پـيـش از هـر چـيـز، نـگـارنـده بـر ايـن عـقـيـده اسـت كـه بـحـث و گـفـتـگـو در مـورد طول عمر امام عصر (ع) بحث سازنده و هدفدارى نيست و كسانى كه براى خدشه دار ساختن اصل عقيده به وجود گرانمايه آن حضرت، به اين بهانه جوييها دست مى يازند، از نظر مـا بـه نـوعى حق ستيزى پرداخته و در مورد حقيقت ثابت و استوارى، خود را به ناآگاهى مى زنند.
اگـر بـراسـتـى مـسـاءله طـول عـمـر، بـراى چـنـيـن كـسـانـى مـطـرح اسـت چـرا در مـورد طـول عـمـر حـضـرت خضر (ع) كه از آب حيات و بقا نوشيد و از زمان حضرت موسى (ع) تـاكـنـون زنـده اسـت، چـون و چـرا نـمـى كـنـنـد؟(1) و تـنـهـا هـمـه چـون و چـرا و اشكال تراشيها در مورد طول عمر حضرت مهدى (ع) است؟
ايـن بـهـانـه جـويـى و تـاخـت و تـاز و خـود را بـه نـاآگـاهـى زدن و يـك اصل مسلم قرآنى و روايى را مورد استهزا قرار دادن، چرا؟
آيـا ايـن عـمـل نـاپـسـنـد بـه انـگيزه كينه جويى و دشمنى با خاندان پيامبر (ع) است؟ يا ترديد در قدرت بى كران خداى جهان آفرين؟ كداميك؟
چـنـيـن تـرديـد افـكـنـى كـه از نـاآگاهى و عناد برمى خيزد در برابر يك حقيقت قطعى چه ارزشى مى تواند داشته باشد؟
يك واقعيت قطعى
به ياد مى آورم هنگامى كه فضانوردان در كره ماه پياده شدند و گزارش فرود انسان در مـاه، به سراسر جهان مخابره شد و تمامى دستگاههاى فرستنده و روزنامه ها از آن سخن گـفـتـنـد و عـكـس فـضـانوردان به هنگامه فرود در سطح كره ماه بر صفحه تلويزيونها پـديـدار شـد و مـاهـواره هـاى مـصـنـوعـى آن مـنـظـره را، بـه سـراسـر جـهـان انـتـقـال دادنـد بـا هـمه اينها بسيارى كه آنان را مى شناسم، اين رخداد بزرگ را به باد مسخره گرفتند و آن را رسواترين دروغ و افسانه تاريخى به حساب آوردند.
فـرامـوش نـمـى كـنـم كـه يـكى از آنان خطاب به من گفت: (از شما بسيار در شگفتم كه چـگـونـه ايـن دروغ را بـاور مـى كـنى؟ آخر چگونه ممكن است مسيحيان و كافران در كره ماه فرود آيند؟)
اينك! آيا انكار آنان و دور از حقيقت پنداشتن يك حقيقت بوسيله آنان، از واقعيت رسيدن انسان به كره ماه، جلوگيرى مى كند؟
طبيعى است كه: هرگز!
طول عمر امام عصر (ع) نيز يك حقيقت قطعى و ثابتى است كه نه راهى براى انكار دارد و نـه فـرصـتـى بـراى ترديد افكنى و همه بهانه تراشيها پيرامون آن بى ارزش است، چرا كه ترديد در حرارت آتش و نور خورشيد در چاشتگاه و ترديد در حقايق مسلم و قطعى، از اينگونه است.
با اين مقدمه كوتاه، اينك موضوع طول عمر حضرت مهدى (ع) را از سه ديدگاه بصورت فشرده طرح مى نماييم:
1ـ در پرتو قرآن
2ـ از ديدگاه عقيدتى
3ـ در پرتو دانش جديد
------------------------------------------
1-در روايـتـى از امـام رضـا (ع) آورده انـد كـه: (خـضـر عليه السلام از آب حيات نـوشـيـده و ايـنـك زنـده است و تا روز رستاخيز و دميده شدن صور، زنده خواهد بود. او هر سال در مراسم حج حاضر مى گردد و در عرفه مى ايستد و به دعاى مردم با ايمان آمين مى گـويـد و خـداوند بوسيله او و همراهى او تنهايى قائم ما را در دروان غيبتش، برطرف مى كند و او به قائم ما مى پيوندد.) اكمال الدين، ج 2، ص 390.
و از حضرت صادق (ع) آورده اند كه ( ...اما آن بنده صالح خدا (خضر) خداوند، عمر او را نـه بـخـاطـر رسـالتـش طـولانـى گـردانـيـد و نـه بـخـاطـر كـتـابـى كـه بـدو نـازل كـند و نه بخاطر اينكه بوسيله او و شريعت او، شريعت پيامبران پيش از او را نسخ كند و نه بخاطر امامتى كه بندگانش بدو اقتدا نمايند و نه بخاطر طاعتى كه خدا بر او واجـب سـاخـتـه بـود، بـلكـه، خـداى جـهـان آفـريـن، بـدان دليـل كه اراده فرموده بود عمر گرامى قائم (ع) در دوران غيبت او بسيار طولانى سازد و مـى دانـسـت كـه بـنـدگـانـش بـر طـول عـمـر او، ايـراد و اشـكـال خـواهند نمود، به همين جهت عمر اين بنده صالح خويش (خضر) را طولانى ساخت كـه بـدان اسـتـدلال شـود و عـمـر قـائم (ع) بـدان تـشـبـيـه گـردد و بـديـنـوسـيـله اشـكـال و ايـراد دشـمـنـان و بـدانـديـشـان بـاطـل گـردد ...) اكمال الدين، ج، 3، ص 357 و بحار الانوار، ج 51، ص 223.
--------------------------------------
آيت الله سيد محمد كاظم قزوينى
چگونه تا كنون زيسته است؟
- بازدید: 4142