چهل شب است كه آسمان براى صورت خونين آينه مىگريد؛ درست مانند ديده مرطوب فرشتگانى كه از نداى نصرت خواهى امامشان جا ماندند و حسرت حمايت از ولىّ خدا، بر سپيدى بال هايشان، گرد اندوه و بى قرارى پاشيده است.
شايد كربلا ديگر هيچ زمان قرص كامل ماه را نبيند؛ از وقتى سر بريده خورشيد بالاى نيزه رفت، شرم دارد لبانش را بر جاى بوسه زينب(س) بگذارد.
امشب، اربعين واقعه است و زمين، حزين تر از هميشه، از طنين نوحه آدم عليه السلام در خود مچاله شده است.
اين شبها مدام نغمه آدم در گوش «صفا» پرپر مىزند. گويى چهل روز است سر بر سجده توبه دارد و آهنگ غمزده مويه هايش، چهار ستون كائنات را به لرزه وامىدارد. او توبه مىكند، ولى فرزندان مطرود قابيل، سر بريده يحيى عليه السلام را در ميان تشت زرين نهاده است.
او ضجه مىزند، ولى نسل شيطانزده اى ننگ كشتن سرور جوانان بهشت را بر دامن شرافت آدمى نشانده اند.
به اين مى انديشم كه اگر حضرت آدم عليه السلام تنها به سبب يك لحظه وسوسه انگشتانش براى چيدن ميوه ممنوعه، از بهشت خدا بيرون شد و تا چهل روز به درگاهش استغاثه برد، پس تاوان كشتن ولىّ خدا و پسر رسولش را چگونه مىتوان پرداخت؟!
كاروان بى امام حسين عليهالسلام
اربعين، موعد بازگشت قافله خوبان عالم، به آغوش مهربان مدينه است؛ همان قافله كوچكى كه هفتاد و دو ستارهاش را ميان دستان خالى كربلا كاشت تا نور آزادگى و شرافت، در تاريكخانه تزوير يزيديان گم نشود.
حالا كه كاروان اربعين، نه حسين فاطمه(س) را در خود دارد و نه عباس على(ع) را، رسالت روشنگرى بر زانوان خسته حضرت زينب عليه االسلام قد مى كشد و جان سرخ شهيدان عاشورايى، بر لبان سبز امام زين العابدين عليه السلام شكوفه مىزند.
از امام صادق عليه السلام نقل است كه فرمود: «امام حسين عليه السلام گفت: من كشته اشكم، اندوهگين و دلتنگ كشته شدم، بر خدا شايسته است كه هر دلتنگى كه به زيارتم مىآيد، دلتنگى اش را برطرف كند و او را شاد به خانواده اش برگرداند».
مقاله ها
تاوان اين خون تا قيامت ماند بر ما
- بازدید: 4146