پاسخ ‌هاى محكم اهل سنت به ترديد كنندگان در عقيده به مهدى

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

بـا گـذشـت زمـان، عـقيده به حضرت مهدى (عليه السلام) از عقائد ثابت اسلامى شد كه علماى اهل سنت و عموم آن مردم بر اين عقيده چنان هماهنگى و توافق يافتند كه اگر مخالفى پـيـدا مـى شـد و آنـرا انـكار مى كرد و يا در آن ترديد و شبهه ايجاد مى كرد، دانشمندان و محققان با او به مخالفت برخاسته و پاسخگوى وى بودند، زيرا آن شخص به حقيقت، در يـكـى از عـقـائد مـسـلم اسـلام كـه روايـات آن در حـد تـواتـر از رسول صلى الله عليه و آله رسيده و ثابت شده است، ترديد كرده بود.
ايـنـك دو نـمـونـه از كـسـانـى كـه در ايـن عـقـيـده تـرديـد نـمـوده و دانـشـمـنـدان اهل سنت به آنان پاسخ داده اند:
نـخـسـت: ابـن خلدون، از دانشمندان قرن هشتم و صاحب تاريخ معروف در مقدمه تاريخ خود (چاپ، داراحياء التراث العربى) ص 311 مى گويد:
((بـدان كـه بـيـن هـمه مسلمانان مشهور است كه با گذشت روزگاران ناگزير در آخر زمان مردى از اهل بيت ظهور مى كند كه دين را يارى و عدالت را آشكار مى سازند و مسلمانان از او پيروى مى كنند وى بر ممالك اسلامى استيلا مى يابد و مهدى ناميده مى شود و خروج دجال و حوادث پس از او كه از نشانه هاى مسلم قيامت است بعد از ظهور وى اتفاق مى افتد و عيسى بعد از فرود مى آيد و دجال را مى كشد و يا همزمان با ظهور مهدى فرود مى آيد و او را در كشتن دجال يارى مى نمايد و در نماز به مهدى اقتدا مى كند.))(1)
آنـگـاه ابـن خـلدون بـيـسـت و هـفـت روايـت را كـه دربـاره مهدى (عليه السلام) آمده است مورد بـررسـى قـرار مـى دهـد و در مورد برخى از روايان آن انتقاد مى كند و در پايان مناقشات خود، اين عبارت را مى آورد.
((ايـن است همه رواياتى كه راويان در شاءن مهدى (عليه السلام) و ظهور وى در آخر زمـان آورده انـد، و چـنـانـكـه مـلاحـظه نمودى بجز اندكى، بقيه خالى از نقد و انتقاد نيست))(2)
سپس برخى از آراء اهل تصوف را درباره مهدى منتظر مورد نقد و بررسى قرار داده و آنگاه بحث خود را با اين گفتار پايان مى دهد.
((و حـقـيـقـتـى كـه شـايـان ذكـر اسـت ايـنـكـه هـيـچ دعـوتـى نـسـبـت بـه ديـن و حـكـومـت كـامـل نـمـى شـود مگر با وجود قدرت و حمايت قبيله اى كه از آن پشتيبانى و دفاع كنند تا آنكه امر خدا در آن آشكار گردد. و اين مطلب را قبلا بيان كرديم و با براهين قطعى نشان داديـم كـه هـمـبـستگى شديد فاطمى ها و حتى قريش در سراسر جهان بكلى متلاشى شد و مـلت هـاى ديـگرى پيدا شدند كه تعصبى بالاتر از تعصب قريش داشتند مگر گروهى از طالبيان از جمله بنى حسن و بنى حسين و بنى جعفر كه در سرزمين حجاز در مكه و ينبع در مـديـنه باقى ماند و در آن شهرها پراكنده اند و بر آن نقاط غالب هستند، آنها دسته هايى هـستند كه از لحاظ وطن و حكومت و راءى و عقيده بصورت متفرق و پراكنده بسر مى برند و شمار آنان به هزاران تن مى رسد. بنابراين چنانچه ظهور اين مهدى صحيح باشد دليلى بـرظـهـور و دعـوت او وجـود نـدارد مـگـر آنـكـه از ايـشان باشد و خداوند دلهاى آنان را در پـيـروى از وى بـيـكـديـگـر الفـت و پـيـونـد دهـد تـا بـا قـدرت تـمـام و حـمـايـت كـامـل بـه ابـراز دعوت خود بپردازد و مردم را به پذيرفتن آن وادار سازد اما به غير اين روش، مانند اينكه فردى فاطمى در گوشه اى از جهان بدون حمايت و پشتيبانى (فاطمى هـا) و بـدون قـوت و قـدرت و صـرفـا بـه خـاطـر انـتـسـاب بـه اهل بيت دست به چنين دعوتى بزند، نمى تواند موفق باشد))(3)
بـا ايـنـكـه ابـن خلدون اعتقاد به حضرت مهدى (عليه السلام) را بطور قطع رد نكرده اما آنـرا بـعـيـد دانسته و در تعدادى از روايات آن مناقشه مى كند، دانشمندان نظرات وى را در ايـن مـورد و نـسـبـت به يك عقيده اسلامى كه روايات مربوط به آن مستفيض و متواتر است، نـاروا و انـحـرافـى دانـسته اند و او را بدينگونه مورد سرزنش قرار داده اند كه او مورخ اسـت و تـخـصصى در روايت ندارد تا شايستگى اين را داشته باشد كه آن را مورد جرح و تعديل و اجتهاد قرار دهد، بزرگترين نقدى كه در پاسخ او ديده ام كتاب ((الوهم المكنون مـن كـلام ابـن خلدون)) از دانشمندان محدث احمد بن صديق مغربى است با بيش از يكصد و پـنـجـاه صـفحه كه مؤ لف مقدمه اى مفصل بر آن نوشته و نظريات راويان حديث را كه در صـحـت و تـواتـر روايـات مـربـوط بـه حـضـرت مـهـدى اسـت در ضـمـن مقدمه آورده و سپس اشـكالاتى كه بوسيله ابن خلدون به سندهاى بيست و هشت روايتى را كه او ذكر كرده است يـك بـه يـك مـورد نـقـد و پاسخگوئى قرار داده و آنها را بى اساس و ضعيف دانسته آنگاه روايـات مـربـوط بـه حـضـرت مـهـدى (ع) را تـا يـكـصـد روايـت كامل كرده است.
امـا نـمـونـه دوم: كتاب لا مهدى ينتظر بعد الرسول خيرالبشر (بعد از پيامبر(ص) مـهـدى اى نـيـسـت كـه انـتـظارش رود) است كه توسط شيخ عبدالله محمود رئيس دادگاه هاى شـرع امـارات قـطـر بـدنـبـال حـركـت مـحـمـد عبدالله قرشى مدعى مهدويت در مسجدالحرام، تـاءليـف و مـنـتـشـر شـد. و عده اى از علماى حجاز با وى مخالفت كردند و بر رد او پاسخ نـوشـتـند، از آن جمله دانشمند محدث استاد عبدالمحسن عباد استاد دانشگاه اسلامى مدينه منوره كـه پـاسـخ وى را بـصـورت پـژوهـشـى كـامـل تـحـت عـنوان الرد على من كذب بالاحاديث الصـحـيحة الوارده فى المهدى در بيش از پنجاه صفحه در مجله ((الجامعة الاسلامية)) شماره 45 محرم 1400 هـ منتشر ساخت و در مقدمه اين بحث در همان مجله چنين گفته است:
((بـدنـبـال وقـوع ايـن حـادثـه كـه دل هـر مسلمانى را مى آزارد (...) بعضى پرسش ها درباره ظهور مهدى (ع) در آخرالزمان مطرح گرديد و آيا چه مقدار از روايات نبوى در اين مـورد صـحيح است؟ از اين رو برخى از دانشمندان در راديو و روزنامه ها صحت بسيارى از روايـاتـى را كـه در ايـن بـاره از پيامبر(ص) رسيده است توضيح دادند، از آن جمله شيخ عبدالعزيز بن عبدالله بن باز رئيس اداره پژوهش هاى علمى و تبليغ و ارشاد بود كه با روشـنـگـرى از طريق رسانه هاى گروهى، راديو و بعضى روزنامه ها ثابت بودن آن را بـوسـيـله روايـات مـسـتـفـيـض و صـحـيـح كـه از نـاحـيـه رسـول اكـرم (ص) رسـيده است بيان كرد و بى حرمتى و تجاوز احمقانه آن گروه منحرف نـسـبـت به بيت الحرام را، تقبيح كرد. و ديگر شيخ عبدالعزيز بن صالح، پيشوا و خطيب مسجد پيامبر(ص) مى باشد كه در يكى از خطبه هاى نماز جمعه، تجاوز اين گروه خاطى و ستمگر را به زشتى و بدى ياد كرد و خاطرنشان ساخت كه آنها و كسانى كه او را مهدى پـنـداشـتـنـد در يـك سو و آن مهدى كه در روايات ذكر شده است در طريقى ديگر است و با يكديگر متفاوت است، (ميان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمين تا آسمان است).
((و در مـقـابـل آن شـيـخ عبدالله بن زيد محمود رئيس دادگاه هاى شرع دولت قطر است كه بـه تقليد پاره اى از نويسندگان قرن چهاردهم كه هيچگونه شناخت و تخصصى درباره روايـت نـبـوى و صـحيح و سقيم آن نداشتند، دست به انتشار جزوه اى بنام لا مهدى ينتظر بـعـد الرسول خير البشر زد و در آن با تكيه به شبهه هاى عقلى، تمام رواياتى را كـه دربـاره مـهـدى (ع) آمـده تـكـذيـب كـرد و هـمـان حرف هايى را زد كه آنها گفته بودند باينكه اين روايات خرافه است و...
و مـن مـصـلحـت ديـدم كـه ايـن چـنـد سـطـر را نـگـاشـتـه و خـطـاهـا و خيال بافى هاى نويسنده اين جزوه را برملا سازم و توضيح دهم كه عقيده به ظهور مهدى (ع) در آخـرالزمـان بـر اسـاس روايـات صـحـيـحـه بـوده و عـلمـاى اهل سنت و روايت در گذشته و حال به استثناى اندكى بر آن اتفاق نظر دارند.
بـجـاسـت كـه در ايـنـجـا اشـاره كـنـم كـه مـن سـابـقـا پـژوهـشـى تـحـت عـنـوان عـقـيـده اهـل السـنـه و الاءثـر فـى المـهـدى المنتظر نگاشتم و در مجله ((الجمامعة الاسلامية)) شـمـاره 3 سـال اول، ذى قـعـده 1388 در مـديـنـه مـنوره چاپ و منتشر گرديد كه اين مقاله مشتمل بر ده قسمت بدين ترتيب است:
1 ـ اسامى صحابه اى كه روايات مربوط به حضرت مهدى (ع) را از پيامبر(ص) روايت كرده اند.
2 ـ اسـامـى پيشوايان اهل سنت كه روايات و اءخبار وارده درباره آن حضرت را در كتاب هاى خود آورده اند.
3 ـ دانشمندانى كه درباره حضرت مهدى (ع) تاءليف جداگانه اى دارند.
4 ـ دانـشـمـنـدانـى كـه حـكـم بـه تـواتـر مـربـوط بـه حـضـرت نـمـوده انـد و نقل كلام آنان.
5 ـ بيان برخى از رواياتى كه درباره مهدى (ع) در صحيح بخارى و مسلم آمده است.
6 ـ بـيـان پاره اى از رواياتى كه درباره حضرت مهدى (ع) در غير دو كتاب ياد شده آمده است همراه با ذكر سندهاى بعضى از آنها.
7 ـ بعضى از دانشمندانى كه به روايات مربوط به آن حضرت اعتراض كرده اند.
8 ـ كـسـانى كه روايات مربوط به آن حضرت را انكار و يا در آن ترديد نموده اند همراه با بيان مختصرى از گفته آنان.
9 ـ بـيـان مـطـالبـى كـه تـصور مى شود با روايت مربوط به مهدى (ع) تعارض دارد و پاسخ آنها.
10 ـ پـايـان گفتار ما درباره اينكه اعتقاد به ظهور حضرت مهدى (ع) در آخر زمان ناشى از ايمان به غيب است و اعتقاد اهل سنت به مهدى (ع) ارتباطى به عقيده شيعه ندارد.))
در حـقيقت نقد و بررسى ابن صديق مغربى در پاسخ ابن خلدون و دو نقد ياد شده از شيخ عـبـاد، از غـنـى تـريـن پـژوهـش هـاى روائى و اعـتـقـادى اهل سنت درباره مهدى منتظر(ع) است.
من مايل بودم بعضى از قسمت هاى آن را نقل كنم هر چند آوردن آراء دانشمندان ديگر، از كتاب ((الامـام المـهـدى عـنـد اهـل السـنه)) سودمندتر است اين كتاب اخيرا از سوى ((كتابخانه امـيـرالمـؤ مـنـيـن (ع))) در اصـفـهـان چـاپ و مـنـتـشـر گـرديـده اسـت و حـاوى فصل هايى از كتب احاديث و رساله هاى جداگانه و پژوهشهايى پيرامون مهدى (ع) بوده، كـه بـه قـلم بـيـش از پـنـجـاه تـن از دانـشـمـنـدان و پـيـشـوايـان اهـل سنت مى باشد و كتابخانه ياد شده وعده داده است ساير منابع خطى را در مجلدى ديگر منتشر سازد.
-----------------------
1-مقدمه ابن خلدون ص 311.
2-مقدمه ابن خلدون ص 322.
3-مقدمه ابن خلدون ص 327.
------------------
على كورانى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page