دورنمايى از اشارات و لطايف بسم اللّه

(زمان خواندن: 7 - 13 دقیقه)

كلمه «اسم» بنا به اعتقاد بزرگان علم صرف و نحو برگرفته ى از «سمّو» به معناى رفعت و بزرگى و بلندى و برترى است .

خداى مهربان لفظ «اسم» را با اتصال به حرف «با» در اين كلام نورانى و اثر بخش آورد تا انسان به هنگام جارى كردنش بر زبان توجه داشته باشد، مى خواهد با ذكر اسم دوست به حضرت دوست متوسل شود و بداند كه توسل به دوست با جارى كردن اسم او فقط به زبان ميسر نمى شود ، بلكه تا صفحه ى دل را از آلودگي هاى اخلاقى و آيينه ى جان را از ناپاكي هاى معنوى پاك نكند و زبان را به آب استغفار از سخنان ياوه و بيهوده و ذكر اغيار نشويد ، روح توسّل و زمينه ى جلوه ى محبوب بر باطن وجود فراهم نگردد و به اين معناى مهم و حقيقت اهمّ عنايت داشته باشد كه بدون طهارت دل و پاكى جان و اخلاص در نيت و توجّه به فقر ذاتى خود و بى نيازى حضرت دوست ، جارى كردن نام مباركش بر زبان ، كمال بى ادبى و گستاخى است :

هزار بار بشويم دهان به مشك و گلاب *** هنوز نام تو بردن كمال بى ادبى است

حضرت حق در برترين مراتب پاكى و تقدّس است و انسان خاكى در پست ترين مقام تعلّق و تدنّس و اين پست ترين مقام بدون واسطه و سبب از مرحله ى رذالت به اوج عزت و جلالت ترقى نمى كند ، به همين خاطر خداى مهربان «بسم اللّه» را بين خود و انسان وسيله و واسطه قرار داد تا انسان با اتصال به معنا و مفهوم اين كلام عرشى و تجلى دادن حقايق آن در جان فرشى ، قدم همت بر نردبان رفعت نهد و زمينه ى جلوه ى قابليّت مشاهده ى جمال و جلال از روزنه ى غيب بر او فراهم آيد .
عارفى عاشق و صاحبدلى آگاه گفته: حرف «با» اشاره به بدايت و شروع حركت و سلوك است و از «با» تا حرف «سين» كه رمزى از سرّ معرفت است بيابانى بيكران و باديه اى بى پايان است . محو شدن « الف » اسم در بيابان بيكران و باديه ى بى پايان بين « با » و « سين » اشاره به اين دارد كه سالك اين راه تا انانيّت و منيّت و خودى و خوديّت را در پرتو انوار توحيد محو نكند و در آتش عشق و محبت دوست نسوزاند و جز حال تسليم و بندگى از او باقى نماند به سرّ معرفت نرسد و در عرصه ى نورانى « ميم » مراد راه نيابد . گروهى از اهل حال برآنند كه « با » اشاره به برّ و نيكى او به همگان است و اغلب به عوام از مردم تعلق دارد كه اهل نفوسند و « سين » عبارت از سرّ او به خواص است كه ارباب قلوبند و « ميم » نشانه ى محبت اوست كه نصيب اخصّ الخواص است كه اصحاب اسرارند .

در كتاب شريف « كافى » و « توحيد صدوق » و « معانى الاخبار » و « تفسير عيّاشى » از حضرت صادق (عليه السلام) روايت شده كه : هر حرفى از اين حروف سه گانه اشاره به اسمى از اسماء حسنى است : « با » بهاى الهى ، « سين » سناى الهى است كه به معناى بلندى و رفعت نور اوست و « ميم » مجد و بزرگوارى حضرت حق است . جمعى از مجذوبان عاشق گفته اند : « با » اشاره به « بصير » ، و « سين » كنايه از « سميع » ، و « ميم » گوياى كلمه « مُحصى » يعنى شماره كننده است . گويا قرائت كننده ى « بسم اللّه » به اين معانى آگاهى داده مى شود كه :
بصيرم ، پس ظاهر و باطن همه ى اعمال و كارهايت را مى بينم و سميعم ، در نتيجه همه ى گفته ها و دعاهاى تو را مى شنوم ، مُحصيم ، نهايتاً نفَس هايت را شماره مى كنم ، بنابراين در سايه ى بصيرتم از ريا و خودنمايى در عمل اجتناب كن تا تو را لباس پاداش ابدى بپوشانم و در سايه ى سميعى ام از گفتار بيهوده و باطل بپرهيز ، تا تو را خلعت فيض و صفا و غفران و اصلاح دهم و در سايه ى محصى بودنم يك نفَس غافل مشو تا عوض آن حضور لقايت بخشم .
عارفان عاشق و سالكان مجذوب و سوختگان آتش محبّت محبوب ، مى گويند : از معانى و مفاهيم ملكوتى و عرفانى و عرشى « بسم اللّه » كسى بهره مند شود كه : بر بلاى دوست صبر كند ، و سرّ و باطن خود را به سلوك در صراط مستقيم مشغول سازد ، تا به فضاى نورانى « ميم » مشاهده برسد .

تا به دامان تو ما دست تولاّ زده ايم   ***   به تولاّى تو بر هر دو جهان پا زده ايم
    تا نهاديم به كوى تو صنم روى نياز    ***    پشت پا بر حرم و دير و كليسا زده ايم
درخور مستى ما رطل و خم و ساغر نيست    ***   ما از آن باده كشانيم كه دريا زده ايم           
همه شب از طرب گريه ى مينا من و جام *** خنده بر گردش اين گنبد مينا زده ايم       
   تا نهاديم سر اندر قدم پير مغان *** پاى بر فرق جم و افسر دارا زده ايم
 جاى ديوانه چه در شهر ندادند « هما » *** من و دل چند گهى خيمه به صحرا زده ايم

كلمه ى مبارك « اللّه » اسم جامع و نام كاملى است براى ذات مقدسى كه مستجمع همه ى صفات كمال ، جمال و جلال است .
گفته اند : سه معنا در « اللّه » مندرج است :
1 ـ دائم ازلى و قائم ابدى و ذات سرمدى است .
2 ـ عقول و اوهام در معرفت او متحير و سرگردانند و ارواح و افهام در طلب او سرگشته و ناتوانند .
3 ـ مرجع رجوع و بازگشت همه ى خلايق و موجودات است .
اصحاب لطايف و اشارات گفته اند : « اللّه » اسم اعظم است و اساس توحيد بر آن است و كافر به سبب گفتن اين كلمه ـ در صورتى كه نيت صادقانه ى دلش گفتار زبانش را بدرقه كند ـ از پستى كفر به اوج ايمان انتقال مى يابد . كافر با گفتن اين كلمه از دنياى غفلت و ناپاكى و از عرصه ى تنهايى و وحشت به دايره ى هوشيارى و پاكى و انس و امنيت درآيد . اگر به جاى « لا إله إلاّ اللّه » ، « لا إله إلاّ الرحمن » يا نام ديگر گويد ، از كفر بيرون نيايد و وارد دايره ى اسلام نشود . رستگارى و فلاح بندگان در گرو ذكر اين نام نورانى و كلمه ى طيّبه و اسم عرشى است .

منقبت كمال ذاكران به شرف اين اسم ، كامل و تمام است، شروع و ابتداى هر كار به آن درست آيد و پايان و اختتام ، به آن انتظام يابد . استحكام قواعد رسالت به اوست كه : « محمد رسول الله » و استوارى و تأييد پايه هاى ولايت به آن است كه : « على ولىّ الله » . از خواص اين آن است كه : چون « الف » آن را حذف كنند « للّه » باقى مى ماند كه : ( . . . لِلّهِ الأمرُ مِن قَبْلُ وَمِن بَعْدُ . . . )(1) و اگر « لام » اول را بيندازند « له » باقى خواهد ماند كه : ( . . . لَهُ المُلْكُ وَلَهُ الحَمْدُ . . . )(2) و اگر « لام » دوم را بيندازند « هو » باقى ماند كه دلالت بر ذات دارد : ( قُل هُو اللّهُ أَحَدٌ )(3) ; پس نامى كه اين همه ويژگى دارد اسم اعظم است .

 خوشا آن سر كه سوداى تو دارد *** خوشا آن دل كه غوغاى تو دارد
  ملَك غيرت برد افلاك حسرت *** جنونى را كه شيداى تو دارد
       دلم در سر تمناى وصالت *** سرم در دل تماشاى تو دارد
 فرود آيد به جز وصل تو هيهات *** سر شوريده سوداى تو دارد
دلم كى بازماند چون به پرواز *** هواى قاف عنقاى تو دارد
چو ماهى مى طپم بر ساحل هجر *** كه جانم عشق در پاى تو دارد
    دل و جان را كنم مأواى آن كو *** دل و جان بهر مأواى تو دارد
  نهم در پاى آن شوريده سر كو *** سر شوريده در پاى تو دارد
        فدايت چون كنم بپذير جانا *** چرا كاين سر تمناى تو دارد
                   چگونه تن زند از گفت و گويت *** چو در سر « فيض » هيهاى تو دارد(4)

كلمه ى « رحمن » ريشه و پايه اش لغت « رحمت » است . و بنا به عقيده ى بزرگان علم نحو و صرف و آگاهان لغت شناس ، صيغه ى مبالغه است و دلالت بر كثرت دارد . و نزد دانشمندان دين و متخصصان معارف الهيه ، به معناى : « بخشنده ى رحمت عام بر همه ى موجودات و مخلوقات ، بى سابقه ى خدمت و عبادت » است . و در زبان اهل كشف و يقين به معناى : « افاضه ى وجود و كمالات ، به كلّ ذرات به حسب مقتضاى حكمت و تحمل قابليت » است ، كه اگر اين افاضه نبود ، نه از وجود خبرى بود نه از كمال اثرى ! و اهل بصيرت گفته اند : معناى « رحمن » : « اراده ى حق به رساندن خير و دفع شر از همه ى موجودات است » .
همه ى نعمت هاى ظاهرى و باطنى از جهتى جلوه ى رحمانيت حق است و گوشه اى از اين جلوه ى رحمانى در آيات سوره ى مباركه ى « الرحمن » بيان شده است .

اوّل دفتر به نام ايزد دانا *** صانعُ پروردگارُ ، حىُّ توانا
اكبر و اعظم خداى عالم و آدم *** صورت خوب آفريد و سيرت زيبا
از در بخشندگى و بنده نوازى *** مرغ ، هوا را نصيب ماهى دريا
قسمت خود مى خورند منعم و درويش *** روزى خود مى برند پشه و عنقا         
حاجت مورى به علم غيب بداند *** در بُن چاهى به زير صخره صمّا
     جانور از نطفه مى كند شكر از نى *** برگ تر از چوب خشك و چشمه زخارا
شربت نوش آفريد از مگس نحل *** نخل تناور كند زدانه ى خرما   
از همگان بى نياز و بر همه مشفق *** از همه عالم نهان و بر همه پيدا  
    پرتو نور سرادقات جلالش *** از عظمت ماوراى فكرت دانا
خود نه زبان در دهان عارف مدهوش *** حمد و ثنا مى كند كه موى بر اعضا
 هركه نداند سپاس نعمت امروز *** حيف خورد بر نصيب رحمت فردا
        بار خدايا مهيمنى و مدبّر *** وز همه عيبى مقدّسى و مبرّا
ما نتوانيم حق حمد تو گفتن *** با همه كرّوبيان عالم بالا   
« سعدى » از آنجا كه فهم اوست سخن گفت *** ورنه كمال تو وهم ، كى رسد آنجا(5)          

كلمه ى « رحيم » به عقيده ى اربابان علوم عربيت صفت مشبهه است ، از اين جهت دلالت بر ثبات و دوام دارد ، يعنى : خدايى كه رحمت و مهربانيش هميشگى و ثابت است . اهل دين گفته اند : رحمت رحيميه ويژه ى مردم مؤمن و صاحبان يقين است كه به سبب پذيرش هدايت و رعايت حلال و حرام حق و آراسته بودن به حسنات اخلاقى و سپاسگذارى در برابر نعمتها سزاوار و شايسته ى آن شده اند . در آثار اسلامى آمده : رحمت رحمانيه به معناى : « روزى بخشيدن به عموم موجودات و همه ى انسانها چه مؤمن و كافر و چه نيك و بد » است و رحمت رحيميه به معناى : « افاضه ى كمالات معنوى به نوع انسان » و به معناى : « آمرزش اهل ايمان در دنيا و آخرت » است . در « رحمانّيت » و « رحيميّت » معناى عافيت مندرج است : يكى عافيت دنيوى و ديگر عافيت أخروى . و رحمت رحيميه شامل مطيعان است به قبول حسنات و عبادات ، و شامل عاصيان از اهل ايمان است به آمرزش و محو سيّئآت . نيكان و نيكوكاران به سبب بندگى ، به انتظار نزول رحمتند و بدان وبدكاران به علّت نيازمندى ومفلسى وبيچارگى وشرمندگى، اميدوار اين موهبتند.
ابن مبارك گفته : « رحمان » آن است كه : چون از او درخواست كنى دست گيرد ، و « رحيم » آنكه : اگر چيزى از او نطلبى خشم گيرد !

عارفى فرموده : خداى متعال رحمان است به روزى دادن به جانداران و رحيم است به آمرزش سيئآت اهل ايمان . در رزق و روزى به رحمانيتش اعتماد كن نه به كسب و تجارت خويش ، ولى كسب و تجارت را از دست مگذار كه خلاف شرع و عقل است، و در آمرزش گناهان به رحيميتش تكيه كن نه بر عمل خود ، ولى عمل را ترك مكن كه خلاف خواسته ى حق و همراهى با شيطان است . گروهى از اهل سِرّ گفته اند :

بنده را سه حالت است :
اوّل : حالت معدومى كه نياز به هستى داشت .
دوم : حالت هستى و موجوديّت كه محتاج به اسباب بقاست .
سوم : حالت حضور در قيامت و احتياج به آمرزش و مغفرت ; و اين سه حال در اين سه اسم مندرج است :
« اللّه » يعنى : مستجمع همه ى صفات كمال اوست ، انديشه كن كه چگونه تو را از ديار نيستى و عدم ، به عرصه ى هستى و وجود آورد .
« رحمان » اوست ، بنگر كه چگونه اسباب و ابزار بقا و زندگيت را فراهم آورد .
« رحيم » اوست ، باش تا فرداى قيامت ببينى كه تو را در پناه رحيميّت آورد و پرده ى آمرزش بر گناهانت فرو پوشد .
اربابان بصيرت و صاحبان درايت و عاشقان حقيقت گفته اند : انسان را قلب و نفس و روح است ، نفس را هواى رزق و احسان است ، و قلب را تمناى معرفت و ايمان ، و روح را درخواست رحمت و رضوان ، و هر يك از آنها به اسمى از اين اسما نصيب خود گيرند ، قلب از نام « اللّه » ذوق معرفت و ايمان يابد و نفس از اسم « رحمان » به رزق و احسان رسد و روح از اثر « رحيم » پوشيده به رحمت و رضوان شود . كسى كه قلب و جانش با مفاهيم اين سه نام مبارك درآميزد ، از بندگى و عبادت هر معبودى جز خدا خلاصى يابد و نسبت به بندگان خدا منبع بخشايش و بخشندگى شود و همه را از لطف و مهربانى خود بهره مند كند . ذكر اين كلام نورانى و گنجينه ى فيض ربانى ، در تمام اوقات بيدارى و ابتداى هر كارى مطلوب و محبوب است ; و گوينده چون با توجّه به معانى آن و با خلوص نيت و به قصد توسّل به حضرت حق و به خاطر تصفيه ى باطن از كدورات ماديات و تعلقات بيجا و رفع تألّمات و مشكلات گويد ، از آثار عظيمه و فايده هاى ارزنده ى آن بهره مند شود . از رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) روايت شده است كه : هر كس روزى ده بار « بسم اللّه الرحمن الرحيم » و « لا حول ولا قوّة إلاّ باللّه العلى العظيم » گويد ، از گناهان پاك گردد و خداى متعال او را از هفتاد بلا كه از آن جمله برص و جذام و فلج است حفظ كند . و نيز از آن حضرت روايت شده است كه : هركس « بسم اللّه » را بخواند ، حق تعالى به عدد هر حرفى از آن چهار هزار حسنه براى او نويسد و چهار هزار سيّئه از او محو كند .
در روايت آمده : هركس هنگام غذا خوردن « بسم اللّه » بگويد ، شيطان هم غذاى او نشود و اگر مشغول غذا خوردن شود و از خواندن آن غفلت ورزد شيطان رفيق او گردد(6) .


       اى كرمت هم نفس بى كسان *** جز تو كسى نيست كس بى كسان
بى كسم و هم نفس من تويى *** رو به كه آرم كه كس من تويى
اى ز جمال تو جهان غرق نور *** نور به طوق تو حجاب ظهور 
 جز تو كسى نيست به بالا و پست *** ما همه هيچيم تويى هرچه هست
      اى دو جهان محو تماشاى تو *** جز تو كسى نيست شناساى تو
* * *

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ روم : 4 .
2 ـ تغابن : 1 .
3 ـ اخلاص : 1 .
4 ـ ديوان فيض كاشانى : 2 / 754 ، غزل 305 .
5 ـ سعدى شيرازى ، ديوان اشعار ، شماره ى 1 .

6 ـ شرح و تفصيل حقايق و اشارات و لطايف مربوط به بسم اللّه الرحمن الرحيم را مى توانيد در كتابهاى كافى ، معانى الاخبار ، توحيد صدوق ، وسائل الشيعه ، بحر الحقايق ، مفاتيح الغيب و تفسير فاتحة الكتاب كه تأليف يكى از دانشمندان پس از عصر فيض كاشانى است ملاحظه كنيد .

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page