بعد از آن که مولا علی علیه السلام فرات را فتح کرد - و کریمانه اجازه داد که مردمان شام هم در برداشتن آب شریک و آزاد باشند و به این امید بود که شامیان متوجّه رفتار بزرگوارانه اش شوند بلکه دست از کینه توزی و جنگ بردارند و با چشیدن طعم شیرین انصاف و مدارا از نزدیک شاهد عدل علوی باشند - دست از جنگ کشید و چند روزی درنگ کرد، نه او کسی پیش معاویه فرستاد و نه از سوی معاویه کسی به پیش او آمد.
مردم عراق از این درنگ، در صدور فرمان جنگ، به تنگ آمدند و گفتند: ای امیرمؤمنان، فرزندان و زنان خود را در کوفه رها کرده ایم، مگر آمده ایم که اطراف و مرزهای شام را موطن خویش سازیم؟! به ما فرمان جنگ بده که مردم سخنانی می گویند. علی علیه السلام پرسید چه می گویند؟ یکی از ایشان گفت: مردم چنین می پندارند که تو به سبب ترس از مرگ شروع جنگ را خوش نمی داری.
برخی دیگر چنین گمان می برند که تو در جنگ با شامیان گرفتار شک و تردید شده ای.
علی علیه السلام گفت: من کی تا حال از جنگ و مرگ ترسیده ام؟ جای شگفتی است که من آن گاه که نوجوان و جوان بودم هرگز از جنگ نترسیدم و اینک که به پیری رسیده ام و مرگم نزدیک شده است چگونه از آن بترسم؟ یعنی آن گاه که باید می ترسیدم هرگز نترسیدم و حال که باید نترسم چگونه خواهم ترسید؟
امّا در مورد شک و تردیدی که گمان می برند باید بگویم که اگر قرار بود تردیدی به خود راه دهم باید در مواجهه با اصحاب جمل این کار را می کردم که هرگز نکردم. به خدا سوگند من همه جوانب این کار را سنجیده ام و راهی را که در پیش گرفته ام با بصیرت و بینایی کامل همراه است و می دانم که اگر این قوم را سر جایشان ننشانم از فرمان خدا و رسولش سرپیچی کرده ام، ولی من با این قوم مدارا می کنم و به آنها مهلت می دهم شاید که به راه آیند و هدایت یابند و یا دست کم گروهی از آنان هدایت جویند و به راه حق روی آورند که هرگز فراموش نمی کنم سخن رسول خدا صلی الله علیه و آله را که در روز جنگ خیبر به من فرمود: اگر خداوند به وسیله تو فقط یک مرد را هدایت کند برای تو از همه چیزهایی که آفتاب به آنها می تابد بهتر است.(81)
81 . جلوه تاریخ در شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید 2/183؛ صفایی حائری، تاریخ امام امیرالمؤمنین علیه السلام 2/354.
اگر فقط یک انسان...
- بازدید: 1103