آيا روايات مربوط به مهياگران، بر آغاز دوران ظهور دلالت دارد؟

(زمان خواندن: 6 - 11 دقیقه)

اگـر كـسـى با دقت، روايات وارده پيرامون نقش ايرانيان در زمان ظهور را مورد بررسى قرار دهد، به دو نتيجه روشن مى رسد:
اول ايـنـكـه: بـطـور يقين از پيامبر(ص) و امامان (ع) مدح و ستايش درباره ايرانيان وارد شـده اسـت. و هـر چـنـد در تـطـبـيـق روايـاتـى كـه بـه بـيـان نـقـش تـاريخى ايرانيان در حـمـل پـرچـم اسـلام و خـدمـات عـلوم و تـمـدن آن پـرداخـته است با معيارهاى ملى گرائى يا نـژادپـرسـتـى و يـا شـيـعـه و سـنـى خـود بـه تـحـليـل و تـحـقـيـق بـپـردازيـم. مـحـال اسـت كه بتوانيم در نقش مشخص شده آنان در روايات مستفيضه، نسبت به مهيا نمودن مـقـدمـات حـكـومـت حـضـرت مهدى (ع) مناقشه كنيم.. اين روايات به روشنى خبر مى دهد كه ظـهـور جـهانى و وعده داده شده براى اسلام، در آياتى مانند ((ليظهره على الدين كله)) در آخـر الزمـان، از دو نـاحـيه بسوى قدس تحقق مى يابد. يكى بسيج عمومى و نظامى از مـنـطـقـه ايـران كـه داراى جـمـعـيـتـى انـبـوه و داراى ولايـت و دوسـتـى اهل بيت (ع) مى باشند و جنبش دوم كه از مكه مكرمه و حجاز آغاز مى شود و بدين سان هر دو حركت عظيم در سرزمين عراق بيكديگر پيوسته و به رهبرى امام مهدى (ع) به سوى قدس پيش مى روند.
نتيجه دوم: اينكه ما هم اكنون در زمان ظهورى كه روايات آن را توصيف كرده اند وارد شده ايـم و مـرحـله اول آن، نـهضت ايرانيان كه مقدمه ظهور آن حضرت است توسط آن مرد از قم (امـام خـمـيـنـى) آغـاز شـده اسـت و ايـن انـقـلاب هـدف خـود را كـه آزادى قـدس و نـبـرد بـا اسـرائيـل اسـت بـه جهانيان اعلام نموده است و اينك درگير مشكلات و دشواريهايى است كه دشـمـنـان بـر سر راهش ايجاد نموده اند.. و استمرار اين انقلاب الهى تنها در انتظار آن دو آزاد مـرد بـعـنـوان رهـبـران خـود مـى باشد: يعنى يكى سيد خراسانى، و ديگرى فرمانده كل نيروهاى وى كه جوانى گندم گون از اهل رى بوده و نام شريف او در روايات، شعيب بن صالح و در برخى
ديگر از روايات صالح بن شعيب آمده است كه سيد خراسانى او را بعنوان اولين فرمانده نـيـروهاى ايرانى منصوب مى نمايد و سپس حضرت مهدى (ع) ايشان را بعنوان فرماندهى كل قواى خويش مفتخر مى فرمايد.
البـته اين نكته كه با آغاز حركت انقلاب اسلامى در ايران، زمان ظهور حضرت مهدى (ع) نـيـز شـروع شـده اسـت بـحـثـى اسـت ريشه دار و قابل بررسى، بهمين جهت مجددا مرورى اجمالى بر بيان دلائل آن از روايات قبلى و غير آنها، مى نمائيم..
گاهى گفته مى شود: كه آرى ظهور مبارك حضرت مهدى (ع) مسلم و قطعى است و اعتقاد به آن از اصـول مـذهـب شـيـعـه اسـت و چـنـيـن عـقـيـده اى نـزد شـيـعـه و سنى از وعده هاى خداوند عزوجل است كه بر زبان پيامبر راستگو و امين (ص) و امامان (ع) جارى شده است.. چنانكه از جـمله قضاياى مسلم و حتمى كه در منابع حديث شيعه و سنى از آن ياد شده، اين است كه زمينه سازان ظهور و حكومت آن حضرت، ايرانيان مى باشند.. اما اين ويژگى ايرانيان كه در روايـات بـه آن تـصـريـح شده و قطعى مى باشد با ظاهر شدن آن دو مرد بزرگوار بـنـام سـيـد خـراسـانى و فرمانده نيروهاى وى شعيب بن صالح، آغاز مى گردد كه هنگام ظـاهـر شـدن آن دو، در مـنـابـع حديث شيعه، همزمان با خروج سفيانى و يمنى و طبق منابع اهـل سـنـت، فـاصـله بـيـن ظـاهـر شدن آن دو يار امام و تسليم و تقديم درفش اسلام بدست تـوانـاى حـضـرت مـهـدى (ع) هـفـتـاد و دو مـاه يـعـنـى شـش سال مى باشد.
امـا ايـنكه، انقلاب اسلامى فعلى ايران به رهبرى امام خمينى از جمله حوادث مقدماتى وعده داده شـده بـود و مـتـصـل بـه ظـهـور حـضـرت مـهدى (ع) و يا بطور نسبى نزديك ظهور آن حـضـرت و يا قريب به ظاهر شدن، سيد خراسانى و شعيب بن صالح باشد.. اءمرى است احـتـمـالى و گمانى كه ما دوستدار و آرزومند تحقق آن هستيم.. اما از رواياتى كه پيرامون ايـن انـقـلاب وارد شـده و يا تفسير و تاءويل به آن شده است چيزى جز ظن و گمان استفاده نمى شود. بنابراين، احتمال اينكه فاصله بين اين انقلاب و بين ظهور آن بزرگوار ده ها و يا صدها قرن باشد بقوت خود باقى است.
ايـن خـلاصـه مـطـالبى بود كه بواسطه آن اشكال بر حكم به شروع و آغاز زمان ظهور حضرت مهدى عليه السلام شده بود.
و ايـن مـطـلب قـابـل تـوجـه اسـت كه مراد ما از زمان ظهور حضرت، مدت ده و يا بيست و يا سـالهـاى محدود نيست بلكه مقصود اين است كه حوادث و پيشامدهايى كه در روايات به آن تـصـريـح شـده كـه آنـهـا از مـقـدمـات ظـهـور حـضـرت و متصل به آن هستند، در حقيقت آغاز شده است بويژه، دو واقعه از بين آنها:
اول: فتنه انگيزيهاى غرب و شرق كه همه مسلمانها را در برگيرد و فتنه ديگرى كه در روايات به نام فتنه فلسطين آمده كه زائيده شرارت و فتنه انگيزى ابرقدرتهاست.
دوم: برپائى نظام اسلامى در ايران.
بـنـابـرايـن مـراد از زمـان ظـهـور، هـمـان مـعـنـاى متعارف گفتار ما يعنى عصر و زمان شكست اسرائيل و يا عصر انقلابها و يا زمان تجلى اسلام است، كه از آن بعنوان قرن ظهور و يا نـسـل مـعـاصـر ظـهور نيز، مى توان نام برد، زيرا روايتى كه از امام باقر عليه السلام نقل شده است آن حضرت فاصله بين انقلاب ايرانيان و ظهور حضرت مهدى عليه السلام را به اندازه عمر معمولى يك انسان بشمار آورده است آنجا كه فرمود:
((اگر آن زمان را درك كنم خويشتن را براى يارى صاحب اين امر نگاه مى دارم))
رواياتى كه دال بر آغاز زمان ظهور باشد بسيار است، مجموعه اين روايات كه به نحو تـواتر اجمالى وارد شده است، در يك بررسى دقيق مى تواند در تطبيق بر عصر فعلى مـا و پـيشامدهايى كه اتفاق مى افتد، باعث اطمينان گردد. بلكه مى توان ادعا كرد برخى از ايـن روايـات بـه تـنهائى در حصول اطمينان به آغاز شدن زمان ظهور حضرت، كافى است.
روايـات فـتـنـه اخـيرى را كه پيامبر صلى الله عليه و آله از آن خبر داده است كه بزودى بر امت آن آشكار مى گردد به چه چيز غير از فتنه كر و كور غربى كه فتنه فلسطينى نـيـز زايـيـده آن اسـت مى توان تفسير و توجيه نمود؟ فتنه اى كه در روايت تصريح به شام شده است:
((زمانيكه فتنه فلسطين بوجود آمد، در سرزمين شام نيز مانند بر هم خوردن آب در مشك بوجود مى آيد))(1)
ايـن فـتـنـه بـه شكل مخصوصى به سرزمين شام راه پيدا مى كند، يعنى بر منطقه اى كه احـاطـه بر فلسطين دارد به گونه اى كه اهالى آنجا مانند شدت تكان خوردن آب در مشك به حركت مى آيند..
بـا بـررسـى دقـيـق در روايـات فـتـنـه اخـيـرى كـه بـه نـحـو تـواتـر اجـمـالى نـقل شده و همچنين فتنه فلسطين و شامات كه معلول اين فتنه است و با توجه به تاريخ امـت اسلامى و وضع موجود آن.. از اين روايات استفاده مى شود كه مراد از فتنه در روايت، فـتـنـه و آشـوبـگرى قدرتهاى شرق و غرب امروز است كه روايات دلالت بر استمرار و ادامـه آن تـا ظـهـور حـضـرت مـهـدى عـليـه السـلام دارد. و نـمـونـه روايـاتـى كـه مـا در فـصـل مربوط به ((فتنه شرق و غرب)) ذكر كرديم، يكى از ده ها روايت در اين زمينه است.. و از عجيب ترين روايات در اينها اين است كه فتنه فلسطين با نام و نشان در روايت وارد شده است!.
و چگونه تحليل و تفسير نمائيم روايات مربوط به ظاهر شدن سيد خراسانى و شعيب بن صـالح را، كه به روشنى از آنها استفاده مى شود كه اين دو مرد بزرگ، بعد از بر پا شـدن حـكـومـت اسـلامـى در ايـران و وارد شدن آن در جنگى طولانى با دشمن، در اين كشور ظـاهـر مـى شود و با به دست گرفتن منصب هاى حكومتى، خود شخصا رهبرى و فرماندهى لشكريان خويش را به عهده داشته و در جنگ سرنوشت سازى در منطقه فلسطين، كه مقدمه حـكـومـت حـضـرت مهدى عليه السلام را فراهم مى نمايد، درگير مى شوند، حالا ايا اين دو بـزرگـوار كه ظاهر مى شوند لشكريان و يا ملت خود را مستقيما و بدون مقدمه رهبرى مى نـمايند و از صفر شروع مى كنند؟ هرگز. بلكه چنين ظهورى كه در روايات به تصريح شـده اسـت لازمـه اش وجـود زمـيـنـه مـنـاسـب و آمـادگـى كـامـل در مـردم ايـران نـه تنها از جنبه مذهبى و اعتقادى بلكه جو سياسى مناسب، در جهان و خـاورميانه است. كه اين خود آغازى است براى ايجاد نبرد بين ايرانيان طرفدار حضرت و دشمنانشان، از اين روست كه در روايات آمده است زمانيكه ايرانيان احساس نمايند نبردشان بـا دشـمـن بـه طـول انـجـاميده سراغ سيد خراسانى رفته و او را سرپرست امور خود مى گردانند گر چه وى نخست نمى پذيرد، اما زمانى كه زمام امور بدست او قرار گرفت يار ديگرش شعيب بن صالح را به فرماندهى نيروهاى خويش برمى گزيند.
و روايـتـى را كـه از امـام بـاقر عليه السلام در منابع شيعه وارد شده و منطبق بر انقلاب اسلامى ايران است چگونه تفسير نمائيم آنجا كه فرمود:
((گـوئيـا مـى بـينم گروهى را كه از مشرق زمين خروج كرده و طالب حق مى باشند اما آنها را اجابت نمى كنند مجددا برخواسته هايشان تاءكيد دارند، اما مخالفان نمى پذيرند. وقـتـى چـنـيـن وضـعـى را مـشـاهـده مـى كـنـنـد شـمـشـيـرهـا را بـدوش كـشـيـده و در مـقـابـل دشـمـن مـى ايـسـتـنـد، ايـنـجاست كه پاسخ مثبت مى گيرند اما اين بار خودشان نمى پـذيـرند تا اينكه همگى قيام مى كنند.. و درفش هدايت را جز به دست تواناى صاحب شما (حضرت مهدى عليه السلام) به كسى ديگر نمى سپارند كشته هاى آنان شهيد محسوب مى شـونـد اما من اگر آن زمان را درك مى كردم، خويشتن را براى يارى صاحب اين امر نگاه مى داشتم))
چـنـانـكـه تـفسير آن در روايت مربوط به اهل مشرق و درفش هاى سياه گذشت.. و همچنين در روايتى ديگر كه گذشت آمده بود:
((پـس مـبـارزه مـى كـنـنـد و پـيروز مى گردند و به آنچه مى طلبند دست مى يابند اما خودشان نمى پذيرند))
اين روايت، تا زمانيكه بر نهضت فعلى ايرانيان تطبيق مى كند. چگونه آن را توجيه كنيم به اينكه پيامبر صلى الله عليه و آله و امامان از نهضتى آينده نسبت به ايرانيان خبر داده انـد و از انـطـباق بر نهضت موجود و آنچه پيش مى آيد چشم پوشى كنيم! و آيا اين را بر همين نهضت و بر نهضت ديگر آنان كه مثلا داراى همين ويژگيها و شرائط سياسى، بعد از قرنهاست تطبيق كنيم! و آيا چنين تفسيرى را عقل سليم مى پذيرد؟.
و رواياتى را كه درباره قم و موقعيت جهانى آن شهر، از زبان پيامبر صلى الله عليه و آله و امـامـان عـليـه السـلام نـقـل شـده اسـت، چـگـونـه بـه تـاءويـل بـبـريـم روايـاتـى كـه دلالت دارد اين موقعيت، نزديك ظهور حضرت مهدى عليه السلام و متصل به ظهور آن بزرگوار خواهد بود... همچنين بيانگر ظاهر شدن مردى موعود از آن شـهـر. و يـاران با وفايش است كه نه از جنگ مى هراسند و نه خسته مى شوند.. و ما امـروز وضـع مـوجود اين شهر را مى بينيم كه تا ديروز با وجود حوزه علميه در آن شهرى ضعيف بود و تاءثير معنوى اين شهر محدود در حيطه جهان تشيع و متدينين شيعه بوده است.
و ايـنك نام آن شهر و قيامش و روش و اسلوب آن و معرفى نمودن اسلام، گوش جهانيان را پـر مـى كـنـد! بـرنامه ريزى ها و خط و مشى آن در قلوب مسلمانها و جوامع اسلامى سرايت كرده و رسوخ مى نمايد و علم و دانش از اين شهر به ساير مسلمانان جهان مى رسد.
بـنـابـراين تا زمانيكه روايات وارده در موقعيت و عظمت قم و انقلاب و نهضت آن و مرد وعده داده شـده و بـرخـاسـتـه از اين شهر، بر انقلابى كه از قم آغاز شد و بر رهبرى آن، امام خـمـيـنـى و طـرفـداران وى انـطـبـاق داشـتـه بـاشـد آيـا مـعـقـول اسـت كـه آن را بـه مـوقـعـيـتـى جـهـانـى كـه پـس از ده هـا سـال و قرن براى قم بوجود آيد و مردى از آنجا ظهور مى كند كه طرفداران و ياران وى و يا حكومت و انقلابش داراى اين صفات هستند.. تفسير كنيم و از آنچه كه موجود است صرف نظر كنيم؟!
اگر چنين مطلبى درباره مرد وعده داده شده از قم صحيح باشد، چگونه در روايات مربوط به موقعيت جهانى وعده داده شده شهر قم مى تواند صحيح باشد؟ و چه مى توان كرد با دو روايـتـى كـه دال بـر وجود اين موقعيت، نزديك ظهور حضرت و ادامه آن تا ظهور ايشان اسـت آنـجـا كـه آمـده: ((و آن (مـوقـعـيـت) نـزديـك ظـهـور قـائم مـاسـت، خـداونـد قـم و اهل آن را قائم مقام حضرت حجت عليه السلام قرار مى دهد)) ((و آن در زمان غيبت قائم ما تا ظـهـورش خـواهـد بـود)) كـه قـبـلا از بـحـار ج 60 ص 213 نقل شد.
حـقـيـقت مطلب اين است كه بحث و مناقشه پيرامون دلالت برخى از روايات بر آنچه كه در قـم و ايـران اتـفـاق افـتـاده اسـت و سـعـى در برگرداندن الفاظ واضح و روشن از ظاهر خـودش و بـه طـور كـلى شـك دلالت ايـن روايـات و انـطـبـاق آنـهـا بـر حـوادث گـذشته و حـال، چـيزى جز پيشداورى و حالت ضعف عقيده در تصديق پيامبر صلى الله عليه و آله و اهـل بيت طاهرين عليه السلام نمى باشد. بلكه اگر منصفانه حكم كنيم بايد بگوئيم كه اگر از كلمات معصومين عليه السلام كه به طور تواتر اجمالى در روايات آمده اطمينان و يـقـيـن بـه مـعـنـا حـاصـل نـشـود مـسـلمـا خـالى از حـالت شـك و تـرديـد و جـدل نـخـواهـد بود.. از خداوند متعال مى خواهيم كه ما و همه مسلمانان را از چنين حالتى حفظ فرمايد.
-----------------------
1-نسخ 9 خطى ابن حماد ص 63.
------------------
على كورانى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page