به دنبال آراسته شدن خانه ى هستى و نظام گرفتن جهان و آماده شدن موادّ لازم و گسترده شدن سفره ى كامل نعمت ها ، اراده ى حضرت محبوب بر اين تعلق گرفت كه از باب رحمت و مهربانيش ، مهمانى شريف و موجودى محترم و مخلوقى مركّب از جسم و جان و مغز و قلب و فطرت و كرامت به عنوان خليفه ى معنوى خود براى مدتى اندك در مهمانخانه ى جهان بر تخت تكليف قرار دهد ، تا با استفاده از همه ى نعمت ها كه بر اثر فعاليت هاى مستمر عناصر هستى به وجود مى آيد ، قدرت و انرژى كسب كند و آن را هماهنگ با كتاب هاى آسمانى و هدايت انبيا و امامان ، در راه بندگى و عبادت خالق و خدمت به مخلوق و هم نوع خود بكار گيرد ; سپس از دالان مرگ وارد جهان ديگر شود و در آنجا براى ابد به مزد كوشش ها و تلاش هاى مثبتش از نعمت هاى بى پايان مادى و معنوى حق در بهشت عنبر سرشت بهره مند شده ، جاودانه در سايه ى رحمت حق به سلامت و خوشى و سرور و شادمانى بماند . اكنون به تماشاى آثار رحمت واسعه ى حق كه از هر طرف ظاهر و باطن انسان را فرا گرفته مى نشينيم .
مراحل شكل گيرى حيات انسان
قرآن مجيد حيات جنينى انسان را به اطوار و مراحل مختلفى تقسيم كرده ، مى فرمايد :
( وَقَدْ خَلَقَكُم أَطْوَاراً )(1) . «خدا شما را در مراحل مختلفى آفريد » .
مرحله ى اول : خاك
( وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإنْسَانَ مِنْ سُلالَة مِنْ طين )(2) .
« ما انسان را از عصاره و فرآورده هاى خاك آفريديم » .
نطفه ى انسان مولود غذاهاى گوناگونى است كه از نباتات و گوشت و لبنيات سرچشمه مى گيرد . حيوانات هم از نباتات تغذيه مى كنند و نباتات هم از خاك مايه مى گيرند . بنابراين نطفه ى انسان كه بعداً به صورت انسانى درمى آيد مولود خاك است . اكتشافات جديد هم نشان مى دهد عناصرى كه زمين در بردارد از قبيل : آهن ، مس ، كلسيم ، يد و . . . عصاره ى آنها در انسان وجود دارد و انسان دائم به وسيله ى نباتات و حيوانات از عصاره هاى مواد خاكى تغذيه مى كند و به توليد مثل برمى خيزد .
مرحله ى دوم : آب
( هُوَ الَّذى خَلَقَ مِنَ المآءِ بَشَراً . . . )(3) .
« اوست كه بشر را از آب آفريد » .
از نظر زيست شناسان انسان به اسفنجى مى ماند كه او را آب فرا گرفته است . جسم يك فرد هفتاد كيلويى از پنجاه ليتر آب تشكيل شده است و اين نسبت ثابت است . اگر شخصى بيست درصد آب بدنش را از دست بدهد ، ديگر سلامتى خود را باز نخواهد يافت .
آب ياخته هاى بدن انسان داراى مقدار زيادى پتاسيم مى باشد و عملا فاقد نمك است ، ولى آب خارج از ياخته ها عملا پتاسيم ندارد ، بلكه داراى مقدار زيادى نمك است و اين تركيب آب خارج از ياخته ها جزء به جزء به آب دريايى شباهت دارد كه ميليون ها سال قبل اولين اشكال حيات در آن شكل مى گرفت و بعداً زمانى كه موجودات آبى به خشكى روى آوردند درياى درون را نيز با خود آوردند ، چون بدون آن زندگى براى آنها در خشكى ممكن نبود .
آرى ، اين است معجزه ى شگفت انگيز قرآن ، كه در صحرايى خشك و سوزان و بدون ابزار علمى و در جامعه اى بى سواد اعلام كرد : اوست كه بشر را از آب آفريد .
مرحله ى سوم : علق
( خَلَقَ الإنْسانَ مِنْ عَلَق )(4) .
« پروردگار انسان را از علق « كرمكى شبيه زالو » آفريد » .
« علق » در لغت كرمكى است كه به ديواره ى رحم زن مى چسبد ، و به معناى زالو و حيوان شناور خون خوار نيز آمده است . امروزه وقتى اسپرماتوزئيد را زير ميكروسكوپ مى گذارند ، انبوه كثيرى از كرمك هاى زنده ى شناورى را مشاهده مى كنند كه اين كرمك ها وقتى وارد رحم مى شوند مانند زالو به ديواره ى رحم مى چسبند . اسپرماتوزئيد در حدود چهار سانتيمتر مكعب است ، كه در هر يك سانتيمتر آن صد تا دويست ميليون حيوان زنده ى شناور يافت مى شود . اين حيوانات حيرت انگيز دسته جمعى به قصد رسيدن به «اوول» ، سلول ماده ، حركت مى كنند . تخمدان يك زن جوان تقريباً شامل سيصد هزار هزار تخمك نارس است ، ولى از همه ى اينها در حدود چهارصد عددشان رسيده و بالغ مى شوند . هنگام قاعدگى ، تخمك ، پس از ترك خوردن كيسه اى كه محتوى آن است ، به روى دنباله هاى لوله ى كوتاهى كه از تخمدان تا زهدان كشيده شده مى افتد و با حركت مژه هاى لرزان اين لوله ، خود را به زهدان مى رساند و به اين ترتيب تخمدان خود را براى پذيرش اسپرم نر آماده مى كند !
مرحله ى چهارم : ايجاد از آب بى ارزش
( ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلالَة مِن ماء مَهين )(5) .
«آنگاه خدا نسل بشر را از چكيده و خلاصه ى آب بى مقدار پديد آورد ».
اسپرم ها يعنى همان كرمك ها و به تعبير قرآن مجيد علق ها و ياخته هاى جنسى نر با ماده ى لزجى ، همراه نطفه ى مرد خود را به دهانه ى رحم مى رسانند و پس از رسيدن به داخل رحم ناگهان نبرد شگفتى ميان آنان به وقوع مى پيوندد . در اين نبرد عجيب دويست ميليون اسپرم شركت دارند كه با سرعت 15 كيلومتر در ساعت براى تصرف تخمك زن به سوى آن حركت مى كنند و طولى نمى كشد كه اولين صفوف اسپرم ها به جدار تخمك مى رسند .
ناگهان هزاران كرمك ، تخمك را در بر مى گيرند . كرمكها كه دم هايشان به سرعت مى جنبد در زير ذره بين به چمن زارى مى مانند كه با وزش نسيم ، موج مى زنند و تا زمانى كه يكى از كرمك ها نتواند خود را در آغوش تخمك فرو برد اين عمل ادامه دارد . هر اسپرمى كوشش مى كند اولين نفرى باشد كه به درون تخمك وارد مى گردد ، تا اين كه اولين اسپرم پوسته را مى شكافد و وارد تخمك مى شود و به محض ورود دُم كرمك قطع شده محل ورود متورم مى شود . در اين هنگام پروتوپلاسماى تخمك نيز منقبض گشته ، مايعى از خود خارج مى كند تا كرمك هاى ديگر نتوانند وارد آن شوند .بنابراين از دويست ميليون اسپرم تنها يك اسپرم با تخمك مى آميزد و انسان توليد مى شود ، و چنانچه اراده ى حق و رحمت واسعه اش تعلق بگيرد دو يا سه اسپرم وارد مى شود در اين صورت در رحم زن دوقلو يا سه قلو پرورش مى يابد .
مرحله ى پنجم : امشاج « سلول تخم »
( إِنّا خَلَقْنَا الإنْسانَ مِن نُطْفَة أَمْشاج . . . )(6) .
« ما انسان را از نطفه ى مخلوط پديد آورديم » .
براى اين كه انسانى به وجود آيد ، ابتدا بايد تخمك ، يعنى ياخته ى جنسى ماده كه يكى از كرمك ها را در بر گرفته ، وارد رحم شود . تخمك ، دانه ى سپيدى است كه 250 هزار بار از ياخته ى جنسى نر يعنى اسپرم بزرگتر است ، به اين خاطر وقتى تخمك با سيل اسپر برخورد مى كند ، يكى از آنها را در خود فرو مى برد و با كرموزوم هاى سلول نر كه تعدادشان به نصف تقليل يافته با كروموزوم هاى سلول تخمك مى آميزد و در نتيجه موجود تازه اى بنام سلول تخم پديد مى آيد كه در اصطلاح قرآن « امشاج » ناميده شده .
اگر بهترين وضع زندگى براى سلول نر و سلول ماده فراهم باشد ، قادر به ادامه ى زندگى نيستند و به زودى مى ميرند ، مگر آن كه با يكديگر تركيب شوند و سلول تخم ، يا به تعبير قرآن « امشاج » را به وجود آورند .
پس از عمل لقاح ، سلول تخم شروع به تقسيم مى نمايد ، ابتدا به دو سپس به چهار و هشت و . . . تقسيم مى شود و به همين صورت بر اثر تقسيمات متوالى ، توده اى سلولى به وجود مى آيد .
مرحله ى ششم : صورت بندى جنين
( هُوَ اللّهُ الخالِقُ البارِئُ المُصَوِّرُ لَهُ الأَسْماءُ الْحُسْنَى )(7) .
« او خداى به وجود آورنده ى « انبوه سلول ها » و اندازه قراردهنده و جدا كننده ى « سلول ها » و پيكرساز و شكل دهنده است » .
پس از تكميل شدن سلول ها ، يعنى مصالح ساختمان جنين ، انبوه كثيرى از سلولها براى بناى پيكره ى انسان تحويل رحم داده مى شود و در رحم ، ساختمان جنين آغاز مى گردد . ابتدا اين سلول هاى بى شمار به قدرت پروردگار و در سايه ى رحمت واسعه و مهربانيش از يكديگر مجزّا شده هر كدام به جايگاه مخصوص خود روانه مى شوند ، سلول هاى مغز ، سلول هاى چشم ، سلول هاى گوش و . . . همين طور هر يك ذرات هم عضو خود را پيدا كرده تشكيل عضوى مى دهند و به اين ترتيب پيكر جنين به وسيله ى سلول ها ساخته و پرداخته و صورت بندى مى شود . گلوله ى كوچكى كه در طرف چپ جنين قرار دارد ، منبع تغذيه ى جنين است . اين گلوله كه در خون شناور است عصاره ى غذا و آب و تنفس را كه توسط دستگاه هاى گوارش و اكسيژن تهيه و وارد خون شده است گرفته و از راه ناف به بدن طفل منتقل مى كند !
اين است رحمت واسعه ى الهيه كه همه چيز را فرا گرفته و آثارش در ذره ذره ى بناى خلقت از خورشيد روشن تر است .
مرحله ى هفتم : پيچيده شدن جنين در 3 پرده
( . . . يَخْلُقُكُمْ فى بُطونِ أُمَّهاتِكُمْ خَلْقاً مِن بَعْدِ خَلْق فى ظُلُمات ثَلاث . . . )(8) .
« خدا شما را در شكم هاى مادرانتان مى آفريند ، آفرينشى بعد از آفرينش ديگر در سه تاريكى » .
به تدريج سه پرده جنين را در بر مى گيرد ، اين پرده ها عبارتند از : 1 ـ پرده ى آم ينوس 2 ـ پرده ى كوريون 3 ـ پرده ى آل لان توئيد .
آم ينوس ، پرده ايست كه از نمو سطح خارجى جنين حاصل مى شود
و از اطراف توسعه پيدا مى كند تا فضايى به نام حفره ى آم ينوس در پشت جنين به وجود مى آورد و آنگاه در حفره ى آم ينوس مايع زلالى پديد مى آيد .
پرده ى كوريون ، خارج از پرده ى آم ينوس قرار دارد و به كمك آن ، جنين محفوظ مى ماند . پرده ى آل لان توئيد ، در ناحيه ى شكمى جنين است و مربوط به لوله ى هاضمه ى آن بوده ، به جذب غذا كمك مى كند . اين پرده ها نمى گذارند از ناحيه ى هوا ، نور ، آب ، باد و ضربات وارده زيانى به جنين وارد آيد و در فاصله ى ميان پرده آم ينوس و جنين ، مايعى وجود دارد كه هر گاه ضربه اى به شكم وارد شود اين ضربه به مايع منتقل مى گردد و در آن خنثى و مستهلك مى شود . اين است رحمت واسعه ى حق كه همه چيز را فرا گرفته و گوشه اى از آثارش در اوضاع و احوال جنين لمس مى شود .
مرحله ى هشتم : دميده شدن روح
( . . . ثُمَّ أَنْشَأناهُ خَلْقاً آخَرَ فَتَبارَكَ اللّهُ أَحْسَنَ الْخَالِقينَ )(9) .
« آنگاه « جنين را در » آفرينشى ديگر پديد آورديم . آفرين باد بر خدا كه بهترين آفرينندگان است » .
پس از پايان صورت بندى جنين كه خود دنياى شگفت انگيزى از قدرت خداست و هنوز بسيارى از حقايق آن به صورت اسرارآميز مانده ، و تاكنون ابزارهاى علمى ، و افكار قويم به كشف آن دسترسى پيدا نكرده اند ، مرحله ى دميدن روح مى رسد كه خود از عجايب بسيار پيچيده است . حضرت حق به رحمت و اراده اش تحول شگفت انگيزترى در جنين پديد مى آورد ، يعنى جان در او مى دمد و جنين مرده را زنده مى كند !! از اين پس جنين تعليم مى گيرد كه انگشت خود را در دهان بگذارد ، و به همين خاطر است كه نوزاد بلافاصله پس از تولد مى تواند پستان مادر را بمكد !
مرحله ى نهم : تولد
( وَاللّهُ أَخْرَجَكُم مِنْ بُطونِ أُمَّهاتِكُمْ . . . )(10) .
« خدا شما را از شكم هاى مادرانتان بيرون آورد » .
داستان تولد نوزاد يكى از شگفت انگيزترين حوادثى است كه در دستگاه آفرينش اتفاق مى افتد . جنين كه نُه ماه تمام در سكوت و تاريكى و گرماى مطبوع رحم زندگى كرده ، اينك به اراده ى خدا و در سايه ى رحمت حق ، وارد محيطى جديد كه قابل مقايسه با محيط قبل نيست مى شود و براى اين كه بتواند خود را با محيط جديد وفق دهد و هماهنگ كند رحمت الهيه همه نوع استعداد و نيروى لازم را به او بخشيده است . و از رحم مادر ، كه داراى حرارتى به ميزان 37 درجه است ، وارد محيطى كه حرارتش كمتر يا بيشتر است مى شود ولى خود را با محيط جديد هماهنگ مى كند . چگونگى اين هماهنگى از معماهاى علم طب است . از تاريكى قدم به روشنايى مى گذارد و نور خيره كننده ى دنياى جديد را با چشمان كوچك و لطيفش تحمل مى كند . از محيطى مرطوب و لزج به محيطى خشك مى آيد و خود را با خشكى محيط بلافاصله وفق مى دهد . تا پيش از ولادت از راه ناف تغذيه مى كرد ، اينك با دهان غذا مى خورد و بدون واسطه از هوا تنفس مى كند ! (11)
اينها جلوه هاى رحمت واسعه ى حق است كه همه چيز را فرا گرفته و در اين مقام است كه انسان بايد با تمام وجود به شكر نعمت هاى بى شمار حضرت دوست برخيزد و با تضرّع و زارى و ذلت و مسكنت و زبان حال و قال براى تكميل سفره ى مادى و معنويش بگويد :
اَللَّهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِرَحْمَتِكَ الَّتِى وَسِعَتْ كُلَّ شَىْء .
----------------------------------------------------------------
1 ـ نوح : 14 .
2 ـ مؤمنون : 12 .
3 ـ فرقان : 54 .
4 ـ سجده : 8 .
5 ـ انسان : 2 .
6 ـ حشر : 24 .
7ـ زمر : 6 .
8 ـ مؤمنون : 14 .
9 ـ نحل : 78 .
10ـ گذشته و آينده ى جهان : 51 ـ 70 ، « با تلخيص و تصرف » .