توصيه شده است كه بعد از نمازهاى واجب، تسبيح حضرت فاطمه زهرا (س) گفته شود . دوست دارم بيشتر درباره آثار آنبدانم .
طيبه شيرازى/مامائى
براى پاسخ به اين سؤال مناسب ديديم كه ديدگاه استاد محمد شجاعى را در اين زمينه تقديم داريم . ايشان در كتاب «مقالات/دفتر سوم» چنين مىنويسند:
لازم استبعد از نمازهاى واجب بر «تسبيح حضرت فاطمه (س)» مداومت كند و از ترك آن و مسامحه در آن و از عدم مداومتبر آن اجتناب كند و جانب حضرت معبود را در خصوص آن مراقبت نمايد .
تسبيح حضرت فاطمه زهرا در «ترتيب» و در «عدد» به اين صورت است:
34 بار «الله اكبر» 33 بار «الحمد لله» و 33 بار «سبحان الله» .
ابوبصير از امام صادق (ع) نقل مىكند كه فرمود:
«فى تسبيح فاطمة صلى الله عليها يبدا بالتكبير اربعا و ثلاثين، ثم التحميد ثلاثا و ثلاثين، ثم التسبيح ثلاثا و ثلاثين; (1) در تسبيح فاطمه (س) با «تكبير» يعنى با «الله اكبر» شروع مىكند و سى و چهار بار «تكبير» مىگويد، سپس سى و سه بار به «تحميد» مىپردازد، يعنى «الحمد لله» مىگويد، و سپس سى و سه بار «تسبيح» مىكند، يعنى «سبحان الله» مىگويد» . 1
در «ترتيب» و در «عدد» حسابها هست كه براى اهل آن تا حدودى معلوم و براى محجوبان هم مستور است .
علم راه حق و علم منزلش***صاحب دل داند آن را با دلش
(دفتر چهارم مثنوى)
از اين رو، لازم است در «ترتيب» و در «عدد» دقت كامل كند، تا از آثار و بركات مخصوصه بهرهمند گردد .
شرط حضور و توجه به خدا و به معنى آن چه مىگويد، در اين جا نيز از شرايط اساسى است و بدون آن از بركات مخصوصه، آن چنان كه بايد، ملحوظ نخواهد شد . بايد مجاهدت جدى و مراقبت نمايد كه «تسبيح» را با حضور قلب و باتوجه بگويد، و از اين كه در لفظ بگويد و قلبا پراكنده باشد و اين جا و آن جا باشد، اجتناب كند . زيرا در اين صورت او در باطن امر در محضر حضرت حق نيست و حال تسبيح و سير تسبيحى ندارد، و گفتار او، و خود او صعود الى الله نخواهد داشت، بلكه در اين جا و آن جا خواهد بود .
در حال حضور، باگفتن «الله اكبر» و تكرار آن، سيرى خواهد داشت و با گفتن «الحمدالله» و سپس «سبحان الله» و با تكرار آنها نيز سيرها خواهد كرد . با هر تكبيرى، سيرى در مدارج توحيد، باهر تحميدى، سيرى ديگر، و با هر تسبيحى هم سيرى خواهد نمود، آن هم در بدايات به نحوى و در اواسط و نهايات به انحاء ديگر . مسالك غيبى در پيش خواهد داشت، و هدايتها در آن مسالك غيبى .
در حال حضور، دل كه سالك اصلى طريق استبه تكبير، به تحميد و به تسبيح مىپردازد و در مدارج توحيد و عبوديت پيش مىرود . اگر حضور نباشد، دل در اين سو و آن سو بوده در تكبير و تحميد و تسبيح نخواهد بود، بلكه غوطه ور در غفلت و محبوس در ظلمات اغيار و در حال فرار از حضرت معبود است و زبان به تنهايى به كار افتاده است . طبعا سيرى انجام نگرفته و جز به اندازه حضور اجمالى و كلى، عايدى نخواهد داشت . (دقتشود)
خاتم تو اين دل است و هوشدار***تانگردد ديو را خاتم شكار
پس سليمانى كند بر تو مدام***ديو با خاتم حذر كن السلام
(دفتر چهارم مثنوى)
شرط ديگرى كه در اين تسبيح هست و بايد مراعات شود، بلافاصله بودن آن بعد از نماز است . همين كه نماز را تمام كرد، قبل از اين كه تغيير وضع بدهد و از حالت نماز خارج شود و قبل از اين كه به چيزى بپردازد، يعنى بعد از سلام نماز، در همان حالت كه در وقتسلام داشت، با حضور و با توجه، تسبيح راشروع كند و با مراعات «ترتيب» و «عدد» بدون اين كه در وسط تسبيح را به چيزى قطع كند، به آخر برساند .
در اين كه بايد بلافاصله و قبل از خارج شدن از حالت نماز باشد نيز حسابى هست كه در غير اين صورت نيست .
امام صادق (ع) فرمود:
«من سبح تسبيح فاطمة الزهراء - عليها السلام - قبل ان يثنى رجليه من صلاة الفريضة غفرالله له و ليبدا بالتكبير; (2) هر كس تسبيح حضرت فاطمه زهرا (س) را قبل از اين كه وضع خود بعد ا ز نماز واجب را بهم بزند بجا بياورد، خداى متعال او را مشمول مغفرت خود مىگرداند، و بايد تسبيح را با تكبير، يعنى با «الله اكبر» شروع نمايد .» (2)
همچنين، در اين كه لازم است تسبيح را در وسط با چيزى قطع نكند و متصلا به آخر برساند، رموز خاصه وجود دارد كه اهل آن از آن آگاهند .
در فروع كافى، كتاب الصلاة باب التعقيب بعد الصلاة و الدعا آمده است كه امام صادق (ع) تسبيح حضرت فاطمه (س) را متصلا انجام مىداد و آن را با چيزى قطع نمىكرد .
___________________________________________
1 . فروع كافى، كتاب الصلاة، باب التعقيب بعد الصلاة و الدعا .
2 . همان .
منابع مقاله:
پرسمان، شماره 11، شيرازي/مامائي، طيبه؛صفحه: 1