« خدايا! براى من بيامرز گناهانى كه انتقام ها و عقوبت ها را نازل مى كند » .
گناهانى كه سبب نزول عقوبت هاست
در روايت بسيار مهم حضرت سجاد (عليه السلام) ، در روايتى باارزش و قابل توجه به نُه گناه كه سبب نزول عقوبت هاست اشاره فرموده :
1 ـ بغى . 2 ـ تعدى و تجاوز به حقوق مردم . 3 ـ مسخره كردن بندگان خدا .
4 ـ شكستن عهد و پيمان . 5 ـ معصيت و بدكارى آشكار . 6 ـ شيوع دروغ .
7 ـ داورى و قضاوت بر خلاف احكام خدا . 8 ـ خوددارى از پرداخت زكات .
9 ـ كم گذاشتن پيمانه و كيل (1) .
بغى
كلمه ى « بغى » در لغت به معناى سرپيچى از حق ، تجاوز از حدود الهى ، تعدّى به مردم ، فساد ، معصيت ، آلودگى و زنا آمده و در آيات قرآن و روايات در تمام اين معانى به كار گرفته شده است :
( إِنَّ قَارونَ كانَ مِن قَوْمِ موسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ . . . )(2) .
« به راستى قارون از قوم موسى بود ، كه بر آنان ظلم و ستم روا داشت » .
( وَلَوْ بَسَطَ اللّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِى الأَرْضِ . . . )(3) .
« و اگر خدا رزق و روزى را بر بندگانش وسيع و فراوان كند ، در زمين به فساد و بيدادگرى برمى خيزند » .
( يا أُخْتَ هارُونَ ما كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْء وَمَا كانَتْ أُمُّكِ بَغِيّاً )(4) .
« اى خواهر هارون ! پدرت انسان ناصالح و بدى نبود و مادرت دامنى پاك از زنا و بدكارى داشت » .
رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :
إِنَّ أَسْرَعَ الْخَيرِ ثَوَاباً البِرُّ وَإِنَّ أَسْرَعَ الشَرِّ عِقَاباً البَغىُ(5) .
« به راستى سريع ترين خوبى از جهت پاداش ، نيكى و بخشش و خوبى به مردم است و سريع ترين بدى از نظر مكافات ، تعدّى و ظلم و ستم به ديگران است » .
امام صادق (عليه السلام) فرمود :
سِتَّةٌ لاَ تَكونُ فِى المُؤْمِنِ : العُسْرُ وَالنَّكَدُ وَاللَّجَاجَةُ وَالكِذْبُ وَ الحَسَدُ وَالبَغْىُ(6) .
« در مؤمن شش خصلت وجود ندارد : عجز و درماندگى ، خسيسى و كم خيرى ، لجاجت و سرسختى ، دروغ ، حسد ، تعدّى و تجاوز به مردم » .
تعدى و تجاوز به حقوق مردم
خداوند مهربان براى مردم نسبت به يكديگر حقوقى قرار داده كه اداى آن حقوق لازم است و تجاوز و تعدى به حقوق مردم گناه و معصيت و گاهى سبب كيفر و عقوبت است . حق پدر و مادر بر فرزند ، حق فرزند بر پدر و مادر ، حق اقوام و خويشان به يكديگر ، حق همسايه به همسايه ، حق مردم بر حكومت ، حق حكومت بر مردم ، حق شوهر بر زن ، حق زن بر شوهر ، حق زيردستان بر صاحبان نعمت و ثروت ، حق فقير بر غنى و ديگر حقوقى كه در قرآن مجيد و روايات بيان شده است .
زيباترين و كامل ترين رساله اى كه بيانگر حقوق است رساله ى حقوق حضرت زين العابدين (عليه السلام) است ; انسان با مراجعه به آن رساله به شناخت كامل و جامعى نسبت به حقوق موفق مى شود و خود را پس از شناخت مسئول اجراى آن حقوق احساس مى كند .
تعدى و تجاوز به هر يك از آن حقوق ، گناهى مسلم و معصيتى يقينى است . و در صورت جبران نكردن ، مكافات و عقوبت آن حتمى و قطعى است .
مسخره كردن بندگان خدا
مسخره كردن مردم چه نسبت به قيافه و شكل ، يا به خاطر فقر و تهى دستى ، و يا به علّت دين دارى و ايمان ، و يا به سبب شغل و كار ، و يا به خاطر هر موقعيت و وضعى ، گناهى بزرگ و معصيت و خطايى است كه عقوبت و مكافات دنيايى و آخرتى به دنبال دارد . مسخره كردن مردم در حقيقت توهين به شخصيت ايشان و تحقير و خوار شمردن آنهاست . قرآن مجيد از مسخره كنندگان به عنوان منافق ، ستمكار و مفسد ياد مى كند و آنان را مستحق عذاب دردناك مى داند .
( وَإِذا لَقُواْ الَّذِينَ آمَنوا قَالوا آمَنّا وَإِذا خَلَوا إِلَى شَيَاطِينِهِمْ قَالوا إِنّا مَعَكُم إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِءُونَ )(7) .
« اينان هنگامى كه با اهل ايمان ديدار كنند مى گويند ايمان آورديم و چون با شياطينشان « كه سردمداران كفر و شركند » خلوت كنند مى گويند با شماييم و هدف ما از برخورد با مؤمنان مسخره كردن آنان است » .
رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : خداى تبارك و تعالى فرموده :
مَن أَهَانَ لِى وَلِيّاً فَقَد أَرْصَدَ لِمُحَارَبَتِى(8) .
« هركه به دوستى از من اهانت كند ، يقيناً به جنگ با من كمين كرده!! »
امام صادق (عليه السلام) فرمود :
هنگامى كه قيامت شود ، يك منادى ندا كند : روگردانان از دوستان من كجايند ؟ پس گروهى كه صورتشان گوشت ندارد برخيزند . در آن وقت گفته شود : اينان كسانى هستند كه اهل ايمان را آزردند و با آنان به دشمنى برخاستند و نسبت به آنها عناد ورزيدند و آنان را با درشتى و سرسختى در دينشان سرزنش كردند . سپس فرمان رسد كه آنها را به دوزخ برند .
رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : خداى عز و جل فرموده :
قَد نَابَذَنِى مَن أَذَلَّ عَبدِى المُؤْمِنَ(9) .
« كسى كه بنده ى مؤمن مرا خوار كند ، آشكارا به جنگ با من برخاسته !! »
آرى ، به ريشخند گرفتن مردم و مسخره كردن آنان ، در حقيقت توهين كردن به آنان و آزار دادن روحى و كوچك شمردن آنهاست .
قرآن مجيد به شدت مردان و زنان را از اين كه به مسخره كردن يكديگر اقدام كنند نهى مى كند و مسخره كنندگانى كه از اين كار زشت خود توبه نمى كنند ستمكار مى داند (10) .
شكستن عهد و پيمان
عهد و پيمان و وفاى به آن ، دو حقيقت اخلاقى و انسانى است كه در قرآن مجيد و روايات اهل بيت (عليهم السلام) مورد توجه قرار گرفته و شكستن آن ، گناه و معصيت شمرده شده است .
در زمينه ى عهد و پيمان و وفاى به آن ، تفاوتى نمى كند كه عهد و پيمان با خدا يا با پيامبر يا با امام يا با مردم بسته شود ، وفاى به هر عهد و پيمان مثبتى كه در طريق عبادت ، يا خدمت به مردم ، يا كسب و تجارت ، يا امور صحيح ديگر بسته مى شود ، واجب شرعى و اخلاقى است و شكستنش گاهى حرام و موجب كيفر الهى است .
( وَأَوْفُوا بِعَهْدِ اللّهِ إِذا عَاهَدتُمْ . . . )(11) .
« به عهد خدا هنگامى كه عهد بستيد وفا كنيد » .
( الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللّهِ مِن بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعونَ مَا أَمَرَ اللّهُ بِهِ أَن يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِى الأَرْضِ أُولئِكَ هُمُ الخاسِرونَ )(12) .
« آنان كه عهد خدا را پس از محكم كردنش مى شكنند و آنچه را خدا دستور به پيوندش داده قطع مى كنند و در زمين به فساد برمى خيزند ، فقط آنان زيان كارند » .
( . . . وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كَانَ مَسْئُولا )(13) .
« به عهدى « كه با خدا و با يكديگر مى بنديد » وفا كنيد ، به راستى عهد مورد بازخواست و بازپرسى است » .
( يا أَيُّهَا الَّذِينَ ءامَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ . . . )(14) .
« اى كسانى كه ايمان آورديد ، به قراردادها و عهد و پيمانها وفا كنيد » .
رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :
ثَلثٌ مَن كُنَّ فِيهِ كَانَ مُنَافِقاً وَإِن صَامَ وَصَلَّى وَزَعَمَ أَنَّهُ مُسْلِمٌ : مَنْ إِذَا ائْتُمِنَ خَانَ ، وَإِذَا حَدَّثَ كَذِبَ ، وَإِذَا وَعَدَ أَخْلَفَ (15) .
« سه خصلت است در هركه باشد منافق است ، گرچه نماز بخواند و روزه بگيرد و خود را مسلمان بداند : چون او را امين دانند خيانت ورزد ، و هنگامى كه به سخن برخيزد دروغ گويد ، و هرگاه وعده دهد وعده اش را وفا نكند » .
امام صادق (عليه السلام) فرمود :
مَن عَامَلَ النَّاسَ وَلَمْ يَظْلِمْهُم ، وَحَدَّثَهُم فَلَمْ يَكْذِبْهُمْ ، وَوَعَدَهُمْ فَلَمْ يَخْلِفْهُمْ ، فَهُوَ مِمَّن كَمُلَتْ مُرُوءَتُهُ وَحُرِّمَتْ غَيْبَتُهُ وَظَهَرَ عَدْلُهُ وَوَجَبَتْ أُخُوَّتُهُ (16) .
« كسى كه در رفتارش با مردم ستم نورزد و در سخن گفتن با آنان دروغ نگويد و در وعده به آنان تخلف نكند ، از كسانى است كه مروّتش كامل و غيبتش حرام و عدالتش آشكار و بايد او را برادر دينى دانست » .
معصيت و بدكارى آشكار
قرآن مجيد مردم را از نزديك شدن به كارهاى زشت و معصيت هاى آشكار و پنهان به شدت نهى كرده (17) .
معصيت آشكار و بدكارى ظاهر ، نشان دهنده ى كمال بى شرمى و بى حيايى گنه كار و جسارت و بى ادبى او و بى احتراميش به قانون و فضاى جامعه ى اسلامى است .
اسلام ، آلوده شدن فضاى جامعه را به هيچ صورت نمى پسندد و براى آنان كه عرصه گاه حيات امّت اسلامى را آلوده مى كنند مجازات و تعزير شرعى تعيين كرده است .
بر مردم مؤمن و دلسوزان آگاه و به خصوص كارگزاران حكومت اسلامى واجب است از بدكارى بدكار و عصيان گنه كار و خطاى انسان بى شرم و حيا به هر شكل ممكن جلوگيرى كنند ، تا ميكروب خطرناك معصيت دامن مردم و بخصوص نسل جوان و دختران و پسران را آلوده نكند . وجوب امر بمعروف و نهى از منكر ، به خاطر قطع ريشه ى فساد و دفع آلودگى و رفع ناپاكى و حفظ جامعه از خطر سقوط در منجلاب معصيت است .
اگر مراكز تربيتى چون خانه و مدرسه صفت الهى حيا را در نسل جوان پرورش دهند و به صفتى پابرجا و ثابت تبديل كنند ، خلوت و جلوت انسان از آلودگى به فحشا و منكرات پاك مى ماند. حيا ، و توجه به خدا ، و انديشه در عاقبت گناه ، عالى ترين بازدارنده ى انسان از مفاسد و معاصى است .
از امام صادق (عليه السلام) روايت شده :
الحَيَاءُ مِنَ الإِيمَانِ وَالإِيمَانُ فِى الجَنَّةِ (18) .
« حيا از ايمان و ايمان در بهشت است » .
رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : از خدا حيا كنيد و حق حيا را رعايت نماييد . گفتند : يا رسول اللّه ! چگونه ؟ فرمود : از شما كسى شب را صبح نكند مگر اين كه اجل و موتش در برابر دو چشمش باشد ; و سر و آنچه را دربردارد چون چشم و گوش و زبان ، از حرام حفظ كند ، و شكم و آنچه را از طعام جمع مى كند از حرام نگاه دارد ، و قبر و پوسيدن بدن را در آن ياد آورد . و كسى كه آخرت را مى خواهد زينت و زيور فريبنده ى زندگى دنيا را واگذارد(19) .
مردى به رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) گفت : مرا سفارش و وصيت كن . حضرت فرمود :
إِسْتَحْىِ مِنَ اللَّهِ كَمَا تَسْتَحْيِى مِنَ الرَّجُلِ الصَّالِحِ مِن قَوْمِكَ (20) .
« از خدا حيا كن ، چنان كه از مرد شايسته اى از قومت حيا مى كنى . » .
شدت ترس و حياى زنى با ايمان
حضرت سجاد (عليه السلام) فرمود : مردى با خانواده اش از طريق دريا مسافرت كرد . كشتى آنان در ميان دريا شكست و از همه ى مسافرانى كه در كشتى بودند جز همسر آن مرد نجات نيافت . او بر تخته پاره اى از الواح كشتى نشست تا به يكى از جزيره هاى آن دريا پناهنده شد . در آن جزيره مردى راهزن بود كه همه ى پرده هاى حرمت خدا را دريده بود .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ معانى الاخبار : 269 .
2 ـ قصص : 76 .
3 ـ شورى : 27 .
4 ـ مريم : 28 .
5 ـ بحار الانوار : 72 / 273 ، باب 70 ، حديث 1 .
6 ـ بحار الانوار : 75 / 263 ، باب 23 .
7 ـ بقره : 14 .
8 ـ 9 ـ كافى : 2 / 351 ، باب من آذى المسلمين . . . ، حديث 2 و 6 .
10 ـ حجرات : 11 .
11 ـ نحل : 91 .
12 ـ بقره : 27 .
13 ـ اسراء : 34 .
14 ـ مائده : 1 .
15 ـ كافى : 2 / 290 ، باب فى أصول الكفر . . . ، حديث 8 ; گناهان كبيره : 1 / 372 .
16 ـ كافى : 2 / 239 ، باب المؤمن و علاماته . . . ، حديث 28 ، با اندكى اختلاف ; و گناهان كبيره : 1 / 372 .
17 ـ انعام : 151 .
18 ـ بحار الانوار : 68 / 329 ، باب 81 ، حديث 1 .
19 ـ بحار الانوار : 68 / 333 ، باب 81 ، حديث 9 .
20 ـ بحار الانوار : 68 / 336 ، باب 81 ، حديث 20 .