بـه هـر حـال امـام هـادى (ع) سـخـت گـرفـتـار بـود و از جـمـله راهـهـا و وسـايـل حـكـيـمـانه اى كه براى رهايى از مراقبتهاى پليسى و كاستن از جو وحشت و ترور حـكـومـت جـور، بـرگـزيد اين بود كه برخى از شايستگان را، در بغداد و در ديگر نقاط، انـتـخـاب كـرد تـا آنـهـا نماينده و وكيل حضرت هادى (ع) در ميان مردم و مرجع و مصدر امور دينى و دنيوى آنان باشند. از آن پس، به دستور آن حضرت، حقوق مالى به آنان سپرده مـى شـد و مـسـائل و مـعـارف و احـكـام نـيـز از آنـان سـؤال مـى گـرديـد و آنـان نـمـايـندگان حضرت در ميان مردم و واسطه بين امام و امت بودند و بـراى ايـنـكـه حكومت استبدادى آنان را نشناسد و به نقش حساس آنان آگاه نگردد، اين كار بزرگ و پرمخاطره را در پوشش كارهايى، نظير تجارت و ديگر رشته هاى مورد احتياج مردم انجام مى دادند و اين سبك تا شهادت حضرت هادى (ع) استمرار داشت.
پـس از شـهـادت آن حـضـرت نـيـز، امـام عـسـكـرى (ع) هـمـيـن سـيـاسـت حـكـيـمـانـه را دنـبـال كـرد و پس از شهادت او نيز حضرت مهدى (ع) وكالت وكلا و نمايندگان شايسته پدر گرانقدر و نياى بزرگش را تنفيذ كرد كه در بخشهاى آينده خواهد آمد.
در حيات پدر
بـا تـوجه به اين نكته كه ما در بحث گذشته، آغاز غيبت صغرى را، از ولادت آن گرامى شـنـاخـتـيـم، ايـنـك بـجـاسـت كه گوشه اى از زندگى او، در زمان پدر گرانمايه اش را بصورت بسيار فشرده ترسيم نموده و اصل بحث را به بخشهاى آينده بگذاريم.
از نـكـات روشـن در زنـدگـى حـضـرت مـهـدى (ع) ايـن اسـت كـه آن گـرامـى پـنـج سـال از دوران كـودكى را، در شهر تاريخى سامرا و در كنار پدر گرانمايه اش حضرت عـسـكـرى (ع) مـى زيـسـت و تـا آخـريـن لحـظـات حـيـات پـدر، غـرق در مـهـر و عـنـايت پدر بزرگوارش بود.
در ايـن مـدت امامت عسكرى (ع) آن وجود گرانمايه را، به برخى از شخصيتهاى مورد اعتماد نشان داد و ضمن معرفى او به عنوان دوازدهمين امام معصوم و مهدى موعود، آنان را به ديدار آن حضرت مفتخر ساخت كه برخى روايات در اين مورد را در بحث آينده، خواهيم نگريست.
و نـيـز روايـات نـشانگر اين واقعيت است كه: هنگامى كه حضرت عسكرى (ع) بوسيله سم خـيـانـت و بـيـداد رژيـم عباسى، به شدت مسموم گرديد و واپسين لحظات حيات او و فرا رسيد و انبوه جاسوسان و بيگانگان با اطمينان به اثر گذراى سم و شهادت آن حضرت، بيت رفيع امامت و ولايت را ترك كردند و رفتند، درست همان لحظات حضرت مهدى (ع) در خانه پدر و در كنار بستر او، حاضر گرديد.
پدر را در نوشيدن دارو يارى كرد و ظرف دارو را كه به سبب لرزش دست آن حضرت بر اثر مسموميت شديد، بر دندانهاى مباركش اصابت مى كرد براى او نگاه داشت.
ايـن آخـريـن ديـدار آن پـسر گرانمايه با اين پدر فرزانه بود و امام عسكرى (ع) ديگر بـه مـلكـوت پـر كـشـيـد و كـودك قـهرمان و عزيز و مقدس خويش را در برابر تندبادهاى حـوادث و رنـجـهـا، بـدون سـايـه پـدر بـر سـر، تنها نهاد، او را به قدرتى كه هرگز ديدگان معنوى اش به خواب نمى رود سپرد تا محافظت كند.
--------------------------------------
آيت الله سيد محمد كاظم قزوينى
شرايط دشوار عصر امام هادى
- بازدید: 3331