قضاوت و داورى او

(زمان خواندن: 6 - 12 دقیقه)

داورى و قـضـاوت آن گـرامـى در جـامـعه، بسان داورى نياكان پاك و پاكيزه اش عادلانهو انـسـانـى و براساس حق و عدالت است و با يك ويژگى از داورى آن عدالت پيشگان ممتاز مى شود و آن ويژگى اين است كه آن حضرت در سيستم قضايى خويش براساس آگاهى و اطـلاعات خويش بر رخداد و حوادث داورى مى كند، از اينرو نه به انتظار گواهى گواهان مى ماند و نه دلايل و مدارك و شواهدى كه ادعا را اثبات كند.
سخن در اينجا بر دو محور دور مى زند:
1ـ نـخـست اينكه اين روايت صحيح و جان بخش كه در مورد امام مهدى عليه السلام و ره آورد حـاكـمـيـت او بـطور متواتر از پيامبر از پيامبر گرامى و امامان معصوم عليه السلام رسيده است، بارها تكرار شد كه مى فرمايند:
انه يملاء الارض قسطا وعدلا بعد ما ملئت ظلما وجورا.(1)
يـعـنـى: امـام مـهـدى عـليـه السـلام پـس از ظـهـور خـويـش، جـهـان را سـرشـار از عدل و داد مى كند پس از آنكه از ستم و بيداد لبريز گردد.
شـايـسـتـه يـادآورى اسـت كـه ايـن حـديـث در مـجـمـوعـه هـاى روايـى، صدها بار از راههاى گـونـاگـون و چـهـره هاى مختلف روايت شده است به گونه اى كه هيچ جايى براى شك و ترديد در صحت و درستى آن نمى ماند.
آرى! آن اصلاحگر بزرگى كه مى خواهد ستم وبيداد را در همه ميدانها و ابعاد چهره هايش نـابـود سـازد و ريشه و اساس آن را در هر نقطه اى كه باشد و يا از هر انسانى سرزند از بـيـخ و بـن بـركـنـد، طبيعى است كه از چنين عدالت گسترى نبايد انتظار داشت كه خود منتظر اين باشد كه مظلوم به او شكايت برد يا آن پيشواى عدالت از مدعى ستمديده براى اثـبـات ادعـاى بـه حـقـش كـه بـراى آن داور عـدلت پـيـشـه، روشـن اسـت دلايـل، شـواهد، اسناد و مدارك ارائه كند، هرگز! چرا كه گاه ممكن است مظلوم براى اثبات بـيـدادى كـه بـر او رفـتـه يـا حـقـى كه از او پايمال شده است ناتوان باشد يا بتواند ساختگى بودن بافته هاى ظالم را روشن كند.
مـمـكـن اسـت ستم و بيداد در بسيارى از نقاط روى زمين واقع شود و مظلوم نتواند از بيدادى كه بر او رفته است به امام عدالت و نجات شكايت برد. و نيز امكان داد انسانى مخفيانه و بـه سـتـم كـشـتـه شـود و كـسـى از كـشـتـه شـدن او آگـاه نـگـردد و قـاتـل او را نـشـنـاسـد و در نتيجه خون او پايمال گردد، در اين صورت چگونه مى توان گفت:
(امـام مـهـدى عـليـه السـلام زمـيـن و زمـان را لبـريـز از عدل و داد مى سازد؟!)
2ـ از پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله روايت آورده اند كه مى فرمايد:
انما اءقضى بينكم بالايمان و البينات (2)
يعنى: مردم! من در ميان جامعه، بر اساس دلايل و شواهد و سوگندها، قضاوت و داورى مى كنم ـ نه براساس وحى و رسالت ـ.
شـايـد مفهوم ظاهرى روايت پيامبر صلى الله عليه و آله اين باشد كه: آن حضرت در ميان مردم، براساس آگاهى و علم شخصى خويش داورى نمى كند.
بعنوان مثال: اگر پيامبر صلى الله عليه و آله با علم نبوت و رسالت بداند كه فلان شـخـص، دسـت به سرقت زده است، خود، بر او، كيفر سرقت را جارى نيم سازد بلكه به انـتـظـار گـواهـى گـواهـان مـى نـشـيـنـد و هـنـگـامـى كـه پـرونـده، طـبـق مـوازيـن قضايى تكميل گرديد حكم مى كند و او را كيفر مى دهد.
شـايـد ايـن شـيـوه پـيـامـبـر صـلى الله عـليـه و آله در داورى و قـضـاوت و عـمـل نـكردن براساس آگاهى و اطلاع شخصى خويش، بدان جهت بود كه اگر آن گرامى در داوريـهـاى خـويـش بـراسـاس آگـاهـى و اطلاع شخص قضاوت مى كرد رفتار و عملكرد قـضـايـى او در مـيـان امـت سـيـره و سـنت مى شد و آنگاه بود كه براى هر قاضى و حاكمى دسـتـاويـز و بـهـانـه مـى گـشـت و كـه در جـامـعـه، بـدون دلايـل و مـدارك قانع كننده و درستى به هركس دلش خواست حد جارى سازد و طبق تمايلات خـويـش حـكم راند و آنگاه ادعا نمايد كه به علم و اطلاع شخصى خويش داورى نموده و حكم رانـده اسـت. و بـا ايـن كـار نـظام دين و جامعه از هم گسيخته و هرج و مرج و خودكامگى در سـيـسـتـم قـضـايـى رواج يـافـتـه و مـعـيـارهـا و مـقـيـاسهاى فقهى و حقوقى و عرفى دچار اختلال مى گشت، بر اين اساس بود كه پيامبر گرامى صلى الله عليه و آله اين راهها را براى قضاوت بدرفتار و حكومتهاى بيدادگرى مسدود ساخت تا آنان نتوانند در ميان مردم، طبق تمايلات جاه طلبانه و هواهاى خويش حكم رانند و آنگاه مدعى گردند كه براساس علم و آگاهى شخصى خويش حكم مى كنند.
اما امام معصوم و پيشواى عدالت گسترى كه هرگز چنين احتمالى در مورد او نمى رود و هيچ نوع اشتباه و انحرافى به ساحت مقدس او راه ندارد، بر چنين انسان والايى زيبنده است كه بـراسـاس آگـاهـى و اطـلاعـات شـخـصى خويش به امور و رخدادها، داورى نمايد و هرگز منتظر گواهى گواهان و اقامه دلايل و مدارك از سوى مدعى نباشد و بر سوگندهاى دروغين از سوى طرفين، بهايى ندهد و آنچه حق و عدالت است آن را ملاك قرار دهد و بر اساس آن داورى نمايد.
با توجه به اين نكته اساسى كه:
اولا: امـام مـهـدى عـليـه السـلام اصـلاحـگـر بـزرگـى اسـت كـه زمـين و زمان را سرشار از عدل و داد مى كند.
و ثـانـيـا: عـلاوه بـر تـمـامـى آگـاهـيـهـا و اطلاعات و معيارها، براساس آگاهى و اطلاعات شخصى خويش، داورى و حكومت مى نمايد؛
ايـن واقـعـيـت دريـافـت مى گردد كه آن حضرت، تبهكاران و آدمكشان و مجرمان را براساس عدالت و به منظور اصلاح جامعه به كيفر شايسته و عادلانه گناهانشان مى رساند، خواه آثـار و دلايـل و مـدارك جـرم موجود باشد و يا آن را از بين برده باشند و طبق موازين عادى ثابت نشود و گواه و بينه اقامه نگردد.
براى روشن شدن بحث دو مثال مى آوريم:
1ـ اگر فردى در خانه خويش ميخوارگى كند و كسى او را در آن شرايط نبيند تا گواهس دهـد، امـام مـهـدى عـليه السلام در پرتو علم امامت از گناه او آگاه مى گردد و او را عادلانه كيفر مى كند.
2ـ و نيز اگر انسانى جنايتى را كه در خور كيفر است مرتكب شود بر آن دادگستر جهانى است كه او را بخاطر جنايتش كيفر نمايد. و آنگاه است كه هر جنايتكارى به هنگام وسوسه نـفـس و تـصـمـيـم بـه گناه، خوب مى داند كه زمامدار دادگستر جامعه از جنايت او آگاه مى شـود و او را بـه كـيفر عادلانه اش مى رساند. درست در اين شرايط است كه همين احساس و وضـعـيـت خـاص، هـمـه جنايتكاران را از ارتكاب جرائم مانع مى شود. بدين جهت مردم از هر انحرافى در ابعاد گوناگون زندگى مى پرهيزند.
چيزهايى كه از مطلب را تاءييد مى كند روايت روايت رسيده از امام صادق عليه السلام است كه مى فرمايد:
بينا الرجل على راءس القائم عليه السلام ياءمر و ينهى اذا اءمر (الامام) بضرب عنقه فلا يبقى بين الخافقين شى ء الاخافه.(3)
يـعـنـى: گـنـاه اتـفـاق مـى افـتـد كه فردى در كنار مهدى عليه السلام ايستاده و سخن مى گويد كه آن حضرت دستور مى دهد گردنش را (بخاطر جنايت مخفيانه اش) بزنند و آنگاه اسـت كـه در شـرق و غـرب جـنـايتكارى نمى ماند، مگر از آن پيشواى عدالت گستر و آگاه حساب مى برد.
ايـن روايـت بـه ايـن مطلب تصريح مى كند كه امام مهدى عليه السلام هر گناهكارى كه در خـور كـيفر باشد ـ براساس ‍ علم امامت ـ كيفر مى كند و منتظر اين نمى ماند كه از او شكايت شود يا گواهان گواهى دهند.
و بدينسان شرايطى پديد مى آيد كه هيچ كس جراءت ستم و قانون شكنى و گناه در خود نمى بيند و زمين از عدالت و آزادى و دادگرى و امنتى و رفاه و سعادت لبريز مى گردد.
روايات بيانگر اين واقعيت، بسيار است كه ما تنها نمونه هايى را مى آوريم:
1ـ امام باقر عليه السلام فرمود:
اذا قـام قـائم آل مـحـمـد عـليـه السـلام حـكـم بـحـكـم داود و لا يساءل البينة.(4)
يـعنى: هنگامى كه قائم ما قيام كند به سبك داود عليه السلام حكومت و داورى خواهد كرد و گواه و دليل نخواهد ساخت.
2ـ امام صادق عليه السلام فرمود:
لا تـذهـب الدنـيـا يـخـرج رجـل مـنـى، يـحـكـم بـحـكـومـة آل داود و لا يساءل البينة، يعطى كل نفس ‍ حقها ....(5)
يـعنى: دنيا به پايان نخواهد رسيد تا بزرگمردى از خاندان ما قيام نمايد. او به سبك خاندان داود حكومت و داورى خواهد كرد و از دلايل و گواهان نخواهد پرسيد، حق هر كس را به او اعطا خواهد كرد ....
3ـ و در روايت ديگر فرمود:
ثـم يـاءمـر مـنـاديـا يـنـادى: هـذا المـهـدى! يـقـضـى بـقـضـاء داود و سـليـمـان و لايساءل على ذلك بينة.(6)
يـعـنى: پس ندا كننده اى به دستور او ندا مى دهد كه: (هان اى مردم! اين پيشواى عدالت گـسـتر، مهدى عليه السلام است. او به سبك داود و سليمان عليه السلام داورى مى كند و گواه و دليل نمى خواهد ـ چرا كه خود از همه چيز آگاه است ـ.)
4ـ و نيز فرمود:
اذا قـام قـائم آل مـحـمـد صلى الله عليه و آله حكم بين الناس بحكم داود، لا يحتاج الى بـيـنـة يـلهـمـه الله تـعـالى فـيـحـكـم بـعـلمـه و يـخـبـر كل قوم بما استبطنوه.(7)
يعنى: هنگامى كه قائم آل محمد صلى الله عليه و آله قيام نمايد ميان مردم به سبك داود
حكومت و داورى خواهد كرد و نيازى به دليل و برهان ندارد خداوند به او الهام مى كند و او بـا عـلم و آگـاهـى خويش، داورى و حكومت و هر گروهى را از آنچه نهان مى دارند، با خبر مى سازد.
يك پرسش و پاسخ آن:
سؤال: (منظور از حكومت و داورى حضرت داود چيست؟
جـواب: مـنـظـور از (حـكـم داود) شـريـعت و راه و رسم او نيست، چرا كه تمامى شرايع و قـوانـيـنـى كه پيش از اسلام بودند همه با آمدن اسلام نسخ و پايان يافته اعلان شدند، بـلكـه مـنـظـور از ايـن عـنـوان ايـن اسـت كـه امـام مـهـدى عـليـه السـلام در مسايل و مشكلات، براساس آگاهى و دانش خويش به حقايق و واقعيتها، داورى مى كند و به ظاهر امور يا قضايا يا اسناد و مدارك ساختگى، تكيه نمى كند.
داود، آن پـيـامـبـر بزرگ خدا نيز، مدتى طولانى اينگونه حكومت و داورى مى كرد، حقايق و واقـعـيـات رخـدادهـا و اخـتـلافـات، بـه اذن خـدا بـراى او آشـكـار مـى گـشت و به همين جهت بـراسـاس آگـاهـى و دانـش شخصى خويش به امور، قضاوت مى كرد و به گفتار طرفين اختلاف، اعتنا نمى نمود.
يك پرسش ديگر:
امـام مـهـدى عـليـه السـلام چـگـونـه مـى تـوانـد عـدالت و دادگـرى كـامـل را در كـران گـيـتـى تـحقق بخشد با اينكه مى دانيم كه آن گرامى در پرتو دانش و آگاهى و اطلاع خويش، از مسايل و رخدادهاى منطقه و شهرى كه اقامت دارد با خبر است، نه از رخدادها و امور جارى در سراسر گيتى؟
پاسخ:
ممكن است اين سؤال را با روايتى از امام صادق عليه السلام پاسخ داد كه مى فرمايد:
اذا قـام بـعـث فـى اءقـائم بـعـث فـى اءقـاليـم الاءرض، فـى كـل اقـليـم (8) رجـلا ... يقول له الامام عليه السلام: عهدك فى كفك، فاذا ورد عليك اءمـر لا تـفـهـمـه و لا تـعـرف القـضـاء فـيـه، فـانـظـر الى كـفـك واعمل بما فيها.(9)
يـعنى: هنگامى كه قائم عليه السلام قيام كند به هر منطقه و شهرى فرستاده اى آگاه و كارا و پرواپيشه گسيل مى دارد و به او مى گويد: (برنامه كار تو در كف دست توست. از ايـن رو هـر گـاه كـارى بـرايـت پـيـش آمـد كـه راه حـل آن را نـفـهميدى و داورى در آن را نشناختى به كف دستت نظاره كن و آنچه در آن يافتى، عمل نما.)
در مورد اين روايت سه احتمال به نظر مى رسد:
1ـ مـمـكـن اسـت روايـت را مـعـجـزه بـشـنـاسـيم و بگوييم فرستادگان آن اصلاحگر بزرگ آسـمـانـى هنگامى كه در مسايل و رخدادها بمانند بناگاه بر كف دست خويش احكام عادلانه و مورد نظر را نوشته و آماده خواهند يافت.
2ـ مـمـكـن اسـت مـنظور آن حضرت از جمله (عهدك فى كفك) نوعى دستگاه شبيه بى سيم بـسيار پيشرفته اى باشد كه برخى چهره ها و شخصيتها يا كارگزاران ويژه ... بدست دارنـد و دسـتـورات صـادره از مـقـام فـرمـانـدهـى كـل را هـمـواره دريافت مى دارند و بدانها عمل مى كنند و هميشه اين دستگاه همراه آنهاست.
3ـ و يا اينكه روايت، پيام و معناى ديگرى دارد كه پس از ظهور آن حضرت به خواست خدا آشكار خواهد شد و اكنون براى ما ناشناخته است.
كـوتـاه سـخـن ايـنـكه: امام مهدى عليه السلام با نمايندگان و حاكمان و قضاتى كه به كـشـورهـا، در سـراسـر جـهـان نصب فرموده و آنان را براى تدبير امور و تنظيم شئون و حـل مـشـكـلات و رفـع كـشـمـكـشـهـا و تـاءمـيـن امـنـيـت و نـيـكـبختى جامعه بزرگ عصر ظهور، گـسـيـل داشـتـه است، بطور دايم در ارتباط است و آنان با فرماندهى و امامت آن اصلاحگر بزرگ جهانى و در پرتو دانش و عدالت او انجام وظيفه مى نمايند.
------------------------------------------
1-بحارالانوار، ج 36، ص 358.
2-كافى، ج 7، ص 414 و تهذيب، ج 6، ص 229.
3-غـيـبـت نعمانى، ص 239، باب 13، ج 33 و بحارالانوار، ج 50، ص 264 و ج 52، ص 320،
4-وسائل الشيعه، ج 18، ص 168 و كافى، ج 1، ص 397.
5-بحارالانوار، ج 52، ص 320، كافى، ج 1، ص 397 و بصائر الدرجات، ص 278.
6-غيبت نعمانى، ص 313، باب 20، ح 5 و بحارالانوار، ج 52، ص 286.
7-بحارالانوار، ج 52، ص 339 و ارشاد مفيد، ص 365.
8-مـجـمـع البحرين: واژه (اقليم) در عرف به منطقه وسيعى گفته مى شود كه از مناطق مشخص و جداست و امروز به هر كشورى اطلاق مى گردد، مثلا: اقليم مصر، يمن و ....
9-غيبت نعمانى، ص 319، باب 21، ح 8 و بحارالانوار، ج 52، ص 365.
--------------------------------------
آيت الله سيد محمد كاظم قزوينى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page