روايات مربوط به قم، و مرد موعود اين شهر

(زمان خواندن: 9 - 18 دقیقه)

از زمـره روايـات ظـهـور، بـپـا خـاسـتن مردى از قم و ياران وى مى باشد، از امام كاظم (ع) روايت شده است كه فرمود:
((مردى از قم، مردم را به سوى خدا دعوت مى كند، افرادى گرد او جمع مى شوند كه قـلب هـايشان همچون پاره هاى آهن ستبر است كه بادهاى تند حوادث، آنان را نمى لغزاند، از جـنگ خسته نشده و نمى ترسند اعتماد آنان بر خداست و سرانجام كار از آن پرهيزكاران است))(1)
و همچنين مطالب بعد از آن مربوط به قم است.
نـكـتـه قـابل توجه اين است كه، امام (ع) در روايت، تعبير به ((مردى از قم)) نموده و نـفـرمـوده اسـت از اهـل قـم، مـى تـوان اين جمله را بر امام خمينى تطبيق داد. چه اينكه ايشان اهل خمين و ساكن قم مى باشند و اينكه او ((مردم را به سوى خدا دعوت مى كند)) نه فقط اهـل قـم و يـا اهـل مـشـرق زمـيـن را. و بـه ايـنكه بادهاى تند كينه توزى دشمنان و يا جنگ و درگـيـريـهـا كـه براى وى و طرفدارانش پيش مى آيد، همچنان مقاوم مى ايستند و مبارزه مى كنند و هيچ تزلزلى به خود راه نمى دهند.
روايـت، زمـان وجـود ايـن مـرد را كـه بـه آن بـشـارت داده شده است مشخص نكرده است اما در تـاريـخ قـم و ايـران چـنـيـن شـخـصـيـت و يـارانـى داراى ايـن صـفـات بـرجـسـتـه، قـبـل از امـام خـمـيـنـى و طـرفـدارانـش بـى سـابـقـه بـوده اسـت... البـتـه احـتمال اينكه اين روايت ناقص باشد وجود دارد و يا اينكه به مناسبتى، امام آن را فرموده انـد، همين روايت را صاحب بحارالانوار، از كتاب تاريخ قم نوشته حسن بن محمد بن الحسن قـمـى كـه هـزار سـال پـيـش آن را تـاءليـف نـمـوده اسـت نقل كرده كه متاءسفانه نسخه آن كتاب يافت نمى شود.
گاه گفته مى شود: درست است كه در تاريخ قم و ايران ظاهر شدن چنين مرد وعده داده شده اى را با يارانى داراى صفات برجسته، كسى سراغ نداشته است... اما دليلى هم نداريم كـه ايـن روايـت، مـنـطبق بر امام خمينى و طرفداران وى مى باشد شايد منظور مرد ديگر و يـاران ديـگـرى بـاشـد كـه در عـصـر و زمـان مـا ظاهر خواهند شد و يا اينكه بعد از مدتى طولانى و يا كوتاه خواهند آمد...
پـاسـخ: آرى درست است كه در روايت، آنگونه كه بيان كرديم زمان اين پيشامد مشخص و روشـن نـشـده است اما مجموعه صفاتى كه در روايت آمده، بعلاوه آنچه كه در روايات متعدد ديـگـر، پـيـرامون قم و ايران وارد شده است موجب اطمينان اين معناست كه مراد از صفات ياد شده، امام خمينى و ياران وى مى باشند... بنابراين اگر پيامبر (صلى الله عليه و آله) و امـامـان (ع) بـه حـادثـه و پـيـشـامـدى خـبـر دادنـد كـه مـنـطـبـق بـر وضـع موجود باشد، مـعـقـول نـيـسـت كـه از آن چـشم پوشى نموده و آن را بر قضيه و حادثه اى مشابه آن و يا واضـح تـر، كـه وعـده پـيـامـبـر (صـلى الله عـليـه و آله) و اهل بيت او بر آن منطبق شود، حمل نمائيم.
از روايـاتـى كـه دربـاره قـم و بـرتـرى و آيـنـده آن از اهل بيت (ع) نقل شده است به خوبى روشن است كه اين شهر نزد آن بزرگواران از ارزش و اهميت ويژه اى برخوردار است، بلكه مى توان گفت مؤ سس و بنيانگذار اين شهر و طرح و ايجاد آن در قلب ايران در سال 73 هجرى، بدست با كفايت امام باقر (ع) بوده است كه بعد از آن نسبت به اين شهر عنايت خاصى داشته اند.
و آنـان بـا دانشى كه از جد بزرگوارشان داشته اند، خبر داده اند كه در آينده، اين شهر مـقـدس از جـايـگاهى والا برخوردار خواهد شد و اهالى اين شهر، از ياران باوفاى حضرت مهدى ارواحنا فداه خواهند بود.
بـرخـى روايـات، تصريح دارد به اينكه فلسفه نامگذارى اين شهر مقدس به قم مناسب بـا نـام حـضـرت مـهـدى كـه قـائم بـحـق اسـت مـى بـاشـد و مـنـاسـب بـا قـيام و بپا خاستن اهـل قـم و مـنـطـقـه جـغـرافـيـايـى آن شهر در زمينه سازى و يارى نمودن آن حضرت است از طـرفـى وجود يك آبادى، در نزديكى اين شهر در زمان تاءسيس آن بنام كمندان و يا كمد، بـه ايـن معنى نيست كه در نامگذارى به ((قم)) عربى بودن اين كلمه ملاحظه نشده است جـز ايـن مـنـاسـبت كه نام آن قم گذاشته شده و يا تغيير و دگرگونى در نام فارسى آن بـوجـود آمـده اسـت بـه ويژه زمانى كه تاءسيس اين شهر از ناحيه علماء و روايت كنندگان حـديث، از امام باقر و صادق (ع) و زير نظر آن دو بزرگوار بوده است... عفان بصرى از امام صادق (ع) روايت كرده كه گفت:
((امام (ع) به من فرمود: آيا مى دانى از چه رو اين شهر را قم مى نامند؟ عرض كردم: خـدا و رسـولش آگـاهـتـرنـد فـرمـود: هـمـانـا قـم نـامـگـذارى شـده بـراى ايـنـكـه اهل قم اطراف قائم (ع) گرد آمده و با وى قيام مى نمايند و در كنار او ثابت قدم مانده و او را يارى مى كنند))(2)
ايـن روايـت، و امـثـال آن قـرينه هايى هستند بر اينكه آغاز تاءسيس شهر مقدس قم توسط عبدالله پسر مالك اشعرى و برادرش اءحوص و هواداران آنان كه همگى از ياران خاص امام بـاقـر (ع) و راويـان حـديـث آن بـزرگـوار بـوده انـد هـمه اينها موجب اين اطمينان است كه تاءسيس اين شهر به امر امام باقر (ع) بوده است و اين نام را آن حضرت براى اين شهر انـتـخـاب فـرمـوده انـد، نـام قـم در روايـات بـه صـيغه مذكر به معنى (بلد) (سرزمين) و بـطـريـق مـؤ نـث (بـلدة) (شـهـر) آمـده اسـت ايـن كـلمـه (قـم) هـم قابل صرف كردن است و هم بصورت غيرمنصرف به كار مى رود.
ظـاهـر بـرخـى روايات اين است كه امامان (ع) نسبت به شهر قم عنايت خاصى داشته اند و مفهومى را برتر و وسيع تر از يك شهر و توابع آن، به اين شهر بخشيده اند، لذا نام ايـن شـهـر را بـه مـعـنـاى خـط و روش و اسـلوب قـم، نـسـبـت بـه ولايـت اهل بيت (ع) و قيام آنان با مهدى آل پيامبر (صلى الله عليه و آله) بكار برده اند. عده اى از بزرگان رى نقل كرده اند كه حضور امام صادق (ع) رسيدند و:
((عـرض كـردنـد: مـا از اهـل رى هـستيم كه خدمت رسيده ايم، حضرت فرمود: خوش آمدند بـرادران قمى ما، سپس عرض كردند ما اهل رى هستيم، حضرت فرمود: خوش آمدند برادران قـمـى مـا مـجـددا عـرض كـردنـد: مـا اهـالى رى هـسـتـيـم، امـام نـيـز كـلام اول خـود را تـكـرار كـرد، آنـان گـفـتـنـد خـود را چـنـد بـار يـادآور شـدنـد، امـام نـيـز مانند اول آنان را پاسخ داد و چنين فرمود: خداوند داراى حرمى است كه عبارت است از مكه مكرمه و پـيـامـبـر داراى حـرمـى اسـت و آن مـديـنه منوره است و اميرالمؤ منين (ع) داراى حرمى است كه كـوفـه اسـت و مـا اهـل بيت نيز داراى حرمى هستيم كه آن شهر قم است، بزودى بانوئى از سـلاله من بنام فاطمه در اين شهر دفن خواهد شد كسى كه آن بزرگوار را در قم زيارت كند اهل بهشت مى باشد))
راوى گفت اين سخن را امام صادق (ع) زمانى فرمود كه هنوز حضرت كاظم (ع) متولد نشده بودند))(3)
يـعـنى قم، حرم امامان (ع) از اهل بيت، تا زمان حضرت مهدى (ع) و مركز ولايت و يارى آن بزرگواران مى باشد و اهل رى و غير آن نيز اهل قم محسوب مى شوند زيرا آنان نيز پيرو خـط و روش اهـل قـم نـسـبـت بـه اهـل بـيـت (ع) هـسـتـنـد. از ايـن رو بـعـيـد نـيـسـت كـه مراد از اهل قم كه در روايات آمده و اينكه آنان ياوران حضرت مهدى (ع) مى باشند، همه ايرانيانى بـاشـنـد كـه در ولايـت و دوسـتـى و جـنـگ و جـهـاد پـيـرو امـامـان (ع) هـسـتـنـد، بـلكـه شامل مسلمانان غيرايرانى نيز بشود.
و مـعـنـاى كـلام راوى كـه گفت: ((حضرت اين كلام را زمانى فرمود كه هنوز حضرت كاظم مـتـولد نـشـده بـود)) يـعـنـى ايـن گـفـتـه امـام صـادق كـه قـبـل از ولادت امـام كـاظم بوده مشعر به اين است كه آن حضرت از ولادت نوه خويش فاطمه مـعـصـومـه دخـتـر مـوسـى بـن جـعـفـر (ع) پـيـش از ولادت پـدر بـزرگـوارش يـعـنـى قـبـل از سـال 128 هـجـرى قـمـرى، خبر داده است و اينكه آن بانوى بزرگوار در قم دفن خواهد شد، و اين قضيه هفتاد سال بعد، تحقق پيدا كرده است...
((بـزرگـان قـم نـقـل كـرده انـد زمـانى كه ماءمون، على بن موسى الرضا (ع) را در سـال 200 هـجـرى از مـديـنـه خـارج كـرد و بـه طـرف مـرو، فـرسـتـاد در سـال 201 هـجـرى خـواهر گرامى او حضرت فاطمه معصومه در پى برادر از مدينه خارج شـد و بـه سـمـت ايـران حـركـت كـرد تـا بـه شـهـر سـاوه رسـيـد در آنـجـا بـيـمـار شـد، سئوال كرد چقدر فاصله بين من و قم است؟ عرض كردند ده فرسخ.))
((...زمـانـيـكه اين خبر به اولاد سعد ـ يعنى سعد پسر مالك اشعرى رسيد همگى با هم آهـنـگ سـاوه نـمـودنـد تا از آن حضرت تقاضا كنند كه به شهر آمده و در آنجا بماند چون حضور او رسيدند، موسى پسر خزرج از بين آن جمعيت خارج شد و بطرف حضرت رفته و مـهـار شـتـر ايـشـان را گـرفـتـه و تـا قـم هـمـراهـى كـرد و آن بـزرگـوار را در مـنـزل خـويـش جاى داد، پس از اقامت 16 يا 17 روز در شهر قم، در اثر بيمارى قبلى به رحـمـت و رضـوان الهـى پـيـوسـتـه و روح پاكش به ملكوت اعلى پر گشود. موسى پسر خـزرج پس از مراسم غسل و كفن آن حضرت، بدن شريفش را در زمينى كه متعلق به خودش بود و هم اكنون نيز مرقد مطهرش در آنجاست، بخاك سپرد و سقفى از بوريا و حصير بر قبر آن حضرت سرپا نمود، تا زمانى كه توسط زينب دختر حضرت جواد (عليه السلام) بر قبر مطهر آن بزرگوار گنبد و بارگاهى بنا نمودند.))
از ايـن روايـات چـنـيـن بـر مـى آيـد، كـه فـاطـمـه مـعـصـومـه، بـسـيـار اهـل عـبـادت و زهـد و بـزرگـوارى بـود، هـمـانـنـد مـادرش ‍ حـضـرت فـاطـمه زهرا (س)، آن بـزرگـوار در عـيـن ايـنـكـه از سـن كـمـى بـرخـوردار بـود، اهـل بيت (عليه السلام) مقامى خاص و ارزش و اهميت والايى داشت چه اينكه اين مقام و منزلت حـضـرت، نـزد عـلمـاء و بزرگان قم نيز محرز بوده است زيرا براى ارج نهادن بمقام آن بـانـو از قـم بـه طـرف سـاوه حـركـت كـرده و بـه اسـتـقـبال وى شتافتند و پس از رحلت آن بانو، ساختمان نسبتا ساده اى بر مزارش ساخته سـپـس گـنـبـدى بـنـا كـردنـد و آنـجـا را زيـارتـگـاه دوسـتـداران اهـل بـيـت قرار داده اند و عده اى از آن بزرگان وصيت كردن كه در جوار حضرتش به خاك سپرده شوند.
در روايـات آمـده اسـت كـه سـن مـبـارك حـضـرت مـعـصـومـه (س) كـمـتـر از بـيـسـت سـال بـوده اسـت، و شـايـد عـلت ايـنكه ايرانيها آن حضرت را ((فاطمه معصومه)) و يا ((معصومه قم)) مى نامند و به خاطر كمى سن آن بزرگوار باشد، زيرا معصوم در لغت فـارسـى بـه مـعـنـاى بـى گـنـاه مـى آيـد و از هـمـيـن رو بـه طـفـل خـردسـال نـيـز كـه بـى گـنـاه اسـت مـعـصوم مى گويند و شايد هم به جهت طهارت و پاكدامنى و عصمت آن حضرت از گناه باشد، چون در مذهب شيعه عصمت بر دو نوع است: يك عـصـمـتـى كـه واجب است در امامان (عليه السلام) وجود داشته باشد و اين، در مورد چهارده مـعـصـوم (عـليه السلام) ثابت است و ديگر عصمتى كه جايز است و آن براى بزرگان و اولياء خدا ثابت است كه مقدس و پاك از گناهان و آلودگيهايند.
از روايـت بـعـدى كـه از امـام رضـا (عـليـه السـلام) نـقـل شـده است، ظاهر مى شود كه امامان (عليه السلام)، از بدو تاءسيس ‍ شهر قم، مردم اين شهر را به عنوان ياران حضرت مهدى (عليه السلام) بشمار آورده اند و دوستى و محبت مردم اين شهر نسبت به حضرت مهدى، قبل از ولادت آن حضرت معروف بوده است از صفوان بن يحيا نقل شده است كه گفت:
((روزى خـدمـت امـام رضـا (عـليـه السـلام) بـودم، سـخـن از اهـل قم و علاقه آنان نسبت به حضرت مهدى (عليه السلام) به ميان آمد، آن حضرت براى آنان طلب آمرزش كرد و فرمود: خداوند از آنان خشنود باشد، آنگاه فرمود: بهشت داراى هشت در اسـت كـه يـكـى از آنـهـا مـخـصـوص اهـل قـم مـى بـاشـد، آنـان (اهل قم) بهترين پيروان ما از بين شيعيان جهان هستند خداوند سبحان محبت و دوستى ما را در سرشت آنان قرار داده است))(4)
در روايـت آمـده اسـت كـه درهـاى بـهـشـت بـه تـنـاسـب اعمال مردم بين آنان تقسيم بندى شده است، از اين رو بعيد نيست كه معنى اين جمله كه (يك در، ويـژه اهـل قـم اسـت) ايـن بـاشـد كه آنان را از در مبارزين و مجاهدين همراه امامان (عليه السـلام) و يـا از در مـخـصـوص شـايـسـتـگـان چـنـانـكـه در صـفـات آنـهـا وارد شـده است، داخـل بـهـشـت مـى شـوند و گفته حضرت كه ((آنها بهترين پيروان ما از بين شيعيان جهان هستند)) دلالت به فضيلت و برترى اهل قم بر ساير شيعيان دارد.
قـابـل تـوجـه اسـت كـه مـحبت اهل قم نسبت به حضرت مهدى (عليه السلام) تاكنون همچنان پـرشـور و زنـده بـاقى مانده است بلكه با پيروزى انقلاب اسلامى ايران، اين عشق به سـر حـد كـمـال رسـيده است و اين حقيقت را در ايمان و عملكرد و ظواهر زندگى آنان حتى در نامگذارى فرزندان و مساجد و مؤ سسات خود بنام آن حضرت، به گونه اى كه هيچ خانه اى از اين نام خالى نيست، مى توان مشاهده نمود.
بـرخـى روايـات دلالت دارد كـه، بـلا و گـرفـتـارى از اهل قم دور است و خداوند سبحان كسانى را كه بدخواه اين شهر باشند، نابود مى گرداند. از ابان بن عثمان و حماد بن ناب روايت شده كه گفتند:
((خدمت امام صادق (عليه السلام) بودم كه عمران پسر عبدالله قمى وارد شد، خدمت امام رسـيـد و از او مـسـئول كرد. حضرت با وى بسيار با ملاطفت برخورد كرد، پس از رفتن آن مـرد از امـام (عـليـه السـلام) سـئوال كـردم؛ ايـن شـخـص كـه بـا او اين همه خوشرفتارى فـرمـودى كـه بـود؟ حـضـرت فـرمـود: او از خـانـواده بـزرگـواران، يـعـنـى: اهـل قـم بـود هيچ ستمگرى درباره آنان نيت سوء نمى كند، مگر اينكه خداوند او را درهم مى شكند))(5)
در روايت ديگرى آمده است كه ((بلاء از قم دفع شده است))(6)
در جاى ديگر نقل شده است كه:
((اهـل قـم از ما و ما از آنان هستم، هر ستمگرى كه درباره آنان اراده سوء داشته باشد مـرگ او فـرا مـى رسد، تا زمانيكه به يكديگر خيانت نكنند (و در نسخه ديگر: تا زمانى كـه تـغـيـيـر روش نـدهـنـد) امـا زمـانـى كـه آلوده بـه چـنين اعمالى شدند، خداوند سبحان، سـتـمـگـران را بـر آنـان حاكم مى كند، ولى آنان (اهل قم) ياران قائم و بازگو كنندگان مظلوميت ما و رعايت كنندگان حقوق ما هستند، آنگاه رو به آسمان كرد و گفت: خداوندا آنان را از شر هر فتنه اى نگهدار و از هر گزندى نجات ببخش))(7)
از امام صادق (عليه السلام) روايت شده است كه فرمود:
((بـلاهـا از قـم و اهـل آن دور شـده اسـت، بـزودى زمـانـى خـواهـد رسـيـد، كـه قـم و اهل آن حجت بر مردم خواهند بود و اين در زمان غيبت قائم، ما و ظهور وى مى باشد، اگر چنين نـبـاشـد زمـيـن اهـل خـودش را فـرو مـى بـرد، فـرشـتـه هـاى الهـى بـلاهـا را از اين شهر و اهل آن دفع مى كنند هر ستمگرى كه در حق آنان اراده بد داشته باشد، خداوند در هم كوبنده سـتـم پـيـشـگـان، او را درهـم مى شكند و يا به گرفتارى و مصيبت و يا دشمنى، مبتلا مى گرداند، خداوند سبحان، قم و اهلش را در زمان فرمانروائى ستمگران از ياد آنان مى برد آنگونه كه ظالمان ياد خدا را فراموش ‍ كردند.))(8)
البـتـه، ايـن بـدين معنا نيست كه به اهل قم اصلا بدى نمى رسد، بلكه ممكن است برخى مـشـكـلات بـر آنان وارد شود، ولى خداى بزرگ، آنان دشوارى و بلا را از آنان دور نگه داشـتـه و بـا الطـاف گوناگون خويش آنها را يارى مى فرمايد، كه از بارزترين آنها، نـابود كردن سركشان و متجاوزين و مشغول نمودن آنان به گرفتاريهايى است كه، به اهل قم نپرداخته و بطور كلى از آنها ياد هم نمى كنند.
صـاحـب بـحـارالانوار دو روايت را، از امام صادق (عليه السلام) كه بيان كننده آينده شهر قم و نقش مكتبى آن پيش از ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) مى باشد آورده است.
روايت اول بيان مى دارد:
((خـداونـد بـوسـيـله شـهـر كـوفـه بـر سـايـر شـهـرهـا اسـتـدلال مـى كـنـد، هـمچنين به مؤ منان آن شهر بر ساير مؤ منين و به شهر قم بر ساير شـهـرهـا و بـواسـطـه اهـل قـم بـر جـهـانـيـان اعـم از جـن و انـسـان، خـداونـد مـتـعـال اهـل قـم را مستضعف فكرى قرار نداده بلكه همواره آنان را موفق و تاءييد كرده است سـپـس فرمود: دينداران در اين شهر در مضيقه زندگى مى باشند اگر غير اين باشد مردم بـه سـرعـت بـه آنـجـا روى مـى آورنـد و آنـجـا خـراب مـى گـردد و اهـل آن تـبـاه مـى شـونـد و آنگونه كه بايد نمى تواند بر ساير سرزمين ها حجت باشد، زمـانـيـكـه مـوقـعـيـت قـم بدينجا برسد آسمان و زمين آرامش ‍ ندارد و ساكنان آنها لحظه اى بـاقـى نـمـى مـانـنـد و بلا و گرفتارى از قم و اهل آن دفع گرديده است، بزودى زمانى خـواهد رسيد كه قم و اهل آن حجت بر مردم خواهند بود و اين در زمان غيبت قائم ما و ظهور وى مـى بـاشد. اگر چنين نباشد زمين اهل خودش را فرو مى برد، فرشته هاى الهى ماءمور دور نـمـودن بـلاهـا از اين شهر و اهل آن مى باشند هر ستمگرى كه درباره آنان اراده بد داشته بـاشـد، خـداونـد درهـم كـوبـنـده ستم پيشگان، او را درهم مى شكند و يا به گرفتارى و مصيبت و يا دشمنى، مبتلا مى گرداند، خداوند متعال نام قم و اهلش را در زمان فرمانروائى ستمگران از ياد آنان مى برد آنگونه كه آنها ياد خدا را فراموش كردند.))
و روايت دوم مى گويد:
((بـزودى شـهـر كـوفـه از مـؤ منان خالى مى گردد و بگونه ايكه مار در جايگاه خود فـرو مـى رود عـلم نـيـز ايـن چنين از كوفه رخت برمى بندد و از شهرى بنام قم آشكار مى شـود و آن سامان معدن فضل و دانش مى گردد بنحويكه در زمين كسى در استضعاف فكرى بـسـر نـمى برد حتى نو عروسان در حجله گاه خويش. و اين قضايا نزديك ظهور قائم ما به وقوع مى پيوندد، خداوند سبحان، قم و اهلش را براى رساندن پيام اسلام، قائم مقام حـضـرت حـجـت مـى گـرداند اگر چنين نشود زمين اهل خودش را فرو مى برد و در زمين حجتى باقى نمى ماند، دانش از اين شهر به شرق و غرب جهان منتشر مى گردد، بدين سان بر مـردم اتـمـام حـجـت مـى شـود و يـكى باقى نمى ماند كه دين و دانش به وى نرسيده باشد آنگاه قائم (عليه السلام) ظهور مى كند و ظهور وى باعث خشم و غضب خداوند بر بندگان مـى شود. زيرا خداوند از بندگانش انتقام نمى گيرد مگر بعد از آنكه وجود مقدس حضرت حجت را انكار نمايند.))(9)
از اين دو روايت، چند امر روشن مى شود:
الف ـ ايـنـكـه دو روايت نقل به معنى شده اند، بعلاوه در آنها اندكى تقديم و تاءخير است اما آنچه كه مهم است معنايى كه اين دو روايت در بر دارند.
ب ـ از ايـن روايـتـهـا اسـتـفـاده مـى شـود، كـه نـقش مذهبى شهر كوفه در دانش و پيروى از اهل بيت (عليه السلام) نقشى مهم و بزرگ بوده، اما در آستانه ظهور حضرت مهدى (عليه السـلام) مـضـمـحـل شـده و از بـيـن مـى رود، البـتـه كـوفـه شـامـل نـجـف نـيـز مـى شـود زيـرا نـام اصلى آن نجف كوفه بوده است بلكه گاهى مراد از كـوفه عراق عنوان شده است چنانكه ما در جاى خودش بيان كرديم، اما نقش مذهبى شهر قم همچنان ادامه دارد. و نزديك ظهور حضرت از عظمت بيشترى برخوردار مى گردد، چنانكه دو فـقـره از روايت به اين معنى اشاره دارد: ((و اين همه، در زمان غيبت قائم ما و ظهور وى مى باشد)) و ((و اين قضايا نزديك ظهور قائم ما خواهد بود.))
ج ـ نقش برجسته اعتقادى و ايدئولوژيكى شهر مقدس قم، در آن زمان مخصوص ايران و يا شـيـعـيـان تنها نيست. بلكه نقشى است جهانى كه حتى غير مسلمان را نيز در بر مى گيرد ((و بزودى زمانى خواهد رسيد كه قم و اهلش حجت بر مردم خواهند بود)) ((و يكى باقى نـمـى ماند كه دين و دانش به وى نرسيده باشد)) اين بدان معنا نيست كه دانش و مذهب، از ايـن شـهـر بـه فـرد فرد مردم جهان مى رسد، بلكه بدين معناست كه نداى اسلام و مطرح شـدن آن، طـورى بـه جـهـانيان مى رسد كه اگر كسى سعى در دست يابى به مقررات و دستورات اسلام داشته باشد، براى وى امكان پذير خواهد بود.
البـتـه چـنـيـن نـقش تبليغاتى مهمى براى شهر قم، بستگى به برپائى حكومتى داراى دسـتگاههاى تبليغاتى داشته، بلكه متوقف بر مبارزات با سركشان جهت استكبار دارد كه اين خود باعث رسيدن صداى اسلام از قم به جهانيان مى شود.
د ـ ايـن نـقـش بـزرگ فرهنگى براى شهر قم، سبب كينه توزى و دشمنى استكبار جهانى نسبت به اين شهر مى گردد، يعنى نسبت به مطرح شدن اسلام از اين شهر، اين دشمنى با اسـلام علت انتقام گرفتن خداوند از مستكبران، بدست تواناى حضرت مهدى (عليه السلام) مـى شود، چرا كه با اين دشمنى حجت بر مردم تمام شده است و ايجاد گرفتارى توسط دشـمـنـان، از جـنـبه جهل آنان نسبت به اسلام نيست، بلكه دشمنى و خصومت آنان، صرفا كينه توزى و مخالفت با اسلام مى باشد.
قابل توجه است آنچه كه در اين دو روايت گفته شده در كوفه و عراق محقق شده است و در قـم و ايـران، در آسـتـانـه تـحـقـق اسـت و در حـقيقت قم و ايران بر ملتهاى مسلمان و ساير مـلل جـهـان حـجت هستند. حتى اگر قائل شويم كه ايجاد چنين آگاهى كه در اين دو روايت آمده اسـت در بـين ملتهاى جهان، ده ها سال بطول انجامد، باز هم شكستى نيست كه برخى از آن مـقـدمـات آغـاز شـده اسـت. امـا عـبـارت حـديـث كـه ((نـزديـك ظـهـور قـائم مـا)) اسـت، دليـل بـر ايـن اسـت كـه بـيـن تحقق چنين موقعيت جهانى براى شهر قم و بين ظهور حضرت مهدى (عليه السلام) فاصله چندانى نيست.
-----------------------
1-بحار ج 60 ص 216 چاپ ايران.
2-بحار ج 60 ص 216.
3-بحار ج 60 ص 216.
4-بحار ج 60 ص 216.
5-بحار ج 60 ص 211.
6-بحار ج 60 ص 214.
7-بحار ج 60 ص 218.
8-بحار ج 60 ص 213.
9-بحار ج 60 ص 213.
------------------
على كورانى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page