بخش دوم: جايگاه حضرت فاطمه زهراعليها السلام

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

‏زمخشرى در كشاف هنگام ذكر ماجراى زكريا و مريم‏عليهما السلام نقل كرده‏است كه پيامبرصلى الله عليه وآله در هنگام قحط سالى، به گرسنگى مبتلا شد. حضرت‏فاطمه‏عليها السلام دو قرص نان و پاره‏اى گوشت براى آن‏حضرت، تحفه برد و وى‏را بر خود مقدّم داشت. امّا آن‏حضرت طبق را به خود فاطمه بازپس دادوفرمود: آن را بگير. آنگاه روپوش روى طبق را برگرفت. طبق پر ازگوشت و نان بود. فاطمه با ديدن اين صحنه شگفت‏زده شد و پى‏برد كه اين‏نان و گوشت از جانب خداوند فرستاده شده است. پيامبر به فاطمه فرمود:اين نان و گوشت از كجا آمده است؟ فاطمه پاسخ داد: از سوى خدا كه اوهركه را خواهد بى‏حساب، روزى دهد. پيامبر فرمود: سپاس خدايى راكه تو را مانند بانوى زنان بنى اسرائيل قرار داد. سپس آن‏حضرت، على بن‏ابى‏طالب و حسن و حسين و اهل بيتش را جمع كرد و همگى از آن غذاخوردند و سير شدند. امّا از غذا، هيچ كاسته نشده بود و فاطمه باقيمانده‏غذا را به همسايگان خويش بخشيد.
ترمذى در صحيح از صبيح غلام اُمّ سلمه و زيد بن ارقم نقل كرده است‏كه گفتند: پيامبرصلى الله عليه وآله به على و فاطمه و حسن و حسين فرمود: "من بادشمن شما دشمن و با دوستان شما دوست هستم".
ابن خالويه در كتاب "آل" در حديثى كه آن را از امام رضا و او ازپدرانش از اميرمؤمنان نقل كرده، آورده است كه آن‏حضرت فرمود:رسول خداصلى الله عليه وآله فرمود: "چون روز قيامت فرا رسد، منادى از دل عرش‏آواز دهد كه اى خلايق! ديدگان خود را بربنديد تا فاطمه دختر محمّد،عبور كند".
همچنين در روايت ديگرى آمده است كه آن منادى بانگ مى‏زند كه:"اى جماعت! سر به زير افكنيد و چشم فرو بنديد تا فاطمه از پل صراطبگذرد. آنگاه آن‏حضرت درحالى كه هفتاد هزار كنيز از حورالعين بهشت‏او را همراهى مى‏كنند، از پل مى‏گذرد".
بخارى در صحيح به سند خود روايت كرده است كه پيامبر اكرم‏فرمود: "فاطمه پاره تن من است. هركه او را خشمگين سازد به تحقيق مراخشمگين ساخته است".
بسيارى از دانشمندان اهل حديث، از شيعه و سنى، اين مضمون را بااسناد صحيح و روايتهاى صريح نقل كرده‏اند. تا آنجا كه برخى بدين‏روايت، با اعتمادى تمام استشهاد كرده‏اند. يكى از اينان ابوالفرج اصفهانى‏است. وى روايت مى‏كند كه: عبداللَّه بن حسن مثنى فرزند امام حسن‏مجتبى‏عليه السلام بر عمر بن عبدالعزيز وارد شد. عبداللَّه در آن هنگام جوان بودواز وقار و هيبتى خاص برخوردار. عمر او را در صدر مجلس نشانيد،مورد احترام قرار داد و نيازش را برآورده ساخت. از علّت كار عمر در اين‏خصوص پرسش كردند. وى پاسخ داد: يكى از معتمدانم خبرى از رسول‏خدا برايم نقل كرد آن چنانكه گويى خود آن را از دهان آن‏حضرت‏شنيده‏ام. پيامبر فرمود: فاطمه پاره تن من است. آنچه او را شادمان مى‏كندمرا نيز خوشحال مى‏سازد و آنچه وى را خشمگين مى‏كند مرا نيز به خشم‏آورد. اين عبداللَّه هم پاره‏اى از پاره تن رسول خداست.
ابن سعد و ابن مثنى از حضرت امير نقل كرده‏اند كه گفت: رسول خدافرمود: "اى فاطمه خداوند از خشم تو خشمگين و از خشنودى تو خشنودمى‏شود".
ابونعيم احمد بن عبداللَّه اصفهانى به سند خود از مسروق از عايشه نقل‏كرده است كه گفت: به هنگام بيمارى رسول خداصلى الله عليه وآله، كه به رحلت وى‏منجر شد بر بالين آن‏حضرت بوديم كه فاطمه وارد شد. راه رفتنش بى هيچ‏كم و كاستى به راه رفتن پيامبر مى‏ماند. چون پيامبر فاطمه را ديد فرمود:"دخترم خوش آمدى" آنگاه وى را در سمت راست يا چپ خود نشانيد.سپس رازى را با وى درميان نهاد. فاطمه گريست. درميان زنان پيامبر من‏به سخن درآمدم و گفتم: رسول خدا از ميان ما همه تو را براى رازگويى‏برگزيد آنگاه تو مى‏گريى؟!
سپس رسول خدا راز ديگرى با فاطمه درميان نهاد. اين بار فاطمه‏خنديد. عايشه در اين باره از فاطمه پرسش كرد. امّا آن‏حضرت گفت: من‏راز رسول خدا را برملا نمى‏كنم. چون پيامبر درگذشت عايشه دوباره ازآن رازى كه پيامبرصلى الله عليه وآله با فاطمه درميان گذارده بود، از وى سؤال كرد.فاطمه پاسخ داد: امّا گريه‏ام بدين خاطر بود كه رسول خدا به من فرمود:جبرئيل در هرسال يك بار قرآن را بر من عرضه مى‏داشت امّا امسال آن رادو بار عرضه كرد و علّت اين امر را جز نزديك شدن مرگم نمى‏دانم. من ازشنيدن اين سخن گريستم آنگاه پيامبر به من فرمود: از خدا بترس و شكيباباش كه من براى تو سَلَف نيكويى هستم. سپس فرمود: اى فاطمه آيادوست ندارى كه سرور زنان جهان و بانوى اين امّت باشى؟ در اين هنگام‏بود كه خنديدم.
دانشمندان حديث اين روايت را با سندهاى بسيار و نيز مَتنى يكسان يادست كم با اندكى تفاوت نقل كرده‏اند.
مؤلّف كتاب "الاستيعاب" به سند خود از ابن عبّاس نقل كرده است كه‏رسول خداصلى الله عليه وآله فرمود: "سرور زنان بهشت، مريم و پس از او فاطمه‏دختر محمّد و سپس خديجه و سپس آسيه همسر فرعون مى‏باشند".
ابن صباغ مالكى در فصول المهمه از بخارى و مسلم و ترمذى نقل كرده‏است كه پيامبر اكرم فرمود: "از مردان، بسيارى به كمال رسيده‏اند امّا اززنان جز مريم دختر عمران و آسيه دختر مزاحم همسر فرعون و خديجه‏دختر خويلد وفاطمه دختر محمّد كس ديگرى به كمال دست نيافته است".
اين دو حديث با اسناد بسيار و مستفيض در كتب روايات نقل شده‏است. والبته احاديث ديگرى نيز نقل شده، مبنى بر آنكه فاطمه از برترين‏آن زنان سابق‏الذكر است. جز آنكه مريم سرور زنان دوره خودش مى‏باشدو فاطمه سرور زنان عالم در تمام دورانهاست. مؤيد اين نظر، سخنى است‏كه از پيامبرصلى الله عليه وآله خطاب به حضرت زهرا نقل شده كه به وى فرمود: آيادوست ندارى سرور زنان اين امّت باشى؟ از آنجا كه بى‏ترديد اين امّت ازديگر امّتها برتر است مى‏توان نتيجه گرفت كه بانوى زنان اين امّت نيز ازسروران ديگر امّتها، برتر وبالاتر است.
حاكم در مستدرك روايت كرده است كه چون رسول خدا از جنگ ياسفرى باز مى‏گشت، نخست به مسجد مى‏رفت و دو ركعت نماز مى‏گزاردو آنگاه به خانه فاطمه مى‏رفت و بعد از آن به نزد همسرانش روانه مى‏شد.
امّا هرگاه پيامبر مى‏خواست به سفر يا جنگى رود، نخست باهمسرانش خدا حافظى مى‏كرد و آخر از همه با فاطمه وداع مى‏گفت.حاكم نيز همين مطلب را از ابن عمران نقل مى‏كند كه گفت: هرگاه‏پيامبراكرم عازم سفرى مى‏شد آخرين كسى كه با او خدا حافظى مى‏كرد،فاطمه بود. اين نكته در كتب حديث با سندهاى مستفيض نقل شده است.
در كتاب استيعاب به نقل از عايشه آمده‏است كه از وى پرسيدند:محبوبترين زنان در نزد رسول خداصلى الله عليه وآله چه كسى بود؟ عايشه گفت:فاطمه. پرسيدند: و از مردها؟ گفت: شوهرش على.
همچنين مؤلف استيعاب به سند خود از ابن بريد از پدرش نقل كرده‏است كه گفت: محبوبترين زنان در نزد رسول خدا فاطمه و محبوبترين‏مردان در نزد آن‏حضرت، على بود.
حاكم در مستدرك از جميع بن عمير نقل كرده است كه عايشه پس ازآنكه از وى درباره على پرسش شد، گفت: از من درباره مردى مى‏پرسيدكه به خدا مردى را محبوبتر از على نديدم. بخارى و مسلم در صحاح خوداز قول پيامبرصلى الله عليه وآله نقل كرده‏اند كه فرمود:
"فاطمه سرور زنان بهشتى است".
مبارزه با انحراف امّت‏
پيامبرصلى الله عليه وآله در روز دوشنبه 28 صفر سال 11 هجرى پس از آن كه‏رسالت الهى به كمال رسيد، ديده از جهان فروبست.
پيامبر پس از آن كه آخرين هدف از اهداف اصلى خود را كه همان‏نصب رهبرى و مجرى شايسته، و تحكيم پايه‏هاى رهبرى صالح تا ابدبراى مسلمانان بود، دنيا را وداع گفت. رهبرى كه خداوند پس از پيامبربراى مسلمانان منصوب كرد، اميرمؤمنان على‏عليه السلام بود كه خود سيمايى‏زنده و مجسم از تعاليم اسلامى و بهترين الگو و نمونه آن به شمار مى‏آمد.اين رهبر كسى بود كه كاملاً مفاهيم شريعت اسلامى را با پوست و گوشت‏خود درك كرده بود. او به احكام دين، دانا و به اهدافى كه در پس آنهاجاى داشت آگاه بود. از اين گذشته وى در عمل توانسته بود اين احكام رابر خود نيز تطبيق دهد و خود را با آنها عجين سازد و توقعاتى كه دين ازوى داشت، پاسخ گويد. مردم نيز بخوبى على را با اين صفات مى‏شناختندو به رهبرى او دل بسته و مطمئن بودند و او را ميان خود و خدايشان‏حجّت قرار دادند.
چون اهداف رسالت جامه تحقّق به خود پوشيد، وظايف رسول خدانيز به پايان رسيد. و خداوند هم با نازل كردن اين آيه پايان وظايف او رااعلان كرد: (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ‏الْإِسْلاَمَ دِيناً) (1) "امروز براى شما دينتان را كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام‏ساختم و اسلام را به عنوان آيين براى شما پسنديدم".
رسول خداصلى الله عليه وآله به بستر بيمارى افتاد و بيمارى‏اش رو به و خامت نهاد.اثر زهرى كه به وى خورانيده بودند روز به روز در بدنش آشكارتر مى‏شد.هر روزى كه پيامبر اكرم سپرى مى‏كرد، يك گام، او را به سوى آخرت‏نزديكتر مى‏كرد، فاطمه زهرا پدرش را به نيكى مى‏شناخت. او بر فضل‏وبزرگوارى و خدمات آن‏حضرت در راه خدا و انسانيّت، و نيز رنجهايى‏كه او در اين راه كشيده بود، آگاهى داشت. به پيامبر مهر مى‏ورزيد زيراپدرش محبوبترين كس در نزد خداوند بود، و خدا نيز جايگاهى والا درنزد فاطمه داشت و پيش‏او از همه چيز وهمه كس عزيزتر ومحبوب‏تر بود.
پدرش را دوست مى‏داشت چون از همه كس به او نزديك‏تر بودوپيامبرى بود كه مى‏بايست تمام دوستيها و محبتها در راه او بذل شود.ولى اكنون او نظاره‏گر آن است كه پدر در بستر مرگ خفته است آيا اومى‏تواند با ديدن چنين منظره غم‏انگيزى آرام گيرد؟
فاطمه از اتاق پيامبر بيرون رفت و نيز هركس را كه در حجره پيامبراكرم بود، بيرون كردند مگر اميرمؤمنان را كه دركنار بستر پيامبر نشسته‏و مراقب حال او بود. فاطمه به سوى اتاقش رفت و پيش از آن كه بنشيند،صداى شيون و فرياد را شنيد كه از خانه رسول خدا بلند شد. اتاق‏پيامبرصلى الله عليه وآله نزديك اتاق فاطمه بود، فاطمه سرآسيمه و وحشت زده به‏سوى اتاق پيامبر رفت كه ناگهان خبر درگذشت پدرش را شنيد.
رحلت پيامبر تأثير عميقى در دل فاطمه نهاد به گونه‏اى كه پس از اين‏واقعه هيچگاه او را خندان نديدند، مگر وقتى كه به وى الهام شد مرگش‏نزديك شده، و هنگام آن فرا رسيده است كه او نيز به پدرش ملحق گردد.فاطمه زهرا پس از وفات پدر همواره بيمار و نزار بود و لحظه به لحظه ازشدّت غم رنجورتر مى‏شد.
فاطمه‏عليها السلام چنان بر پدرش مى‏گريست كه مردم مدينه از اين بابت به‏اميرمؤمنان گلايه كردند و از وى خواستند كه فاطمه زهرا، يا شب گريه ‏كند يا روز. امّا فاطمه وقتى كه اين درخواست را شنيد بيشتر گريست‏ودست از گريستن برنداشت مگر آن كه آنقدر بگريد تا به پدرش ملحق‏شود و افزود: من اندكى بيش درميان اين مردم درنگ نخواهم كرد.
گريه فاطمه انگيزه‏اى دينى داشت، همچنان كه مخالفان گريه وى، نيزاز پيشنهاد خود هدفى سياسى را تعقيب مى‏كردند. زيرا وقتى فاطمه زهرامى‏گريست توجّه‏مردم بدو كه محبوب خاصّ‏پيامبراسلام‏بود جلب مى‏شد.
-----------------------------------------
1-سوره مائده، آيه 3.
---------------------------------------
آية الله سيد محمد تقى مدرسى
مترجم: محمد صادق شريعت

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page