ايـن نـام از واژه (دجـل) مـشـتـق شـده و بـه مـفـهـوم (حـق پـوشـى)، (نـيـرنـگ بازى)، (دروغپردازى)، (دجالگرى) و (قلب حقايق) است.
(دجـال) صـفـت مـردى اسـت كـه پـيـش از ظـهـور امـام مهدى عليه السلام در صحنه جامعه پديدار مى گردد و با جنبش ارتجاعى خويش جنايت و تباهى بسيارى را مرتكب مى گردد و آنـگـونـه كـه بـرخـى از نـويـسـنـدگـان مـعـاصـر پـنـداشـتـه انـد، دجال، تمدن جديد غرب نيست كه دلها و قلبها را بسوى خود جلب كرده است.
دجـال، در شرايط قحط و تورم اقتصادى و خشكسالى قيام مى كند و پيروان او را، انبوهى از عـنـاصـر پـسـت و فـرومـايـه و آلوده بـه گـنـاه و رذايـل اخـلاقـى، هـمـچـون زنـان ولگـرد و نـسـل تـبـهـكـار آنـها و نژاد پرستان يهود و ... تشكيل مى دهند.
از روايـات ايـن نـكـته دريافت مى گردد كه: او مردى يك چشم است و از جادوگرى، شعبده بـازى و چـشـم بندى آگاه است، به همين جهت به كارهاى سحرانگيزى دست مى يازد و به گـونـه اى عـمـل مـى كـند كه مردم كارهاى او را واقعيت مى پندارند و از اين رو شگفت انگيز نيست كه نخست ادعاى نبوت كند و آنگاه ادعاى خدايى و بگويد:
( اءنا ربكم الاعلى.)
يعنى: هان اى مردم! من پروردگار بزرگ شما هستم.
مـا در بـخـش نـهـم، در بـحـث از (مـدعـيـان دروغين نيابت خاص) از جمله (شلمغانى) و امثال او، خاطر نشان ساختيم كه برخى از آنها، دجالگرى را به جايى رساندند كه ادعاى حلول و پروردگارى كردند.
روايات رسيده در مورد دجال و عملكرد تبهكارانه و دجالگرانه اش به گونه اى است كه بـراى مـا مـفـهـوم نيست، شايد رموز و اشاراتى باشند كه در روزگار ما نامفهوم اند و در آينده پرده اسرار از روى آنها برداشته شود.
بـه هـر حـال آنـچـه مـى توان دريافت اين است كه: زندگى نكبت بار اين عنصر پليد در فـلسـطـيـن به پايان خويش مى رسد و امام عصر عليه السلام پس از قيام خويش و فرود آمـدن عـيـسـى عـليـه السـلام بـه آن پـيـامـبـر بـزرگ دسـتـور مـى دهـد كـه دجـال را از صـحـنـه بـردارد و او نـيـز دسـتـور اجـرا مـى كـنـد، و بـشـريت را از شرارت و دجالگرى او رهايى مى بخشد.
در اين مورد، ما به همين اشاره بسنده مى كنيم، توضيح بحث در مجموعه هاى روايى موجود است، علاقمندان مى توانند مراجعه كنند.
--------------------------------------
آيت الله سيد محمد كاظم قزوينى
واژه دجال
- بازدید: 4468