يزيد و قتل عام مردم مدينه

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

پـس از شهادت حضرت سيدالشهداء جمـاعـتـى از مردم مدينه از جمله عبدالله بن حنظله غسيل الملائكه به شام رفتند و با يزيد ديدار كردند، يزيد جوائز فراوان به آنها داد، چون فرستادگان به مدينه برگشتند در ميان مردم بدگوئى او را آغاز كردند، و گفتند: مـا از نزد كسى مى آئيم كه دين ندارد، شراب مى آشامد و آوازخوانان و نوازندگان همواره در مـجلس او به نواختن تار و طنبو و آوازخوانى مشغولند، او سگ باز است و آنقدر شراب مى خورد و در مستى مى گذراند كه از نماز غفلت مى ورزد، شما را گواه مى گيريم كه او را از خلافت عزل كرديم .
مـردم مـدينه حاكم يزيد را عزل نمودند و با عبدالله بن حنظله بيعت كردند، و بنى اميه را از مـدينه بيرون كردند، و آنها داستان را به يزيد نوشته و از وى استمداد نمودند، يزيد، عمروبن سعيد را خواست به او پيشنهاد رفتن به مدينه نموده عمرو گفت: همه جا در تـحت فـرمـان تـو بوده ام و همـه جا را امـن ساختم اگر بنا باشد كه خون افراد قريش ريخـتـه شود حاضر نيستم، يزيد كه از جانب عمرو ماءيوس گرديد به سراغ عبيدالله زياد فـرستاد و به او پيشنهاد كرد كه مدينه را امن ساخته سپس به مكه رود و ابن زبير را مـحاصره نمـايد، ابن زياد گـفـت :واللّه لا جمـعـتـهمـا للفـاسق قـتـل ابن رسول اللّه و غـزو مـكه . يعـنى كشتن پسر پيغمبر و جنگ با كعبه را براى فـاسقـى تـواءمـا مرتكب نمى شوم . آخرالامر مسلم بن عقبه را خواست و با دوازده هزار نفر به طرف مـدينه فرستاد و دستور داد سه روز به آنها مهلت بده اگر مطيع نشدند با آنها بجنگ ولى متعرض على بن الحسين عليه السلام مشو كه او خاندان مروان را پناه داده است.
مـوقـعـيكه خبر حركت مسلم بن عقبه به مردم مدينه رسيد بر بنى اميه سخت گرفتند و به آنها پيشنهاد كردند كه يا با ما عهد كنيد كه بر كسى از ما ستم نكنيد و كسى را بر عليه مـا راهنمـائى نكنيد و به دشمن ما كمك ننمائيد و يا با شما مى جنگيم و شما را مى كشيم، بنى امـيه شرايط پيشنهادى را پذيرفتند و راه شام را در پيش گرفتند، تا وقتيكه به مـسلم بن عقبه برخوردند، ابن عقبه پسر عثمان را خواست و از وضع مدينه جويا شد، ولى او بر طبق پيمانى كه سپرده بود گفت: من نمى توانم چيزى بگويم زيرا پيمان سپرده ام. مـسلم گـفـت: اگر پسر خليفه نبودى ترا گردن مى زدم ، مروان به پسرش عبدالملك گـفـت: نزد مـسلم برو شايد مرا نخواهد تا مجبور شوم برخلاف پيمان بگويم عبدالملك نزد مـسلم رفت ، پرسيد: چه خبر؟ و چه بايد كرد؟ عبدالملك گفت: مى روى تا وقتى به نخـله رسيدى در سايه درخـتـان استـراحت مـى كنى اول آفـتـاب از جانب حره طرف شرقى مدينه شروع به جنگ مى كنى تا وقتى كه آفتاب بر پـشت شما و بر صورت مردم مدينه بتابد آن وقت چشم ايشان بر اثر تابش آفتاب بر زره ها و خودها و سرنيزه ها و شمشيرهاى شما خيره خواهد شد، مسلم بن عقبه گفت: خدا پدرت را خير دهد از اين فرزندى كه دارد!
مسلم بن عقبه طبق دستور عبدالملك پيش رفت تا با مردم مدينه روبرو شد به آنها گفت كه اميرالمؤمنين! گمان مى كند شما اصل و ريشه اسلاميد و دوست ندارد خون شما ريخته شود بنابراين سه روز به شما مهلت مى دهيم اگر توبه كرديد و تسليم شديد از شما مى پـذيرم و من هم به مكه مى روم ولى اگر سرپيچى كنيد از ما رفع عذر نموده آن وقت به حساب شما خواهم رسيد. پس از سه روز پرسيد: چه مى كنيد آيا تسليم مى شويد يا مى جنگيد؟ مردم مدينه گفتند: بلكه با شما مى جنگيم.
روز چـهارم مردم مدينه به فرماندهى عبدالله بن حنظله آماده نبرد شدند مسلم بن عقبه هم از طرف شرقـى مـدينه مهياى كارزار شد، براى مسلم كه پيرمرد و مريض بود كرسى در وسط دو جمـعـيت قـرار دادند و بر آن نشست. لشكر شام حمله را آغاز كردند تا اكثر مردم مـدينه شكست خـوردند، ولى عبدالله بن حنظله با عده قليلى كه در اطرافش بودند حمله سختى نمود و لشكر شام را به عقب نشينى مجبور ساخت تا نزديك بود خود را به كرسى مسلم برساند كه او لشكر شام را تهديد و تحريك نمود و دوباره جنگ درگير شد.
در اين مـيان فـضل بن عـباس بن ربيعة بن حارث بن عبدالمطلب با بيست نفر به كمك عـبدالله شتـافت و به او گفت : به هر طرف كه من حمله كردم شما هم به همان طرف حمله كنيد كه تصميم گرفته ام تا خود را به مسلم فرمانده شاميان نرسانم دست نكشم يا او را مـى كشم يا خـود كشتـه مـى شوم، حمـله نمـودند تـا فـضل خـود را به پـرچـمـدار شام رسانيد و او را به خـيال مـسلم كشت و آواز برداشت كه مسلم را كشتم، مسلم پاسخش داد كه اشتباه كردى، مسلم خـود پـرچـم شامـيان را بدست گـرفـت و پـيش ‍ مـى رفـت تـا فـضل كشتـه شد، عـبدالله پـس از كشتـه شدن فـضل با عـده كمـى كه همـراه داشت مشغول جنگ شد و مردم را به جنگ تحريك مى نمود تا برادر مادريش محمدبن ثابت بن قيس كشته شد، هشت پسر داشت هر يك پس از ديگرى شهيد شدند و سرانجام عبدالله بن حنظله به شهادت رسيد و مدينه به تصرف مسلم و لشكر شام درآمد.
مـسلم سه روز جان و مـال و نوامـيس مـردم مـدينه را بر شامـيان حلال كرد چـه خونهائى كه نريختند و چه اموالى كه به غارت نرفت و چه نواميسى كه هتـك نشد پس از سه روز مسلم از مردم مدينه بيعت گرفت كه همگى برده زرخريد يزيدند هر كه نمى پذيرفت طعمه شمشير مى شد فقط حضرت سجاد عليه السلام محفوظ ماند و چهارصد خانواده اى كه در خانه خود پناه داده بود نيز از اين مهلكه نجات يافتند.
از ابن قتيبه در كتاب الامامة و السياسة نقل شده : كه افرادى را با سخت ترين شكنجه ها از بين بردند هزار و هفتصد نفر از بزرگان و مهاجرين و قريش و وجوه مردم كشته شد، و مـجمـوع كشتـگـان بجز زنان و كودكان به ده هزار نفـر رسيد، از ابن ابى الحديد نقل شده: كه آنچه مسلم بن عقبه در مدينه كشت از آنچه بسر بن ارطاة در سفر حجاز و يمن كه در حدود سى هزار نفر را هلاك كرد كمتر نبود.
مـردى از اهل شام بر زنى كه تـازه وضع حمـل نمـوده و بچـه اش را در بغـل گـرفـتـه شير مـى داد وارد شد، گفت: هر چه دارى براى من حاضر كن ، زن گفت : چيزى براى ما باقى نگذاشتند، شامى گفت : چيزى به من بده وگرنه بچه ترا مى كشم، زن گـفـت: واى بر تـو اين پـسر ابى كبشه انصارى يار رسول خـدا است، سپس گفت: فرزندم اگر چيزى داشتم فداى تو مى نمودم، مرد شامى پـاى طفـل را گـرفـت در حالى كه پـستـان در دهن داشت چـنان به ديوار كوبيد كه مغز طفـل مـتلاشى و بر زمين پخش شد، ولى آن مرد هنوز از خانه خارج نشده بود كه صورتش سياه شد.
ابو سعـيد خـدرى در خـانه پنهان شده بود كه چند مرد شامى وارد خانه شدند و نامش را پرسيدند؟ پاسخ داد؟ من ابو سعيد خدرى يار پيامبرم، گفتند: آرى نامت را زياد شنيده ايم خـوب كارى كردى كه در خـانه نشستـى و با مـا نجنگـيدى حال هرچه دارى بياور، گفت چيزى ندارم، موهاى صورتش را كندند و او را چندين بار زدند و هر چه يافتند بردند حتى از سير و پياز و يكجفت كبوتر كه در خانه بود نگذشتند.
انس گـويد: در واقعه حره هفتصد نفر از قراء و حافظين قرآن كشته شدند بحدى از مردم مـدينه كشته شد كه مى توان گفت يك نفر باقى نماند، از جمله كسانيكه كشته شدند دو نفـر از پـسران زينب دخـتـر ام سلمـه همـسر مـكرمـه رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مى باشد.(1)
---------------------------------------------
1-كامل ابن اثير ج 4/ص 103 و 111 سفينه (سرف و سعد).
--------------------------------------
آيت الله محمد على عالمى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page