حضرت مهدى عليه السلام از ديدگاه شيعه

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

اعتقاد به امامت از پايه هاى اساسى مذهب تشيع
اعـتـقـاد بـه امـامـت امـامـان دوازده گانه از خاندان رسالت (ع) از پايه هاى اساسى مذهب ما شـمـرده مـى شود و بدين سبب است كه مذهب ما به نام ((مذهب امامى)) و ((مذهب تشيع)) و ((مـذهب اهل بيت)) خوانده مى شود و ما پيروان اين عقيده را ((امامى)) و ((شيعه)) پيرو اهلبيت مى نامند.
بـه اعـتـقـاد مـا نـخستين امام معصوم امير مؤ منان على بن ابيطالب (ع) و آخرين آنان حضرت مـهـدى (ع) امـام مـنـتـظـر مـحـمـد بـن حـسـن عـسـكـرى (ع) مـى بـاشـد كـه در سال 255 هجرى در سامرا، ديده به جهان گشود آنگاه خداوند عمر او را طولانى گردانيده و وى را از ديده ها پنهان نگاه داشت تا روزى كه وعده خود را قطعى نموده و آن بزرگوار را ظـاهـر گـرداند و بوسيله او آئين اسلام را به تمام اديان پيروز و غالب و جهان را پر از عدل و داد سازد.
بنابراين باور داشتن اينكه مهدى موعود (ع) امام دوازدهم و زنده و غايب مى باشد جزئى از مـذهـب مـا شـمـرده مـى شـود و بدون آن نمى تواند يك مسلمان، شيعه دوازده امامى و حتى يك مسلمان سنى يا زيدى و يا اسماعيلى باشد.
البـتـه بـرخـى از برادران هم كيش ما نسبت به عقيده ما به امامت، پيشوايان معصوم (ع) و غـيـبـت حـضـرت مـهـدى ارواحـنـا فـداه اظـهـار شـگـفـتـى مـى كـنـنـد. حـال آن كـه مـعـيـار و مـيـزان در امـور ممكن، بعيد شمردن و يا نيكو شمردن آن نيست، بلكه بـايـد روايت صريحى از ناحيه پيامبر اسلام (ص) ثابت شود و ما معتقديم تصريحاتى كه دال بر امامت و غيبت مهدى (ع) مى باشد متواتر و قطعى است. و هر گاه نص ثابت شد و دليـل بـر آن اقامه گرديد شخص مسلمان مكلف است آن را بپذيرد و متعبد به آن باشد و ديگران بايد وى را معذور بدارند و يا او را قانع سازند، چه خوب گفته شاعر عرب:
ما پيرو دليليم
به هر سوئى گرايد مى گرائيم
برادران اهل سنت ما هر چند تطبيق مهدى موعود بر امام محمد بن حسن عسگرى (ع) وحدت نظر نـدارنـد، امـا در تـمـام روايـاتـى كه درباره وى آمده است نظير بشارت به وجود او حركت نـهـضـت و ظـهـورش و تـجديد اسلام بدست آن بزرگوار و جهانى بودن حكومت وى، با ما مـوافـق بوده و وحدت نظر دارند بگونه اى كه روايات مربوط به حضرتش را در منابع شـيـعـه و سـنـى يـكـسـان و يـا شـبـيـه بـه يـكـديـگـر مـلاحـظـه مـى كـنـيـد كـه در فصل بعد از نظرتان خواهد گذشت.
در عين حال عده اى از علماى اهل سنت مانند ابن عربى و شعرانى و ديگران با ما هم عقيده اند كـه حـضـرت مـهـدى (ع) هـمـان مـحـمـد بن حسن عسكرى (ع) است و به نام و نسب آن حضرت تصريح كرده و او را زنده و غايب مى دانند و صاحب كتاب ((مهدى موعود)) اسامى جمعى از آنان را نقل كرده است.
دانـشـمـندان اسلامى و دست اندركاران جنبش هاى اسلامى، بايد از اين اشتراك عقيده درباره مـهـدى (ع) كـه مـيـان تـمـام مسلمانان وجود دارد بنحو شايسته اى استفاده كنند، چرا كه اين بـاور تـاءثـيـرى حـيات بخش در بالا بردن سطح ايمان توده هاى مسلمان، به غيب و به وعـده نـصـرت الهى براى آنان خواهد داشت و روحيه استقامت و سازش ناپذيرى آنان را در برابر دشمن بالا برده و براى يارى پيشواى موعودشان مهيا مى سازد.
و مـسـئله انـطـبـاق مـهـدى (ع) بـر امـام مـحـمـد بـن حـسـن عـسـكـرى (ع) كـه نـزد بـرادران اهـل سـنـت مـا هـنـوز ثـابـت نـيـسـت، نـبـايـسـتـى سـبـب شـود از كـسـانـى كـه قائل به اين عقيده هستند و آن را وسيله تقرب و نزديكى به خداوند مى دانند، انتقاد كنند.
البـتـه هـدف مـا در ايـنجا مطرح ساختن بحث كلامى اعتقاد شيعيان درباره حضرت مهدى (ع) نـيـسـت. بـلكـه ارائه ديـدگـاهـى از ايـن روحـيـه جـوشـان و سـرشـار اسـت كـه مـجـامـع و مـحـافـل شـيـعـى بـا آن مـاءنـوس اسـت و ايـن عـقـيـده و انـديـشـه اى اسـت كـه در دل و جان شيعيان و در خلال نسل ها و پرورش يافتن پدران و مادران با آن، توانسته است گنجينه عظيمى از محبت و احترام و انتظار ظهور وى را بوجود آورد.
از ايـن رو حضرت مهدى ارواحنا فداه بقيه الله در زمين و حجت او از خاندان رسالت و خاتم اوصـيـاء و امامان (ع) مى باشد و پاسدار حريم قرآن و وحى آن و پرتوافكن نور خدا در زمـيـن محسوب مى گردد. تمام ارزش ها و الگوهاى اسلامى در شخصيت وى تبلور يافته و شبيه به نبوت و امتداد شعاع و پرتو رسالت است.
و در غـيـبـت او مـقـاصـدى بـزرگ و اسـرار و حـكـمـت الهـى و مـظـلومـيـت پـيـامـبـران و امـامـان اهـل بـيـت (ع) و اوليـاء و مـؤ مـنـين كه به دست حاكمان ستمگر و سلاطين جور بوجود آمده، نـهـفـتـه اسـت. و آرزوهـاى مؤ منان با وعده پيامبر (ص) به ظهور مقدس آن حضرت قوت و رونـق مـى گـيـرد و دلهـاى غـمـزده آنـان به شور و نشاط مى گرايد و درفش اسلام را با قدرت تمام به اهتزاز در مى آورند هر چند تندبادهاى مخالف بورزد و راه طولانى باشد. آنان با صاحب آن پرچم، عهد و ميثاق بسته اند.
و اگـر شـيعه با سرمايه زندگى معنوى خود، با پيامبران و خاندان وى ارتباط داشته و مـعـروف اسـت، براى اين است كه شخصيت امام مهدى ارواحنا فداه و ماءموريت موعود او داراى جاذبه ويژه اى در سيراب ساختن روح شيعه با عشق و اميد و مهر مى باشد.
گـروهـى از ايـنـكـه شـيـعـه نـسـبـت بـه عـلمـاى خـود احـتـرام قـائل اسـت انـتقاد مى كنند. در حالى كه گروهى ديگر آن را ستوده و مورد تقدير قرار مى دهـند، شگفتى و انتقاد زمانى افزايش مى يابد كه مى بينند شيعه به مرجع تقليد و نائب امـام مـهـدى (ع) احـتـرام و تعظيم نموده و مقيد به فتواى وى هستند. اما هنگامى كه اين شدت عـلاقـه بـه امـامـان مـعـصـوم (ع) مى رسد، عده اى ما را به غلو و گزافه گويى متهم مى سازند و حتى برخى از آنها در تهمت زدن افراط مى كنند و مى گويند: العياذبالله شيعه، پيامبر اكرم (ص) و امامان (ع) و مراجع را خدا مى داند و آنها را پرستش مى كند.
ولى مـسـئله، تـنـهـا احـتـرام شـديـد شـيعه و اطاعت و تقديس آنان نسبت به علماى ربانى و پـيـشـوايـان مـعـصوم نيست، بلكه در واقع دورى گزيدن و فاصله گرفتن ما مسلمانان از بـيـنـش اسـلامـى نـسبت به انسان و معامله و رفتار با اوست. در نتيجه ما در قرآن كريم در رابطه با ارزش انسان، سه روش را ملاحظه مى كنيم: نخست شيوه جاهلى است كه بر طبق آيات مربوط به اعراب و كسانى كه پيامبر را از پشت حنجره صدا مى زدند. و ديگرى مكتب مـادى (مـاتـريـاليـسـم) اسـت كـه آيات مربوط به دشمنان پيامبران و صاحبان تمدن هاى الحادى، از آنان ياد مى كند. و سوم طريقه و روش ‍ اسلام است كه بر اساس آيات مربوط بـه احـتـرام به انسان و رهنمونى او به عالم عقلى و معنوى و عملى، مورد توجه قرار داده است.
و كـافـى اسـت در جـهانى اسلامى كه ما بسر مى بريم، تاءثيرات زيادى را از جاهليت و مـادى گـرى غرب، در ديدگاه ما نسبت به انبياء و پيشوايان و اولياء شهيدان و مؤ منان و نسبت به توده ها و ملت هاى اسلامى ما و حتى خودمان مشاهده كنيم.
انـحـطـاط تـمـدن مـادى و تـسـلط غـرب بـر جـوامع ما، اوضاع و شرايط دشوارى را از حيث سـيـاسـى، اقـتـصـادى و اجـتـماعى ايجاد كرده است كه با وجود آن زندگى انسان مسلمان، مـحـتـرم شمرده نمى شود پس چگونه مى توان به حرمت نهادن به ديگر ابعاد وجودى وى چشم دوخت؟!
هـمـچـنـانـكـه انديشه ما را به ذهن عصر جاهليت بدل ساخت، ذهنى كه پيوسته گرايش به سادگى به مفهوم منطقى آن دارد و با جمع و تركيب صفات، عناد و دشمنى دارد. از اين رو مى بينيد كه ما فلان اءمر را تنها از يك بعد مى خواهيم بشناسيم و از ابعاد گوناگون آن در هـمـان حال صرف نظر كنيم، همچنين در دل خود يك نوع توجه نسبت به مسئله اى احساس مـى كـنـيـم و بـه خـود اجـازه نمى دهيم جهات و جنبه هاى ديگر آن را نيز دريابيم. در مورد اوليـاء و پـيـشـوايـان و پـيـامـبـران الهـى نيز اينگونه رفتار مى كنيم و تنها ظاهر امر و حـال آنـان را مـلاحـظه مى كنيم و از اوج كمالات والاى معنوى و جهان عقلانى آنها غافليم. و اگـر شـخـصـى ايـنـگـونـه بـه اءمـور بـنـگـرد مـى گـوئيـم: غـلو كـرده اسـت و اگـر عقل و دلش ‍ به خاطر آن بتپد او را ديوانه و منحرف مى خوانيم.
ايـن امـر وقـتـى بـه خـطرناكترين نقطه مى رسد كه ما به آن لباس مذهب بپوشانيم و در بـرابـر تقديس و احترام اولياء و امامان و پيامبران بايستيم به بهانه اينكه، با احترام نـسـبت به ذات مقدس خداوند و توحيد او منافات دارد. و گوئيا معنى و مقصود از اينكه آنان هـم بـشـر هـسـتـنـد اين است كه آنها همچون مشتى ريگ و سنگ بيابان اند و مقايسه بين سنگ صـحـرا و آسـمـان مـطـرح اسـت و شق سومى در كار نيست. و گوئيا باغ و بستان و نهر و رودخـانـه و ارتـفـاعـات و قـله هـايـى در ايـن صـحـراى جـامـعـه بـشـرى وجـود نـدارد و مـثـل ايـنـكـه، نـور الهـى كـه خـداونـد در سـوره نـور مـى فـرمـايـد: ((مـثـل نـوره كـمـكـشـوة فيها مصباح)) در غيره كره زمين و در موجوداتى غير از پيامبران و امامان و اولياء خدا (ع) تبلور يافته است!
مـن بـر ايـن بـاورم كـه ايـن هـشيارى و آگاهى اسلامى و حركت امت مسلمان به سوى اسلام و ايـسـتـادگـى در برابر دشمنان، همان راهى است كه ما به هستى و موجوديت اسلامى خود و انـسـان مـسـلمان، دست يابيم و از نو پيامبر گرامى اسلام (ص) را شناخته و پيشوايان و عـلمـاى خـود را بـاز يـابـيـم و بـا آنـان بـگـونـه اى بـاشـيـم و عمل كنيم كه شايسته شخصيت كامل و ربانى و در خور شاءن و مقام والاى آنان است و دلهاى خـود را دوبـاره بـا عشق و محبت پاك آنان سرشار سازيم و اين عشق و محبت راستين ما را به عـشـق و مـحـبـتـى والاتـر و بـزرگتر، يعنى عشق به الله پروردگار آنان و ما مى كشاند. ((عشق اسطرلاب اسرار خداست)).
كـسـى كـه مـشـاهـده درخـتى او را از ديدن جنگل باز مى دارد بايد كسى را كه آن درخت را با جـنـگـل و كـوه و آسـمـان بـاهم مى بيند معذور دارد و نيز كسى كه قداست و احترام دانشمندان ديـنـى و اوليـاء و امامان و پيامبران و زيستن در جهان آنان را مانع توحيد و تقديس خداوند ببيند، بايد كسى را كه اين احترامات را نوعى از شعائر اسلامى مى بيند كه شرع وضع كرده تا زندگى بوسيله آنها سامان يابد و راهگشاى ما به سوى احترام و كرنش و ذكر و ياد حضرت حق باشد نيز معذور دارد.
پـس هـرگـاه ظرفيت انديشه ام محدود و ظرف دلم كوچك باشد با محبت آفريده هاى بزرگ لبـريـز مـى شـود و جائى براى محبت آفريدگار در آن باقى نمى ماند. پس من بايستى خـردمندان فرزانه و دريادلى را كه جمع و تركيب ابعاد وجودى گوناگون در دلشان مى گـنـجـد و قـادر بـر درك قله هاى زمين و آفاق در آسمان و همزيستى با همه آنهاست، معذور بدارم.
------------------
على كورانى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page