مشكل گشايى ها و فضائل امير مؤمنان على(عليه السلام)از زبان معاويه
على(عليه السلام) گرامى ترين افراد است
بيهقى آورده است كه: روزى معاويه ـ در حاليكه اشراف مردم; از قريش و غير قريش در نزد او حاضر بودند گفت: به من خبر دهيد گرامى ترين مردم از حيث پدر و مادر، عمو و عمّه، دائى و خاله، جدّ و جدّه كيست؟
پس مالك بن عجلان برخاست و با اشاره به حسن بن على(عليهما السلام) گفت: همانا كه آن شخص، اين باشد كه پدرش على است، مادرش فاطمه، عمويش جعفر، عمّه اش اُمّ هانى، دائيش قاسم، خاله اش زينب دختر رسول خدا و جدّش پيامبر و جدّه اش خديجه.
در اين موقع حاضرين همه سكوت نمودند، پس حسن(عليه السلام) از جا برخاست ـ وگويا رفت ـ آنگاه ابن عاص به مالك گفت: آيا حبّ بنى هاشم تو را وادار به باطل گوئى كرد؟!
ابن عجلان گفت: من جز حق گوئى نكردم آيا اين چنين نيست اى معاويه؟
معاويه گفت: آرى(198)
ابن عساكر نيز ضمن معرفى امام حسن(عليه السلام) حديثى قريب به اين مضمون نقل كرده است.(199)
و ابن عبد ربّه اندلسى اين روايت را بدين گونه نقل نموده و شايد هم هر دو بوقوع پيوسته باشد.
«سأل معاويه يوماً جلسائه: من أكرم الناس أباً و اُمّاً و جدّاً و جدّة، و عمّاً و عمّة، و خالاً وخالة؟
قالوا: أنت أعلم.
فاخذ بيد الحسن بن على و قال: هذا أبوه على بن ابى طالب، و اُمّه فاطمة بنت رسول الله، و جدّه رسول الله، و جدّته خديجة زوجة رسول الله، و عمّه جعفر، و عمّته هاله بنت ابى طالب، و خاله القاسم ابن رسول الله، و خالته زينب بنت رسول الله»(200)
روزى معاويه از هم نشينان مجلس پرسيد: گرامى ترين و بزرگوارترين مردم از حيث پدر و مادر، و جدّ و جدّه و عمو و عمّه، و دائى و خاله كيست؟
گفتند: تو خود از همه آگاه ترى و بهتر مى دانى. (و گويا سؤال و جواب به هنگام رفتن معاويه به مدينه و حاضر بودن امام مجتبى(عليه السلام) در مجلسش اتفاق افتاده)
پس دست حسن بن على را گرفت و گفت:
اين پدرش على بن ابى طالب است، مادرش فاطمه دختر رسول الله، جدّش رسول خدا، جدّه اش خديجه همسر رسول الله، عمويش جعفر، عمّه اش هاله دختر ابوطالب، دائيش قاسم پسر رسول الله، و خاله اش زينب دختر رسول الله، و خلاصه معاويه حسن بن على را يگانه مصداق شخص مورد سؤال معرّفى كرد .
توضيح: هر چند طرح سؤال و پاسخگوئى معاويه در اين حديث درباره حضرت مجتبى خلاصه شده، امّا چون بيانگر اعتراف معاويه به شرافت و عظمت امير مؤمنان على(عليه السلام) است و مناسب با موضوع كتاب بود به ذكرش پرداختيم.
_______________________________________
(198) المحاسن و المساوى، ص 82 ـ 83 .
(199) تاريخ دمشق ابن عساكر پاورقى ص121، ج3، بخش امام على و بخش امام حسن حديث شماره 229، ص 138، چ اوّل بعنوان نعمان بن عجلان.
(200) عقد الفريد، 5/87 ، چاپ مصر 7 جلدى .