فضائل اميرمؤمنان(عليه السلام) از زبان عمر
مردى مثل پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)
امام احمد بن حنبل با ذكر سند نقل كرده است: هنگامى كه گروهى از قبيله ثقيف به خدمت پيامبر رسيدند، حضرتش فرمود:
«والله لتسلمِنَّ أو لأبعثنّ إليكم رجلاً منّى ـ أو قال مثل نفسى ـ فليضربن أعناقكم و ليسبينَّ ذراريكم وليأخذنَّ اموالكم»
به خدا سوگند بايد تسليم شويد و گرنه مردى از خودم (يا همانند خودم) را مى فرستم كه گردنهاى شما را بزند و زن و فرزندان شما را اسير كند و اموال شما را تصرف نمايد.
بعداً عمر كه حاضر در مجلس بود ـ پس از نقل قضيه ـ گفت: فوالله ما تَمَنَّيتُ الإمارة إلاّ يومئذ. والله هيچگاه تمايل به امارت و فرماندهى پيدا نكرده بودم مگر در آن روز كه پيامبر قبيله ثقيف را اين گونه مورد تهديد قرار داد. پس من سينه پيش داده بودم به اميد آن كه مرا به عنوان آن مرد معرفى كند، كه متوجه على شد و با گرفتن دست او فرمود: اين همان باشد كه گفتم.
اين همان باشد كه گفتم: ـ با شمشير گردن هاى شما را بزند ـ(108)
ابن ابى الحديد نيز اين قضيه را براى قبيله بنى وليعه يمن آورده و شايد هر دو به حقيقت پيوسته باشد.(109)
________________________________________
108 ـ فضائل الصحابه احمد، 2/593 شماره 1008
نيز مراجعه شود به:
مصنف عبد الرزاق 11/226
انساب الاشراف بلاذرى شماره حديث 85
استيعاب ابن عبدالبر 2/462 و در چاپ ذيل اصابه 8/171
مناقب على بن ابى طالب از مسند ابن اخى تبوك ـ چاپ ضميمه مناقب ابن مغازلى ص428
مناقب خوارزمى، باب 14، ص81 ، حديث 4
شرح ابن ابى الحديد، 9/167
مجمع الزواد هيثمى 9/134 به نقل از ابويعلى
ذخائر العقبى، ص64 ـ بنقل از جامع عبدالرزاق و ابوعمر ثمرى و ابن سمان
رياض النضره محب طبرى 3/153 به نقل از عبدالرزاق و ابوعمر (ابن عبدالبر) وابن اسحاق
مطالب العاليه ابن حجر 4/57 به نقل از ابن ابى شيبه از عبدالرحمن بن عوف.
109 ـ شرح ابن ابى الحديد، 1/296.