حضرت مهدى عليه السلام در ايران و عراق

(زمان خواندن: 6 - 11 دقیقه)

در روايـات پـيـرامـون حـركـت مـهـدى عـليـه السلام از حجاز، تفاوت هايى بچشم مى خورد. روايـات مـوجـود در مـنـابـع شيعه بطور عموم مى گويد: امام عليه السلام مستقيما از حجاز رهـسـپـار عـراق مـى گـردد و بـرخى مى گويند: مستقيما از مكه وارد آن سامان مى شود، اين مـطـلب روايـتى را كه از روضه كافى گذشت تاءييد مى كند به اينكه امام عليه السلام لشـكـرى را بـه سـوى مـديـنـه گـسـيـل مـى دارد... امـام بـيـان كـلى روايـات مـنـابـع اهل سنت اين است كه حضرت از مكه به شام و قدس مى رود و برخى ديگر بيانگر اين است كـه حـضـرت نـخـسـت به عراق و سپس بسوى شام و قدس حركت مى نمايد. و تنها يكى دو روايت در نسخه خطى ابن حماد وجود دارد كه مى گويند: امام عليه السلام ابتدا به جنوب ايـران مـى آيد تا ايرانيان و رهبر خراسانى آنان و فرمانده سپاه وى شعيب بن صالح با حـضـرت بـيعت نمايند و آنگاه به اتفاق ايرانيان در منطقه بصره به نبرد عليه سفيانى مـى پـردازد و سپس وارد عراق مى گردد و در مجموع، آنچه از روايات استفاده مى شود اين است كه آغاز نهضت ظهور امام عليه السلام شهر مكه و هدف آن قدس مى باشد و در اين بين، مـدتى مشغول سر و سامان دادن با اوضاع دولت جديد خود بويژه وضع عراق و تدارك سپاه خويش جهت پيشروى به سوى قدس مى باشد...
بديهى است كه روايات پيامبر و امامان عليه السلام و صحابه و تابعين، همه تحركات و اقـدامـات امـام عـليه السلام را بيان نمى كند بلكه در صدد بيان حوادث اصلى است كه زيـانـى بـه خـط مـشـى امـام وارد نـمـى سـازد و شـوق امـيـد را در دل مـسـلمـانـان زنـده مـى كند و با معجزه الهى باعث تقويت ايمان مسلمانان بهنگام ظهور مى گـردد كـه هـمـيـن امـر سـبـب نـصـرت و يـارى رسـانـدن آن حـضـرت مـى شـود. و بـه احتمال قوى امام عليه السلام در اين مدت به اقتضاى مصلحت، بين حجاز و ايران و عراق و يـمـن تـحـرك و فـعـاليـت خواهد داشت و آن بزرگوار شخصا در نبردهاى ارتش خود شركت نمى كند مگر وقتى كه ضرورت ايجاب كند.
در بـخشى مربوط به ايران، روايتى را برگزيدم كه آمدن امام عليه السلام به جنوب ايـران از چـنـد جهت ترجيح داشت، از آن جمله روايات موجود در منابع شيعه و سنى است كه جنگ بصره را بعد از آزاد شدن حجاز توسط آن حضرت، بيان مى كند كه جنگى بزرگ و سـرنـوشـت سـاز اسـت ديـگـر آنـكـه بـخـش عـمـده سـپـاه امـام را حـداقـل در آن مـنـطـقه، ايرانيان تشكيل مى دهند، بنابراين آمدن امام عليه السلام به ايران جهت آمادگى در جنگ بصره و خليج فارس، امرى طبيعى خواهد بود، ابن حماد در نسخه خود از وليـد بـن مـسـلم و رشد بن سعد از ابورومان از اميرمؤ منان على عليه السلام آورده است كه حضرت فرمود:
((وقـتـى سـوران سـفـيـانـى بـه سـوى كـوفـه روى آورنـد، سـفيانى گروهى را به جـسـتـجوى اهل خراسان مى فرستد و در آن حال اهل خراسان در جستجوى مهدى بيرون مى آيند آنـگـاه بـين امام و هاشمى با درفش هاى سياه كه شعيب بن صالح در طليعه آن است ملاقات رخ مـى دهـد تـا ايـنكه در دروازه استخر، امام و ياران سفيانى برخورد نموده بگونه ايكه بين آنها كارزار بزرگى اتفاق مى افتد سپس ياران درفش هاى سياه غلبه پيدا مى كنند و سفيانيان از معركه مى گريزند، در اين هنگام مردم تمناى ديدار مهدى مى كنند و او را جويا مى شوند.))
هـمـچـنـيـن از سـعـيـد ابـوعـثـمـان از جـابـر، از امـام بـاقـر عـليـه السـلام نقل كرده است فرمود:
((سـفـيـانى بعد از ورود به كوفه و بغداد سپاهيان خود را در سراسر جهان پراكنده مـى سازد در اين برهه احساس ‍ ترس و وحشتى از ناحيه ماوراءالنهر و اهالى خراسان به او مى رسد، چرا كه اهل مشرق براى هلاكت آنان يورش ‍ مى آورند وقتى اين خبر به سفيانى مـى رسـد لشكرى سترگ به فرماندهى مردى از بين اميه به سوى استخر مى فرستد و در ناحيه قومس و دولات رى و مرز زرع نبردهايى بين آنان رخ مى دهد، در اين زمان سفيانى دسـتـور قتل عام مردم كوفه و مدينه را صادر مى كند و در همين هنگام ياران درفش هاى سياه كـه پـيـشـاپـيـش هـمـه مردم جوانى از بنى هاشم كه خود پرچمى در دست راست دارد رو مى آورنـد و خـداوند كارها و راهها را بر او آسان و هموار مى گرداند در مرز خراسان براى او برخوردى پديد مى آيد و هاشمى در سر راه خود به سوى رى، مردى از بين تميم را كه از مـواليـان اسـت به نام شعيب بن صالح به سوى استخر و رويارويى با سفيانى فرا مى خواند او و مهدى (ع) و هاشمى در بيضاء استخر يكديگر را ملاقات مى كنند، آنگاه بين سـفـيـانـى و آنـان جنگى بزرگ رخ مى دهد بگونه اى كه خون در روى زمين تا ساق پاى اسـبـان مـى رسد، در اين لحظه نيروى بسيارى از ناحيه سيستان به فرماندهى فردى از بـنى عدى به آنجا مى رسند و بدينسان خداوند ياران و سپاهيان او را پيروز مى گرداند و بـعـد از دو درگيرى در منطقه رى، در مدائين نيز برخوردى پيش مى آيد و نبرد صيلميه درعـاقـرقوفا اتفاق مى افتد كه هر كس از آن نجات يابد خبر آن را به ديگران اطلاع مى دهـد و پـس از آن كـشـتـار عـظيمى در باكل و نبردى در زمينى از سرزمين نصيبين رخ مى دهد، آنـگـاه قـومـى از روستاهاى آنان بر اخوص خروج مى نمايد آنها گروه هايى اند كه عموما اهـل كـوفـه و بـصـره مـى بـاشـنـد، تـا ايـنـكـه اسـراى كـوفـه را از دسـت وى رهايى مى بخشند.))
در عين اينكه سند اين دو روايت ضعيف است و آشفتگى در متن آنها وجود داد و از طرفى حوادث و جنگ هايى كه در روايت دوم آمده است جز در روايات ضعيف ديده نمى شود. اما با اين همه، جـنـگ بـصـره را كـه در فـصـل مربوط به عراق آمده است تاءييد مى كند همچنانكه روايات مربوط به عكس العمل شديد شرق و غرب در برابر پيروزى انقلاب مهدى (ع) برخى از روايـاتـى كـه دربـاره نـبـرد بـصـره آمـده تـاءيـيـد مـى كـنـد بـه ايـنـكـه طـرف مـقـابـل مـهـدى (ع) و يـارانـش غـربـى هـاى پـيـرو انـجـيـل هـا هـسـتـنـد و بـه احـتـمـال زيـاد لشـكـر سـفـيانى طبق روايت ابن حماد با نيروهاى غربى رودرروى قرار مى گيرند.
اميرمؤ منان (ع) در خطبه اى مفصل راجع به بصره مى فرمايد:
((از اهـل بـصـره بـه تـعـداد شـهـداى ابـله در پـى او مـى رونـد كـه انجيل ها در سينه دارند.))(1)
چـنـانـكـه اين روايت صحيح و مرادش جنگ بصره و خليج فارس باشد همانگونه كه روايت ابـن حـمـاد در نـهـضـت ظـهـور بـيـان نـمـوده اسـت، ايـن خـود دليـل بـر عـظـمـت و اهـمـيت آن خواهد بود، بطورى كه بعدا براى مردم روشن خواهد شد كه مـوازنـه قـدرت به سود و مصلحت حضرت مهدى (ع) مى باشد و به گفته روايت ابن حماد ((در آن هنگام مردم، آرزومند مهدى (ع) بوده و او را مى جويند.))
طبق روايتى كه آن را در منابع اصلى نيافتم، آمده است: امام مهدى (ع) در هفت هودج از نور وارد عـراق مـى گـردد، امـام بـاقـر(ع) در تـفـسـير آيه شريفه يا معشر الجن و الانس ان استطعتم ان تنقذوا من اقطار السموات و الارض فانقذ و الا تنفذون الا بسلطان فرمود:
((قـائم در روز لرزش زمين، در ميان هفت سراپرده از نور وارد عراق مى شود، بگونه اى كـه مـشـخـص نـمـى شـود امـام در كـداميك از آنها حضور دارد تا آنكه در كوفه فرود مى آيد.))(2)
مـمـكـن است اين حادثه يك كرامت الهى نسبت به حضرت مهدى (ع) محسوب گردد و شايد هم تـعـبـيـرى از ورود امـام (ع) بـه عـراق بـوسـيـله يـك اسـكـادران هـواپـيـمـا و يـا وسـايـل مـشـابـه آن بـاشـد كـه روايـات از آن بـه قـبـه هاى نور تعبير كرده است به هر حال بيان اين مطلب در تفسير آيه شريفه به آن كمك مى كند.
دربـاره اقـدامـات امـام (ع) در عـراق روايـات زيـادى وارد شـده اسـت كـه بـرخـى را در فـصـل مـربوط به عراق ياد آور شديم و بقيه را در اينجا بطور خلاصه مى آوريم از آن جـمله روايات بسيارى است كه درباره تصفيه اوضاع داخلى عراق و كشته شدن گروههاى شورشى بدست امام (ع) وارد شده كه بيشتر آنها در جاى خود بيان شد.
و نـيـز از آن اقـدامـات، ورود امـام بـه كـوفـه و نـجف و كربلا و انتخاب كوفه به عنوان پايتخت و پايگاه خود و ساختن مسجد جمعه جهانى در نزديكى كوفه كه طبق روايات داراى هزار در مى باشد از امام صادق (ع) منقول است كه فرمود:
((زمانيكه قائم ما قيام نمايد زمين به نور الهى روشن و درخشان مى گردد بگونه اى كه مردم از پرتو خورشيد بى نياز مى شوند و عمر مردان در زمان حكومت او چنان طولانى مـى شـود كـه بـراى هـر مرد هزار فرزند پسر متولد شود كه در آنها دختر نباشد، وى در نجف مسجدى مى سازد كه داراى هزار در است و خانه هاى كوفه به نهر كربلا و به حيره مـتصل گردد تا جائيكه اگر كسى در روز جمعه در حاليكه بر استرى چابك و لاغر سوار و آهنگ آن ديار نمايد تا نماز جمعه را درك كند موفق نمى شود.))(3)
و نيز امام باقر(ع) مى فرمايد:
((وقتى كه جمعه دوم فرا رسد مردم گويند اى فرزند پيامبر خدا، نماز جمعه به امامت شما برابر با نماز پشت سر رسول خدا(ص) است و اين مسجد گنجايش ما را ندارد، آنگاه امـام نـقـشـه و طـرح مـسجدى را با بناى مستحكم رسم مى فرمايد كه داراى هزار در بوده و مردمان را در خود جاى مى دهد.))(4)
مـمـكـن اسـت ذكر هزار در كنايه از وسعت و گستردگى مسجد باشد زيرا مسجد جمعه اى كه مـسـلمـانان از سراسر جهان براى شركت در نماز جمعه به امامت حضرت مهدى (ع) گرد هم مـى آيـنـد و بـا در نـظـر گـرفـتـن فرودگاه و ترمينال ها، مساحت آن فاصله بين كوفه و كربلا كه تقريبا هشتاد كيلومتر است خواهد بود.
از ديـگـر اقـدامـات آن حـضـرت، چـنـانـكه در روايات آمده است، اعتلاء بخشيدن به موقعيت كـربـلا بـعـنـوان يـك پـايگاه جهانى است كه تكريم از جد بزرگوار خود سالار شهيدان حضرت حسين بن على (ع) مى باشد. از امام صادق (ع) روايت شده است كه فرمود:
((خـداونـد كـربـلا را سـنـگـر و پـايـگـاهـى قـرار مـى دهـد كـه مـحـل آمـد و شـد فـرشتگان و مؤ منان خواهد گرديد و به عاليترين مقام و مرتبه خود خواهد رسيد.))(5)
و ديگر معجزه اى است كه در نجف، از او ظاهر مى شود آنگاه كه زره جد خود پيامبر(ص) را مـى پـوشـد و بـر مـركـب ويـژه او سـوار مى شود و جهان را به پرتو خود روشنائى مى بـخـشـد بگونه اى كه مردم هر كجا كه بسر مى برند آن حضرت را مى بينند در حاليكه امـام در جـايـگـاه خـويـش مـسـتـقـر مـى بـاشـد. از امـام صـادق (ع) در ايـن بـاره منقول است كه فرمود:
((گـويـا مـن قـائم را در نـجف مشاهده مى كنم كه زره پيامبر خدا(ص) را بر تن كرده و زره بـر بـدان او فـشـار مى آورد آن را تكان مى دهد و زره بر تن او گشاد مى شود، آنگاه زره را بـا جـامـه اى از اسـتـبـرق مـى پـوشاند و سپس بر اسب ابلق خود كه ميان دو چشمش نـورى مـى درخـشـد سـوار مـى شـود و آن را بـحـركـت در مـى آورد، اهـل هـيچ سرزمينى نيست كه پرتو افشانى اين نور به آنها نرسد و اين نشانه اى براى آنان است سپس پرچم پيامبر(ص) را بر مى افرازد و همينكه پرچم را به اهتزاز در آورد، شرق و غرب جهان به نور آن روشن مى گردد.))(6)
در همين منبع از اميرمؤ منان (ع) نقل شده كه فرمود:
((گوئيا من او را مى بينم در حاليكه بر اسبى پاسفيد و آراسته كه نور از پيشانى آن ساطع است از وادى السلام عبور نموده و بسوى رودخانه سهله پيش مى رود و در دعايش چـنـيـن مـى گـويـد: لا اله الا الله حـقـا حـقـا، لا اله الا الله تـعـبـدا ورقـا. اللهـم مـعـز كـل مـؤ مـن وحـيد و مذل كل جبار عنيد. انت كنفى حين تعيينى المذاهب، و تضيق على الارض ‍ بما رحـبـت اللهـم خـلقـتنى و كنت غنيا عن حلقى، ولولا نصرك اياى لكنت من المغلوبين. يا منشر الرحـمـة مـن مـواضـعـهـا و مـخـرج البـركـات مـن معادنها، و يا من خص نفسه بشموخ الرفعة فـاوليـاؤ ه بـعـزه يـسـتـعـززون. يـا من وضعت له الملوك نير المذلة على اعناقهم، فهم من سطوته خائفون... الخ.
و برخى از روايات مى گويد: كه امام (ع) سپاهى به قسطنطنيه و كوهستانهاى ديلم و چين اعـزام مـى دارد، از مجموع روايات بر مى آيد كه امام (ع) در عراق دست به كارهاى بنيادى نـظـيـر سـروسامان دادن به اوضاع دولت جديد خود تثبيت آن در آنجا و برقرارى امنيت در مرزهاى شرقى آن از سمت روسيه و چين، مى زند و آنگاه اقدام به بسيج عمومى و سياسى و ساز و برگ نظامى جهت نبرد بزرگ آزاد سازى قدس مى نمايد.
-----------------------
1-شرح نهج البلاغه ابن ميثم بحرانى.
2-يوم الخلاص، ص 267 بدون مصدر.
3-بحار، ج 52، ص 330.
4-بحار، ج 52، ص 331.
5-بحار، ج 53، ص 12.
6-بحار، 52، ص 391.
------------------
على كورانى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page