9 - درود بر تو اى فرزند رسول الله!

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

درود بر تو اى فرزند رسول الله! سلام بر تو اى بهترين خلق جهان!
بر اين پير منت بگذاريد و رخصت دهيد كه راهى ميدان شوم و از دين و امامم دفاع كنم.
اين سنت مقدس كربلاست كه هر دلاورى مى خواهد پا به ميدان متبرك رزم بگذارد و با دشمن به جنگ بايستد، ابتدا خاضع و متواضع در مقابل امام بال مى گسترد، بر او سلام مى كند، پيمان ارادت خويش را محكم مى گرداند، و اذن جهاد مى گيرد. هيچكس تا از زير قرآن چشم امام نگذرد، پا به ميدان جنگ نمى گذارد. و امام همه را چون فرزند خويش، با دست ملاطفتى، با كلام بشارتى، با ذكر دعا و شفاعتى راهى سفر بهشت مى كند و به دنبال بعضى كاسه شبنمى نيز مى افشاند و از پشت حرير لغزان اشك، بدرقه شان مى كند.
اكنون حبيب، چون نهالى در مقابل خورشيد زانو زده است و موج آسا سر بر ساحل نگاه امام مى سايد.
امام حبيب را بسيار دوست دارد. اين را حبيب نيز با آينيه زلال دل خويش  دريافته است. امام در كربلا يك بار شهيد نمى شود، او در تك تك ياران خويش به شهادت مى نشيند. هر رخصتى و هر اذن جهادى انگار تكه اى است از جگر امام كه كنده مى شود و بر خاك تفتيده نينوا مى افتد:
برو اى حبيب! خدايت رحمت كند و بهشت، منزلگاه ابدى تو باشد. حبيب آخرين توشه بوسه را از دست و پاى امام مى گيرد و در زير سايه بان مه آلود نگاه امام روانه ميدان مى شود.
از آنسو نيز بايد مردى به ميدان بيايد. اما كجاست مردى كه بتواند در مقابل حبيب بايستد؟!
شمشير حبيب آنچه در دست دارد، نيست؛ شمشير حبيب، خاطره دلاوريهاى او در ركاب على است. پيكر حبيب يك مثنوى رشادت صفين است. طنين گامهاى اسب حبيب خاطره كشته هاى دشمن را برايشان تداعى مى كند. حبيب اما به اين بسنده نمى كند. شمشير از نيام برمى كشد، گرد ميدان مى گردد و با رجز خويش، هراس را در دل دشمن، دو چندان مى كند:
انا حبيب و ابى مظهر
فارس هيجاء و حرب تسعر
انتم اعد عدة واكثر
و نحن اوفى منكم و اصبر
و نحن اعلى حجة و اظهر
حقا واتقى منكم و اعذر.
آى دشمن! من حبيب ام و پدرم مظهر است؛ يل بى نظيرنبردم و يكه تاز ميدان جنگم؛ شما اگر چه زياد و مجهزيد، اما همه تان سياهى لشكريد؛ و ما اگر چه كميم، ما مرديم؛ با وفا و صفاييم، استوار و شكيباييم؛ ما حقانيت آشكاريم و تقواى روشنيم و شما باطل محضيد.
سپاه دشمن، آشكارا عقب مى كشد و همه، كار را به يكديگر حواله مى دهند.
حبيب رجز خويش را تكرار مى كند و همچنان مبارز مى طلبد.
چند نفر كه تصور مى كنند مى توانند رويهم مردى شوند در مقابل حبيب، با هم روانه ميدان مى شوند:
مهم نيست، نامردى كنيد. حضور شما در اين جنگ، خود عين نامردى است. ده به يك بياييد، همسفران هم ايد تا جهنم.
حبيب، پير مردى هفتاد هشتاد ساله نيست. جوانى است در اوج رشادت و مردى كه جنگ، بازى او، نه، عشقبازى اوست. هر ده نفر حبيب را دوره مى كنند و لحظه اى بعد، يكى به دنبال سر خويش مى گردد، ديگرى دو نيمه تن خويش را از هم جدا مى يابد، سومى دست راست و چپش را روى زمين از هم نمى شناسد، چهارمى زمين و آسمان را واژگون مى بيند، پنجمى بى دست و پا تلاش مى كند كه خود را از زير دست و پاى اسبها بيرون بكشد، شمشمى به روزن ناگهانى زره خويش خيره مى ماند و هفتمى و هشتمى و... و ده جنازه روى زمين مى ماند، و حبيب يك لحظه چشمش را با نگاه رضايت امام تلاقى مى دهد، و باز رجز مى خواند و مبارز مى طلبد.
رنگ چهره دشمن زرد مى شود. افراد لشكر به يكديگر نگاه مى كنند و بلافاصله چشمها را از هم مى دزدند و بر زمين مى دوزند. حصين بن تميم كه يك بار از حبيب زخم خورده است و اكنون مثل مار زخمى در خود مى پيچد و به دنبال جاى نيش مى گردد، سعى مى كند بى لرزشى در صدا به دوستان و هم تبارانش بگويد كه: نه اينجور نمى شود. يكى دو نفر بايد از جلو سرش را گرم كنند تا يكى بتواند از پشت كار را تمام كند.
بديل، هم قبيله اى اش مى گويد: خودت حاضرى بيايى؟
حصين رو مى كند به بديل و يك هم تبارى ديگر و مى گويد:
اگر شما دو تن بياييد، آرى.
سه مرد تميمى ابتدا پيمانهايشان را محكم مى كنند كه پشت يكديگر را خالى نگذارند و بعد ناگهان بديل چون تيرى از چله كمان رها مى شود و دفعتا شمشيرش را بر سر حبيب مى نشاند. تا حبيب خود را دريابد، حصين، شمشيرى بر پشت او نشانده است. حبيب از اسب به زير مى افتد و تا اراده بر خاستن مى كند، آن تميمى ديگر خود را روى او مى اندازد و سرش را از تن جدا مى سازد.
سر در دست تميمى مى ماند و دشمن كه تازه جراءت يافته است، بر پيكر بى سر حبيب يورش مى برد و هر كه با هر چه در دست دارد، از خنجر و شمشير و نيز بر جسم بى جان حبيب مى افتد. يك جاى سالم در بدن حبيب باقى نمى ماند. ناگهان، يكى به سويى اشاره مى كند و همه چون مگسهايى خطر ديده، از بالاى جنازه بر مى خيزند و مى گريزند.
امام، خشمگين و با صلابت به جنازه حبيب نزديك مى شود.
آنسوى تر به خاطر سر حبيب مشاجره در گرفته است. سه تميمى هر كدام خود را قاتل حبيب مى شمارند و سر را براى خود مى خواهند. دعوا كه بالا مى گيرد، بديل از حق خود صرفنظر مى كند و مشاجره حصين و آن تميمى ديگر شدت مى يابد. حصين مى خواهد سر را بر گردن اسب خود بياويزد، در اردوگاه بگردد و به همه بگويد كه من حبيب بن مظاهر را كشته ام.
و آن تميمى ديگر مى خواهد كه سر را براى ابن زياد ببرد و جايزه اش را بگيرد. عاقبت به پا درميانى افراد لشكر قرار مى شود كه هر كدام به بهره خود را از سر حبيب ببرند؛ ابتدا حصين سر را در ميان اردوگاه بگرداند و بعد به تميمى ديگر تحويل دهد تا او نيز جايزه خود را بگيرد.
امام در شگفت از اين همه خباثت دشمن، نگاه از آنان بر مى گيرد و بر سر جنازه حبيب فرود مى آيد. خطوط پيشانى امام آشكارا فزونى مى گيرد، چهره امام در هم مى رود و غمى جگر خراش در چشمهايش مى نشيند، چشم به جاى خالى سر حبيب مى دوزد و مى گويد:
مرحبا به تو اى حبيب! تو آن انديشمندى بودى كه يك شبه ختم قرآن مى كردى.
كمر امام از غم دو تا شده است و بر خاستن از زمين برايش دشوار است. در عاشورا هر جا غم امام جگر سوز مى شود، امام پرده اى ديگر از سر كائنات كنار مى زند و خدا را به معاينه دعوت مى كند. يك جا خون تازه على اصغر را به آسمان پاشيده است و به خدا گفته است: چه باك اگر اين همه غم، پيش چشم تو ظهور مى كند؟ و اينجا نيز تكيه اش را به دست خدا مى دهد و از جا برمى خيزد و مى گويد: خودم و دسته گلهاى اصحابم را به حساب تو مى گذارم، خدا!
--------------------------
سيد مهدى شجاعى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page