خلاصه
کرببلا حلقه ذکر خداست حق حق عشاق به شوق بلاست یک طرف از خیل حرامی سپاه سوی دگر شعشعه مهر و ماه دشت و عطش، آتش و خون باهمند شعله و خورشید به هم محرمند حضرت عباس، علیهالسلام بسته کمر پیش امام همام کای به فدای تو، شهادت بده جام بلاغتبه ارادت بده گاه بلوغ استخدا را بریز از خم اخلاص، صفا را بریز باده مخواه اینهمه خالی مرا هستبه می همت عالی مرا تشنه آبم؟ نه; خدا شاهد است تشنه مرگم، و بلا شاهد است هر چه بلا هستبه جانم بریز تا بشوم در طلبت ریز ریز دست و دل و دیده فدای تو باد اینهمه از بهر رضای تو باد گر تو نباشی همه عالم مباد سایهات از اهل ولا کم مباد گفتحسین بن علی با نگاه سر پس پرده و اسرار راه:
«ای تو علمدار سپاه حسین ماه بنیهاشم و ماه حسین وی قمر لشگر هفتاد و دو تاج سرلشگر هفتاد و دو میروی و میرود از دل قرار میروی و مانده زمین ذوالفقار میشکند پشتحسینت ولی میشوی اسرار علی منجلی» بعد سخنها که بدین سان گذشت حضرت عباس هم از جان گذشت شد دگر از دست، توان و شکیب نصر منالله و فتح قریب معرکه ماند و علمی بیسوار ناله و فریاد و غمی بیشمار آب که از مشک اباالفضل ریخت آینه از اشک اباالفضل ریخت آینهها جلوه ساقی شدند هر چه شکستند ایاغی شدند گشت عدو باعث تکثیر نور کرد خدا باز به نوعی ظهور دشت، پر از حضرت عباس شد کرببلا مزرعه یاس شد عطر شهادت همه جا را گرفت دستخدا دستخدا را گرفت شد ز کفم باز توان و شکیب نصر منالله و فتح قریب
قطعهای از شعر بلند عاشورایی امیر عاملی
آيا يوسف زهرا تويي
روز تـــاريخي عــاشورا گــذشت *** سـرگذشت عشـق بود ، اما گذشت
مـي كشـان افـتاده و سـاقي نـماند *** جـرعه اي در سـاغري باقي نـماند
جــام هاي وصل را نوشيده اند *** جامه هاي خون به تن پوشيده اند
عـاشق و مـعشوق يكـجا ، سـوخته *** سـاخته با سـوز دل تـا سـوخته
هاي و هويي نيست سوي هو شده *** از من و ما رفته يكسر او شده
هم سبو بشكسته ، هم خُم ريخته *** مه خسوف آورده ، انجم ريخته
پاره پاره ، عاشقان سينه چاك *** سينه هاي چاك و چون آيينه پاك
پيكر قرآن ناطق ، چاك بود *** ناطق قرآن ، به روي خاك بود
ســــينه ها بــر تــيرها آمـــاج شــد *** بـــــاغ ســر ســبز ولا تــاراج شــد
هـر چـه گـل ، در بـاغ يكسر چيده شـد *** بــزم عشــق و عـاشقي بـرچـيده شـد
بـاغ عشـق است و گـلش نـاچيدني است *** گـر چـه يك گـل هم ندارد ، ديدني است
بسكــه بـد مشـتاق ، از بـاغ جـنان *** بـاغبان آمــد بـه سـير گـلستان
آمــد ، امـا طـاقت ديدن نـداشت *** رفت و بـاغ خود به بلبل واگذاشت
بـلبلي ، دل سـوخته ، جـان سـوخته *** آشــيان او ، چــو بسـتان سـوخته
چـون نسيمي ، رو به سوي باغ كرد *** دشت را چون لاله ها پر داغ كرد
با چــراغ اشك ، گــرم جسـتجو *** خـاك را بـا يـاد گـل مي كرد بو
تـاب ديگــر در تــن بلبل نبود *** بوي گـل مي آمد ، امـا گـل نبود
نـاگــهان از زيــر شـاخ و بـرگها *** داد گـل آوا ، كه ايـن سـويم ، بيا !
آمـد و زد شـاخه ها را بـر كــنار *** كم كم آن گم گشته گرديد آشكار
يـافت آن گـل را ، ولي پرپر شـده *** پـاره پـاره پيكري بي سـر شـده
داغ لاله ، در بـر گـل جـا گـرفت *** كــار عشـق و عـاشقي بـالا گـرفت
ديـد آن تـن ، زخـم پـا تا سر شده *** آســمان عشــق ، پـر اخـتر شـده
گــفت : آيـا يـوسف زهـرا تـويي ؟ *** آنكـه مـن گـم كـرده ام آيـا تـويي؟
اي گُلم ! اي هر چه گل پيش تو خار *** زخم تو چون درد خواهر ، بي شمار
جاي سالم از هر چه در اين جسم نيست؟ *** باقي از اين جسم غير از اسم نيست!
پاي تا سر ، غرقه در خوني چرا ؟ *** آفــتاب مــن ! شــفق گوني چـرا ؟
اي كــتاب ! اي مــعني امّ الكـتاب ! *** از چه گشتي فصل فصل و باب باب
عـاشقان را بـعد تو آوازه نيست *** در كـتاب عـاشقي شـيرازه نيست
اي شـده با خـون ، نـمازت را وضو *** تــا قــيامت آب شـد ، بـي آبرو
از نــمازت سـر بلند اهــل نــماز *** بـلكه مسجود از سجودت سر فرا
اي تـرا صد چشمة جوشان ز خون *** زخـم تـو بـيرون و زخـم مـن درون
رفــتم و بــاشد ، بــهنگام ســفر *** جان به پيش اين تن و تن ، پشت سر
مـي نهم در ره گـر ايـن هـنگام ، گـام *** مـي كنم روز عــدود در شـام ، شـام
نـاگهان آن طفل دْردانه رسيد *** بلبل و گل بود ، و پروانه رسيد !
زينب در سوگ مادر
از آن دمي كه رفتي ، مادر تو از برمن *** شد خاك غم از آن شب ، والله بر سر من
غم خوار من تو بودي *** صبر از دلم ربودي
بابا بداد غسلت ، آن شب به حال خسته *** ديدم كفن نمودت ، با پهلوي شكسته
روي تو بود نيلي *** آن هم ز ضرب سيلي
من چار ساله دختر ، آن شب چها كشيدم *** پاي برهنه مادر ، دنبال تو دويدم
رفتي تو از كنارم *** من ياوري ندارم
در كودكي چرا من ، رخت سيه بپوشم *** آن ناله هاي جانسوز ، نايد دگر به گوشم
رفتي ز آشيانه *** تاريك گشته خانه
در پشت در بديدم ، تو نقش بر زميني *** گفتي به چشم گريان يا فُضَّهْ خُذيني !
مسمار خون آلوده *** گناه تو چه بوده ؟