بخش اول خصوصيات روحى امام (عليه السلام)

(زمان خواندن: 10 - 20 دقیقه)

امام صادق (عليه السلام) نمونهء بارز و مظهر صفات پسنديده و اخلاق حميده بود . او در گفتار خود راستگو و در پويندگى حقيقت درستگار و دانشمند و عامل به گفتار خويش بود . در ميان دانشمندان و سيره نويسان منصف اسلامى ، احدى نيست كه در فضل و تقوى و علم و دانش و فضيلت او انكار ، يا ترديدى داشته باشد . سير زندگى او درس اسلام شناسى و عمل و كردار او درس توحيد و خداشناسى بود او بر هيچ معروف و خيرى دستور نمى داد جز آنكه خود پيشرو و پيش قدم انجام آن بود . اگر او گوينده : كونوا دعاة الناس به غير السنتكم بود ( مردم را تنها با زبان دعوت به خير و نيكى نكنيد ) خود پيشرو و پيشتاز از همه به آن متعهد و عامل بود . او در اعمال و كردار خويش نشانگر سيماى انبياء و صالحين نيكوكار بود . يكى از شاگردان امام مى گويد : روز گرمى از فصل تابستان امام صادق (عليه السلام) را ديدم كه در يكى از راه‌هاى مدينه به سوى مزرعه ى خود مى رود ، عرض كردم فدايت شوم با تقربى كه شما با پيامبر داريد چگونه در اين هواى گرم خود را به زحمت وتعب انداخته ايد ؟ ؟ فرمودند : براى كسب روزى حلال بيرون آمده ام كه از تو و امثال تو بى نياز گردم . (9)

يكى ديگر از علاقه مندان او بنام ابو عمرو شيبانى مى گويد امام صادق (عليه السلام) را ديديم كه لباس خشن در بر كرده و بيل در دست ، مشغول فعاليت و كار در مزرعه بود و عرق از صورت او مى ريخت ، گفتم فدايت شوم بيل را به من بده تا من به جاى شما كار كنم فرمودند دوست دارم براى معيشت گرماى آفتاب را تحمل كنم . (10)

ويژگيهاى روحى او داراى اخلاص و صدق سرشار از صفا ، بلكه سرچشمه و منبع خلوص و صفا بود . او ثمره ء دودمان رسالت و جوينده راستگوى حقيقت ها ناميده نمى گشت و از چشمهء جوشان علم و دانش خود ، همگان را بهره ور مى ساخت . . . معرفى و توصيف او را به يكى از شاگردان او وامى گذاريم . او كه خود يكى از پيشوايان فقهى اهل سنت است او درباره امام لب به توصيف مى گشايد و مى گويد : من در مدينه با جعفر بن محمد رفت و آمد داشتم او هميشه تبسم بر چهره داشت . هنگامى كه نام پيامبر اسلام پيش او آورده مى شد از كثرت علاقه و احترام رنگش دگرگون مى گشت . مدتها با او رفت و آمد داشتم او را جز در يكى از سه حالت مشاهده نكردم : يا در حالت نمازگزارى بود يا روزه دار بود ، يا به قرآئت قرآن مجيد اشتغال داشت . وقتى سخن از رسول خدا (عليه السلام) مى گفت با حالت طهارت و وضوء بود . او هرگز در مسائل بى فائده ، سخن نمى راند ، او از عبادتگران زاهد بود كه در دل خوف و خشيت الهى را دارند . وى مى افزايد : او با داشتن ورع و تقوى و خود نگهدارى از حرام هرگز محروم از طيبات و حلال‌هاى الهى نبود سعى و كوشش داشت كه خود را از حلال مستغنى سازد از اينرو لباس تميز و تازه مى پوشيد . ( داستان او با سفيان ثورى مشهور است كه در بخش امام و گروه‌هاى اين كتاب آمده است . ) او در راه خداوند از سرزنش ملامت كنندگان هراسى نداشت و در زندگى خصوصى و عمومى وى ، جز خدا كسى دخالت و تأثيرگذارى نبود .

صبر و استقامت او در برابر مصائب و شدائد صبور و پر استقامت بود ، هرگز لب به شكوه و ناله نمى گشود . روزى فرزند كوچكش در برابر چشمان نظاره گر او از دنيا رفت متأثر گرديد در همان حال نعمت الهى را به ياد آورد او را به طرف بانوان برد و تأكيد فراوان نمود هرگز ناله سر ندهند .

سخاوت امام (عليه السلام)

در سخاوت و ايثار خلف و يادگار راستين و صادق امام على بن ابيطالب (عليه السلام) بود . او بخشى از درآمد خود را براى رفع اختلاف وحل مشاجره ى دو برادر مسلمان تعيين كرده بود كه غالبا بر اساس امور مالى منازعه مى كنند و سفارش كرده بود اين امر از ديگران پوشيده و مخفى نگه داشته شود . او معتقد بود كه كمال احسان در سه چيز نهفته است :

1. در سرعت و تعجيل در خيرات

2 . كوچك شمردن و تصغير خيرات خويش

3 . در پنهان داشتن و سرى نمودن آن .

از اينرو بيشتر اوقات احسانها و نيكوكاريهاى خود را مخفى از نظر مردم انجام مى داد مگر آنكه در افشاى آن خير و مصلحت والاترى وجود داشته باشد . سخاوت و بذل او بهترين دليل شعور اجتماعى او بوده و پنهان داشتن آن دليل قوت وجدان دينى و احساسات عميق مذهبى اوست . . . و باز به سخن خود ادامه مى دهد : عفو و گذشت او امام صادق (عليه السلام) در عفو و گذشت و در بزرگوارى و سماحت كم نظير بود او هرگز بديها را با بدى ، مقابله به مثل نمى فرمود بلكه با وجه بهتر و به صورت نيكوتر و شايسته‌تر خوشرفتارى مى نمود . او با معاشرين و خدمتگزاران با مهربانى رفتار مى كرد .

مى گويند روزى يكى از خدمتگزاران را در پى حاجتى فرستاد . او تأخير نمود . امام پشت سر او رفت و ديد كه او خوابيده است . امام منتظر ماند تا بيدار شود هنگامى كه بيدار شد با مهربانى فرمود چه شده است كه شب و روز مى خوابى ؟ ، شب مال تو و روز براى ما باشد بهتر نيست ؟ هنگامى كه اطلاع مى رسيد پشت سر او افراد بدگويى كرده اند مى ايستاد و نماز مى گذارد و در حق غيبت كننده و بدگو دعا مى فرمود در صورتى كه او قادر بر انتقام بود ولى هرگز خود را با اين افكار آلوده نمى ساخت . مى فرمود هرگز در عفو ذلت نيست و در انتقام عظمت وجود ندارد و باز مى فرمود : هرگز مال از صدقه نمودن نقصان پيدا نمى كند و بنده ء خدا را از عفو جز عزت و سربلندى نمى افزايد هر آن كس براى رضاى خدا تواضع و فروتنى كند خداوند متعال او را سر بلند مى كند .

شجاعت او

روان فرزندان على و نسل شجاع او را شدائد و سختى‌ها صيقل داده اند پيش آمدها و حوادث تصميم‌ها و اراده‌هاى آنان را سست و لرزان نمى كند آنان هرگز از مرگ هراسى ندارند و همانند كوه استوار در برابر شدائد ايستادگى مى كنند . او كه قلبش مالامال از ايمان و توحيد و خداشناسى بود از چه و از كى بيمناك باشد ؟ درباره او بارها سعايتها پيش منصور بردند و او امام را احضار كرد . در اين احضارها و إخطارها ، نه تنها هراسى به خود راه نداد بلكه اغلب او را موعظه و نصيحت مى نمود . در يكى از احضارها بود كه فرمود : منصور ! صبر و بردبارى داشته باش كه بردبارى پشتوانه ى علم و دانش است . زمام امور نفس خود را به هنگام قدرت در اختيار داشته باش . . . هنگامى كه به امام خبر رسيد كه يكى از فرمانداران منصوب منصور در يكى از خطبه‌هاى نماز ، به ساحت مقدس على (عليه السلام) اسائه ادب نموده است امام با كمال شجاعت در برابر او ايستاد و فرمود : آيا خبر ندهم فردى را كه در روز قيامت از نظر حساب دست خالى و حيران و از همه كس بيشتر خسران و زيان ديده است او فردى است كه آخرت خود را به دنياى ديگران فروخته باشد و او همين فرد ملعون و فاسق است . (11)

سجاياى اخلاقى و انسانى

پيشوايان معصوم ما هر كدام در زندگى خصوصى و اجتماعى نمونهء كامل اخلاق حسنه و سيرت پيشرفتهء اسلامى بودند و سراسر زندگيشان درسهاى روشنى از روشهاى اصيل اسلام در همه ابعاد زندگى بوده است . هيچ معروفى را امر نمى كردند جز آنكه خود پيشتاز وقدوهء آن بودند و از هيچ منكرى جلوگيرى و نهى نمى نمودند جز آنكه خود نخستين پيش گيرنده و تارك آن بودند . سجاياى اخلاقى و فضائل انسانى و صفات ملكوتى امام صادق (عليه السلام) در سطح والاتر از آن قرار گرفته است كه بتواند مورد ارزيابى دقيق ما قرار گيرد تنها به عنوان فراگيرى و درس آموزى به نمونه‌هايى از كردارها و اعمال آن بزرگوار اشارتى مى رود تا در زندگى فردى و اجتماعى مسلمانان و پيروان او ، مورد استفاده و بهره گيرى قرار گيرد . آوازه ء او به فضل و دانش مذهبى بسيار بزرگ و بزرگتر بود . شايد قديم ترين مرجع تاريخى كه او را به عنوان محترم ترين و معتبرترين فرد زمان تصوير مى كند و از او به صورت كسى كه فضل و دانش عميق دارد ياد مى كند ، تاريخ يعقوبى باشد او مى گويد دانشمندان زمان وقتى سخنى از آن حضرت روايت مى كردند اظهار مى داشتند كه عالم فاضلى به ما اطلاع داد . (12)

امام (عليه السلام) و نصرانى تشنه

روزى او راه پر شن و كوير مكه و مدينه را طى مى كرد مصادف غلام او نيز همراهش بود در بين راه چشمش به مردى افتاد كه خود را روى تنهء درختى انداخته بود و وضعش عادى نبود امام به مصادف فرمود : به طرف اين مرد برويم نكند تشنه باشد و از تشنگى به اين وضع افتاده باشد ؟ نزديك او رسيدند امام از او پرسيدند : تشنه هستى ؟ بله . مصادف به دستور امام پايين آمد و به آن مرد آب داد اما از قيافه و لباس و شكل او معلوم گشت كه مسلمان نيست و پيرو آئين مسيحيت است پس از آنكه امام و مصادف از او دور شدند مصادف از امام (عليه السلام) سوال كرد آيا صدقه دادن به نصارى جائز است ؟ امام (عليه السلام) در پاسخ فرمودند : در موضع ضرورت ، در چنين حالى ، آرى . (13)

عدم پذيرش قيادت سياسى

در مورد عدم اجابت دعوت زيد و ديگر قيام كنندگان علوى كه بارها پيش آمده بود كه رهبرى قيام را بپذيرند به نظر مى رسيد كه امام صادق (عليه السلام) آن صرافت و صداقت و آن همفكرى و هم رأيى كافى را در آنان مشاهده نكرده است و با روش آنان كاملا موافق نبوده است . و خط فكرى آنها مورد پسند و تأييد كامل پيشواى معصوم ما قرار نگرفته است . چون در تاريخ مى خوانيم آنان به منظور جلب پشتيبانى مردم و توده‌ها پاره اى از اعتقادات آنان را پذيرفته و اصل غير معقول تقدم مفضول بر فاضل را در امر خلافت گردن نهاده بودند و در مسائل فرعى از و اصل بن عطاء معتزلى پيروى مى كردند امر به معروف و نهى از منكر را با إعمال زور اعتقاد داشته اند و از برنامهء قيام به سيف پيروى مى كردند . و پذيرش دعوت آنان التزام به چنين تبعات وآثار را نيز همراه داشته است . و از سوى ديگر در ميان پيروان راستين خويش كه اقليتى را تشكيل مى دادند نيز آن استعداد و زمينهء لازم را مشاهده نمى فرمودند كه كفايت امور را بنمايد . از آنرو در آن شرايط خاص تاريخى وظيفهء خويش تشخيص مى داد كه همت به بسط علوم و دانش و سعى و كوشش بر تأمين زمينهء انقلاب اصيل اسلامى در آينده نمايد تا شاگردان و مبلغين ارزنده اى را تربيت كند كه هر كدام بتواند بخش مهمى از تغذيهء فكرى و سياسى كشور اسلامى را به عهده بگيرد .

امام صادق (عليه السلام) بالعيان مشاهده مى كرد كه پايدارى و تكامل هر انقلاب و پيشرفت هر نهضتى ، آمادگى فكرى و پايگاه علمى و زمينه سازى بنيادى را لازم دارد و بدون آن هرگونه انقلاب و نهضت پايدارى ندارد از اينرو امام به تقويت اين پايگاه همت گماشت و به تربيت شاگردان و دانشجويان تلاش مصروف ساخت تا زعامت فكرى و روحى مردم را رهبرى و ارشاد نمايد . بر همين اساس و روى همين تز و برنامهء الهى بود كه او آغازگر حركت علمى و نهضت فكرى مسلمانان گرديد و دانشگاهى به وجود آورد كه دانشجويان و طالبان علوم را از هر سو به خود جلب مى نمود و در مهد تربيت خود براى سازندگى جامعه آينده افرادى تربيت و آماده مى ساخت . برنامهء زيد برادر زاده اش امر به معروف و نهى از منكر بود ، هر چند كه مستلزم إعمال زور هم باشد . او توسل به شمشير را در راه احقاق حق ضرورى مى شمرد .

زيد اين چنين درك كرده بود كه در راه حكومت بر توده ها بايد از عقيده ء عمومى آنان پشتيبانى كرد از اين رو با اعلام پذيرش ابوبكر وعمر به عنوان خليفهء قانونى منتخب مردم ، بر مبناى امامت مفضول بر فاضل و نيز حمايت از معتزله ومحدثين مدينه و كوفه برخوردار بود . امام ششم ، آشكارا امتيازات زيد را منكر نشد ولى هرگز عمليات او را نپذيرفت و اعتراضاتى نيز به عمل آورد شيعيان غيور و متعصب او را رها كردند و بيعت خود را با امام صادق (عليه السلام) تجديد كردند .
 قيام زيد در ماه صفر 122 در عهد هشام بن عبد الملك صورت گرفت و با شكست روبرو گرديد . بسيارى از پيروان او قتل عام گرديدند . يحيى پسر زيد دنباله ى فعاليت پدر را گرفت و به منظور نجات و پيروزى هواداران مهاجر كوفى شيعه كه حجاج و ديگر امراى اموى عراق آنان را به خراسان تبعيد كرده بودند به اين استان دور دست رفت ولى او نيز به سال 125 هجرى پس از سه سال مبارزه و تلاش ، به همان سرنوشت پدر مبتلا گرديد .

روش سلبى و منفى امام (عليه السلام) مبارزه با ستمگران و ظالمين و متعديان به حقوق اجتماعى مردم بود . او هرگز اعتماد وركونى به ظالمين و ستمگران و تعدى پيشگان نداشت و هرگز ألفت و موانستى بين او و ستمگران وجود نداشت از اينرو وجود او هميشه در معرض خطر و تصادم و برخورد بود هميشه بين او و حكومت وقت بر خورد اصولى و مكتبى وجود داشت نه حكومت مى توانست تنازل كند و تن به آراء او بدهد و محبت او را جلب كند و نه او علاقه اى به ايجاد چنين روابط و محبتها و دوستى ها داشت .

او چگونه مى توانست با حكومت وقت اموى يا عباسى سر سازش داشته باشد كه با چشم خود مى ديد دهها نفر از عموزادگان و فاميل و علويان در مقابل چشمان نظاره گر او در راه حمايت از مكتب كشته مى شوند و زندانها و سلولهاى انفرادى از وجود مخالفان انباشته مى گردد ، قرآن از معاونت ستمگران نهى مى كند و پيامبر بزرگوار اسلام و اولياى دين به شدت تحذير و جلوگيرى به عمل مى آوردند . روش منفى و سلبى سياست و راه و رسم اهل بيت عصمت (عليه السلام) در مقابله با ستمگران ، مبارزه است تا حدودى كه مى توانستند و اگر امكان عملى نداشتند اصل تحريم همكارى و مساعدت و عدم اعتماد و پشتيبانى و كمك به آنان را پيش مى گرفتند .

اين حديث به صورت متواتر از آن معصوم پاك به ما رسيده است كه در اين باره مى فرمايد : من حاضر نيستم حتى گره اى از آنان را بگشايم يا دهان مشك آنان را ببندم يا قلم آنان را بتراشم ستمگران و پشتيبانان ستمگران در طبقات متراكم آتش قرار مى گيرند تا لحظاتى كه خداوند از حكم بندگان فراغت پيدا كند . (14)

او هميشه از مرافعه و بردن قضاوت پيش حكام و داوران منصوب از ناحيه آنان منع و جلوگيرى به عمل مى آورد و مصوبات قضات آنان را هرگز تأييد نمى نمود و فقهايى را كه سر سفره ء آنان مى نشستند به شدت تقبيح مى كرد و با لحن ارشاد كلى مى فرمود : فقهاء امناء و افراد مورد اعتماد پبامبران هستند تا روزى كه درب سلاطين نباشند هنگامى كه آنان را در موكب سلاطين و فرمانروايان جور و ظلم مشاهده كرديد آنان را در دينشان مورد تهمت و اتهام قرار دهيد كه به اصول آن اعتقاد و تعهد ندارند . (15)

منصور خليفه عباسى مانند ديگر حاكمان ستم پيشه كه مى خواهند اراده ء خود را بر دانش و دانشمندان تحميل كنند و آنان را آلت مقاصد خود قرار دهند سعى در جلب و جذب امام داشت و با عناوين گوناگون اين تمايل را إعمال مى كرد ولى سعى و كوشش او ثمرى نداشت . يكى از روزها در نامه اى به امام نوشت شما چرا مانند ديگر مردم ، پيش ما نمى آئيد ؟ امام (عليه السلام) پاسخ قاطع دادند كه ما از نظر دنيا چيزى نداريم كه با عدم حضور پيش شما از زوال آنها هراسناك و بيمناك باشيم و در محضر تو از آخرت و مسائل معنوى چيزى وجود ندارد كه به اميد آن به سراغ شما بياييم تا از فيض آن بهره‌مند گرديم وشما در نعمتى قرار نگرفته ايد كه تهنيت و تبريك گوييم و در نقمت و مصيبتى هم قرار نگرفته اى كه تسليت بگوئيم پس روى چه حساب با شما مراوده و رفت و آمد داشته باشم ؟ منصور در پاسخ امام نوشت : هدف اينست كه در شرف مصاحبت شما از نصيحت شما برخوردار گرديم . امام در جواب مرقوم فرمودند : آنكه هدف دنيوى داشته باشد هرگز به نصيحت اقدام نمى كند و آنكه هدف أخروى و معنوى داشته باشد هرگز وقت خود را با مصاحبت شما تلف نمى كند . (16)

اعراض از تواضع و كرنش در برابر ستمگران

امام صادق (عليه السلام) رئيس مذهب در برابر ستمگران هميشه ، حالت بى تفاوتى داشت و هرگز در برابر آنان كرنش و تواضع از خود نشان نداده است . امام در تفسير آيه * ( واتخذوا من دون الله ) * آنان جز پروردگار معبود ديگرى نيز در پيش گرفتند . ( آيه 71 / سوره 19 ) مى فرمايد : مقصود از عبادت در اين آيه ، ركوع و سجود نيست بلكه منظور اطاعت و فرمانبردارى از مردم صاحب نام و مقام است . سپس مى افزايد هر كسى مخلوقى را در معصيت خالق اطاعت كند به عبوديتش تن داده است و او را بندگى نموده است . (17) در حديث ديگرى مى فرمايد : من أطاع رجلا في معصية فقد عبده . (18) كسى كه در معصيت خداوند از فردى اطاعت كند در واقع او را ستايش كرده است .

دستور نافرمانى از ستمگران

امام صادق (عليه السلام) بارها و بارها با كنايه و اشاره و گاهى با صراحت و صرافت فرمان تخلف از دستورها و نظامات ستمگران را صادر كرده است و عقيده ء او در رفتار با خلفاء و ستمگران متعدى ، معروف و مشهور بوده است به حدى كه همگان اين واقعيت را مى دانستند و به آن احترام مى نهادند . سخنان و گفتارهاى امام (عليه السلام) در اين زمينه ، متعدد فراوان است كه به عنوان نمونه ، مورد نقل مى گيرد . از عمر بن حنظله نقل و روايت نموده اند كه از امام جعفر صادق (عليه السلام) پرسيدم دو نفر از شيعيان و پيروان شما منازعه اى در مورد بدهكارى يا ارث بين خود دارند آيا مى توانند به حاكم وقت يا قاضى كه از جانب آنان منصوب شده اند رجوع بنمايند و شكايت خود را مطرح سازند ؟ آيا اين جائز است ؟ امام در پاسخ فرمودند : هر فردى كه در مورد حق يا باطل به آنان شكايت ببرد در واقع به طاغوت ، مرافعه و مراجعه نموده است و هر چيزى كه از اين راه به دست آورد باطل و غير مشروع است هر چند كه حق خودش باشد چون او با حكم و دستور طاغوت دريافت داشته است در صورتى كه خداوند متعال دستور داده است كه از طاغوت سرپيچى و نافرمانى گردد و در قرآن مى فرمايد : * ( ويتحاكمون الى الطاغوت وقد امروا ان يكفروا به ) * پرسيدم پس وظيفهء آنان چيست ؟ در پاسخ فرمودند : وظيفه آنان اين است كه به مراجع صالحه مراجعه كنند افرادى كه احاديث ما را روايت مى كنند و در مسائل حلال و حرام ما دقت نظر و شناخت كامل به خرج مى دهند و احكام و دستورات ما را مى شناسند او را به حكميت بپذيرند من او را حاكم قرار داده ام اگر او حكمى داد و پذيرفته نگرديد به حكم خداوند متعال استخفاف به عمل آمده است و سخن ما مردود شمرده شده است و فردى كه از سخن ما تمرد كند خدا را تمرد نموده است و آن عمل در حد شرك و كفر است . (19)

اين فرمان جامع كه مدرك فتوى و مرجعيت و مدرك ولايت فقيه نيز مى باشد سنخ روحيه و موقعيت امام را كاملا نشان مى دهد . امام (عليه السلام) و همگامى با توده‌هاى محروم در بخش خصوصيات اخلاقى و روحى بارز امام (عليه السلام) مى توان همرازى و همكارى او را با مردم ستمديده و درمانده بيان نمود و ارتباط مستقيم او را با توده‌هاى مستضعف و محروم زمان ، نشان داد بى آنكه در اين نگرش و همدردى توجهى به آئين و مذهب و يا خصوصيات روحى آنان شده باشد . در بيان اين قسمت كافى است كه دو نمونه از عملكرد امام را بيان نمائيم كه خوشبختانه هر دو به صورت متواتر در كتابهاى احاديث آورده شده است .

1. در ظله بنى ساعده :

شب بود و هوا بارانى و مرطوب ، امام صادق تنها و بى خبر از همه كسان خويش از تاريكى شب و خلوت كوچه ، استفاده كرده ، از خانه بيرون آمد به طرف ظله بنى ساعده روان شد . از قضا معلى بن خنيس كه از اصحاب و ياران امام بود ، و ضمنا ناظر خرج منزل امام بود متوجه بيرون شدن امام از خانه شد و پيش خود گفت : امام را در اين تاريكى نبايد تنها بگذارم . با چند قدم فاصله كه فقط شبح امام را در تاريكى مى ديد ، آهسته به دنبال امام روان شد . همينطور كه آهسته به دنبال امام مى رفت ، ناگهان متوجه شد ، مثل اينكه چيزى از دوش امام به زمين افتاد و روى زمين ريخت و آهسته صداى امام را شنيد كه فرمود : خدايا ! اين را به من برگردان .

در اين وقت معلى جلو رفت و سلام كرد ، امام از صداى معلى او را شناخت و فرمود : معلى تو هستى ؟ بلى معلى هستم . بعد از آنكه جواب امام را داد ، دقت كرد ببيند كه چه چيز بود و به زمين افتاد ، ديد مقدارى نان در روى زمين ريخته است . امام : اينها را از روى زمين جمع كن و به من بده . معلى : تدريجا آنها را از روى زمين جمع كرد و به دست امام داد . انبان بزرگى از نان بود كه يك نفر به سختى مى توانست آن را به دوش بكشد .

معلى : اجازه بده اين را من به دوش بگيرم . امام : خير لازم نيست . خودم به اين كار از تو سزوارترم . امام نانها را بر دوش كشيد و دو نفرى راه افتادند ، تا به ظله بنى ساعده رسيدند . آنجا مجمع فقراء و ضعفاء بود كسانى كه از خود مأوايى نداشتند و در آنجا به سر مى بردند . همه خوابيده بودند و يك نفر هم بيدار نبود . امام نانها را يكى يكى و دو تا دو تا ، در زير جامه ى فرد فرد آنان گذاشت واحدى را فرو گذار نكرد و عازم برگشتن شد . معلى : اينها كه تو دل دل شب برايشان نان آوردى شيعه اند و معتقد به امامت هستند ؟ نه ، اينها معتقد به امامت نيستند ، اگر معتقد به امامت بودند ، تا نمك هم با آنها مساعدت مى كردم . (20)

2 . گرانى ارزاق عمومى :

نرخ گندم و نان روز به روز در مدينه بالا مى رفت . نگرانى و وحشت بر همه مردم مستولى شده بود . آن كس كه آذوقه سال را تهيه نكرده بود در تلاش بود كه تهيه كند در اين ميان مردمى هم بودند كه به واسطهء تنگدستى مجبور بودند روز به روز آذوقه خود را از بازار بخرند . امام صادق (عليه السلام) از معتب وكيل خرج خانه خود پرسيد : ما امسال در خانه گندم داريم ؟ بلى يا ابن رسول الله ، به قدرى كه چندين ماه را كفايت مى كند ، گندم ذخيره داريم . آنها را به بازار ببر و در اختيار مردم بگذار و به فروش . يا ابن رسول الله گندم در مدينه ناياب است . اگر اينها را بفروشيم ، ديگر خريدن گندم براى ما ميسر نخواهد شد . همين است كه گفتم . همه اينها را ببر و در اختيار مردم بگذار و به فروش . معتب دستور امام را اطاعت كرد ، گندم ها را فروخت و نتيجه را گزارش داد . امام به او دستور داد : بعد از اين نان خانه را روز به روز از بازار بخر . نان خانه من نبايد با نانى كه در حال حاضر توده ء مردم مصرف مى كنند تفاوت داشته باشد . نان خانه من بايد از اين پس نيمى گندم و نيمى جو بوده باشد من به حمد الله توانايى دارم كه تا آخر سال خانهء خود را با نان گندم به بهترين وجهى اداره كنم ، ولى اين كار را نمى كنم تا در پيشگاه إلهى ، مسأله اندازه گيرى معيشت را رعايت كرده باشم . (21)

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page