشم به ديگران دوخته است تا براى او تصميم بگيرند و در اين ميان نمى داند كه مسير هدايت را مى پيمايد يا راه گمراهى را; زيرا اين موضوع را راهنمايى نادان مشخص مى كند. اگر انسانى عاقل و باتدبير راهنماى او شود، مسير نور و روشنايى نصيب او مى گردد. در غير اين صورت، از گمراهان خواهد بود. داورى هاى نادان، غلط; اظهار نظرهاى او، نادرست; گفتارش، متناقض و كردارش، نامبارك است.
چنين انسانى تا مرز سعادت و نيك بختى بسيار فاصله دارد. اگر به سوى بصيرت و دانايى نرود، در دنيا و آخرت چون كوران، خواهد زيست. پيامبر اسلام درباره فقر فرهنگى اين افراد مى فرمايد:
يَا عَلِىُّ! اِنَّهُ لا فَقْرَ اَشَدٌّ مِنَ الْجَهْلِ.(30)
اى على! همانا فقرى سخت تر از نادانى نيست.
- پىنوشتها -
(30) - تحف العقول، ص 6.
بدترين فقر
- بازدید: 742