612. زكات طلب
اءن الرجل اءذا كان له الدين الظنون، يجب عليه اءن يزكيه، لما مضى، اءذا قبضه
اگر كسى از ديگرى طلبى داشته باشد كه نمى داند مى پردازد يا نه، واجب است از وصول طلب به خاطر مدتى كه بر آن گذشته است، زكات آن را بپردازد. (1)
613. قسمت مال بين نيازمندان
فى كتاب له اءلى قثم بن العباس و هو عامله على مكة -: و اءنظر.لى ما اجتمع عندك من مال الله فاصرفه اءلى من قبلك من ذوى العيال و المجاعة مصيبا به مواضع الفاقة و الخلات. و ما فضل عن ذلك فاحمله الينا لنقسمه فيمن قبلنا
نامه اى است از اميرالمؤ منين عليه السلام به قثم بن عباس كه عامل و كارگزار آن حضرت در مكه بود: در آنچه از مال خدا در نزد تو گرد آمده، دقت و انديشه كن! سپس آن را به مصرف كسانى از عيالمندان و گرسنگانى كه در مكه در نزد و هستند برسان و اين در حالى باشد كه آن را به مواردى از فقر شديد و احتياجات مردم نيازمند برسانى و هر چه از اين مصارف زياد بيايد نزد ما بفرست تا آن را در ميان كسانى (از گرسنگان و محتاجان) كه نزد ما هستند قسمت كنيم. (2)
614. وسيله نگاهدارى اموال
حصنوا اءموالكم بالزكاة.
اموال خويش را با دادن زكات نگاه داريد. (3)
615. رشد دارايى
فرض الله... الزكاة تسبيبا للرزق.
خداوند زكات را و وسيله اى براى رسيدن (مردمان مستحق ) به روزى قرار داد. (4)
616. تدبير براى روز نيازمندى
اءمسك من المال بقدر ضرورتك، و قدم الفضل ليوم حاجتك
مال را به اندازه اى كه برايت لازم است نگاه دار و آنچه از احتياجت افزون است براى روز احتياجت (در قيامت و روز حساب) پيش بفرست. (5)
617. جمع آورى زكات
من وصيته لمن يستعمله على الصدقات -: ثم احدر اءلينا ما اجتمع عندك نصيره حيث اءمر الله به، فاذا اءخذها اءمينك فاءوعز اءليه الا يحول بين ناقُة و بين فصيلها و لا يمصر لبنها فيضر ذلك بولدها، و لا يجهدنها ركوبا، وليعدل بين صواحباتها فى ذلك و بينها، و ليرفه على اللاغب، و ليستاءن بالنقب و الظالع، و ليوردها ما تمر به من الغدر، و لا يعدل بها عن نبت الارض اءلى جواد الطرق، وليروحها فى اساعات، و ليمهلها عندالنطاف و الاعشاب، حتى تاءتينا باءذن الله بدنا منقيات، غير متعبات و لا مجهودات
على عليه السلام در توصيه به ماءمور جمع آورى زكات نوشت: اموالى را كه از زكات نزد تو گرد آمده، براى ما بفرست تا آنها را در مواردى كه خداوند دستور داده به مصرف رسانيم. وقتى چهار پايان را به امين خود سپردى، به او سفارش كن كه ميان شتر و كره اش جدايى نيافكند و همه شيرشان را ندوشد، به طورى كه به بچه آن ها آسيب رسد و از آن ها زياد سوارى نگيرد و خسته شان نكند و در سوارى گرفتن از آن ها عدالت را رعايت كند و چهارپاى خسته و مانده را استراحت دهد و با چهارپايى كه سمش آسيب ديده و از راه مانده است مدارا كند، و به هر آبگيرى كه مى رسد آن ها را آب دهد و از زمين هاى سرسبز و علفزار به جاده هاى خشك و خالى نراند و هر از چند گاهى آن ها را استراحت دهد و در جاهايى كه آب و علف دارد، به آن ها فرصتى دهد كه آب بياشامند و بچرخند تا به اذن خداوند با تنى فربه و چاق و نا خسته و نارنجور به دست ما رسند. (6)
618. آداب جمع آورى زكات
فى وصيته لمن يستعمله على الصدقات -: ثم امض اءليهم بالسكينة و الوقار؛ حتى تقوم بيهم فتسلم عليهم، و لا تخدج بالتحية لهم
امام على عليه السلام در سفارش خود به كسى كه او را ماءمور جمع آورى زكات مى كرد فرمود: سپس با آرامش و متانت به طرف ايشان حركت كن تا به ميان مردم آن آبادى برسى و توقف كنى و به آنان سلام كن، بدون اين كه در سلام گفتن آنان را تحقير نمايى. (7)
619. زكات پيروزى
العفو زكاة الظفر.
گذشت، زكات پيروزى است. (8)
620. زكات با طيب خاطر
اءن الزكاة جعلت مع الصلاة قربانا لاهل الاسلام، فمن اءعطاها طيب النفس بها، فاءنها تجعل له كفارة و من النار حجازا و وقاية. فلا يتبعنها اءحد نفسه، و لا يكثرن عليها لهفه. فاءن من اءعطاها غير طيب النفس بها، يرجو بها ما هو اءفضل منها، فهو جاهل بالسنة، مغبون الاجر، ضال العمل، طويل الندم
همانا زكات به همراه نماز براى نزديكى مسلمانان به خداوند قرار داده شده است. بنابراين، كسى كه با رضايت خاطر زكات را بپردازد، كفاره گناهان او و مايه نگهدارى اش از آتش باشد، پس نبايد كسى دلى در پى زكاتى كه مى پردازد داشته باشد و مرتبا افسوس خورد؛ زيرا كسى كه آن را از روى بى ميلى بپردازد و با اين حال، در قبال آن، به بهتر از آن (يعنى بهشت) چشم آمدى بندد، به نسبت (پيامبر) نادان است و در پاداش مغبون به كارش بيهوده و پشيمانى اش طولانى باشد. (9)
621. حكم غنيمت
و من كلام له عليه السلام قاله لعبدالله بن زمعة لما طلب منه مالا فى خلافته: اءن هذا المال ليس لى و لا لك، و اءنما هو فى ء للمسلمين، و جلب اءسيافهم فاءن شركتهم فى حربهم، كان لك مثل حظهم، و اءلا فجناة اءيديهم لا تكون لغير اءفواههم
كلامى است از اميرالمؤ منين عليه السلام كه با اين كلام با عبدالله بن زمعه كه در هنگام خلافت اميرالمؤ منين عليه السلام بر آن حضرت وارد شد، در حالى كه مالى از وى طلب مى كرد. امير فرمود: همانا اين مال نه به من تعلق دارد نه به تو، و جز اين نيست كه آن مال غنيمت و خراج مسلمانان است و مالى است كه شمشيرهاى مسلمين آن را به دست آورده است، پس اگر تو در جنگ هايى كه ايشان كرده اند شركت داشته اى، تو هم مانند آنان، سهم و نصيبى دارى و اگر چنين نيست، پس آنچه با دست هاى ايشان چيده شد0 (مقصود به دست آوردن غنايم است) جز براى خودشان مناسب نيست. (10)
622. زكات بدن
لكل شى ء ركاة، و زكاة البدن الصيام
براى هر چيزى، زكاتى است و زكات بدن، روزه گرفتن است. (11)
--------------------------
1-حكمت 6.
2-حكمت 146.
3-حكمت 146.
4-حكمت 252.
5-نامه 21.
6-نامه 25.
7-نامه 25.
8-حكمت 211.
9-خطبه 199.
10-خطبه 232.
11-حكمت 136.
---------------------
عباس عزيزى
بخش سوم: زكات
- بازدید: 6885