چه زيبا است حسين عليه السلام

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

هلال بن نافـع گـويد: كنار قـتـلگـاه ايستـاده بودم حسين را تماشا مى كردم كه در حال جان دادن است، بخدا قسم هرگز كشته اى نديدم كه به خون خود آغشته و تمام خون بدنش رفته باشد و اين چنين زيبا و نورانى، آنچنان در نور جمالش خيره شدم كه نمى توانستم در زمينه شهادتش فكر كنم.
حسين در همين حال تقاضاى آب كرد ولى كسى آبش نداد.
نانجيبى حسين را گفت : آب نياشامى تا وارد جهنم گردى (نعوذ باللّه) و از حميم جهنم بياشامى، امام فرمود: من وارد جهنم مى شوم؟!
و انّمـا ارد عـلى جدّى رسول اللّه و اسكن معه فى داره فى مقعد صدق عند مليك مقتدر و اشكو اليه ما ارتكبتم منّى و فعلتم بى.
((نه بلكه بر جدم رسول خدا وارد مى شوم و در خانه او در جايگاه صدق و نزد خداى مقتدر ساكن مى شوم و نزد او شكايت مى كنم از جناياتى كه بر من وارد كرديد.))
با اين سخـن ابى عـبدالله خـشم دشمـنان بالا گـرفـت آنچـنانكه گـويا خـدا در دل اينان رحم نيافريده است.(1)
مصيبت عظمى شهادت ابى عبدالله
در آخـرين دقـايق زندگى ابى عبدالله ارازل و اوباش كوفه كه مرد ميدان ابى عبدالله نبودند در حالت ضعـف حسين از هر طرف ضربات مهلك بر پيكر آن حضرت وارد مى ساختند، هركس با هر وسيله اى كه در اختيار داشت به حسين عليه السلام حمله مى كرد، عده اى با شمشير و عده اى با نيزه زرعة بن شريك تميمى ضربه بر دست چپ حضرت وارد ساخـت، نانجيب ديگرى ضربه اى به شانه حسين، سنان بن انس پليد با دو سلاح: نيزه و شمـشير گـاهى با نيزه و بار ديگر با شمشير ضرباتى بر حضرتش ‍ وارد ساخت و با چنين حركت شرم آور افتخار مى كرد.
حسين مدتى روى زمين افتاده بود مع ذلك كسى جرئت نمى كرد حضرت را شهيد كند حميد بن مسلم گويد:
خـرجت زينب بنت عـلىّ و هى تـقـول و اخـاه وا سيّداه ليت السّماء انطبقتت على الارض، فقال يا عمربن سعد اءيقتل ابو عبدالله و انت تنظر اليه.
((زينب دخـتـر امـيرالمـؤ مـنين از خـيمه خارج شد و فرياد مى كشيد، آه برادرم ! آه سيد و سرورم ! اى كاش آسمان بر زمين فرود مى آمد، آنگاه به عمر سعد خطاب كرد و فرمود: عمر سعد، حسين را مى كشند و تو تماشا مى كنى؟!))
اشكهاى عمر سعد از مظلوميت زينب جارى شد و صورت را از او برگردانيد.
نكتـه: راستـى زينب دخـتـر امـير عـرب چـقـدر تـنها و بيكس شده كه به دشمـن مـتـوسل مـى گـردد شمر ملعون به لشكر خطاب كرد و گفت: واى بر شما چه انتظار مى كشيد مادر به عزايتان بنشيند حسين را بكشيد.
عـمـر سعد به مردى كه در كنارش بود دستور داد فرود آى و حسين را خلاص كن خولى بن يزيد اصبحى پيش رفت تا سر از بدن حسين جدا سازد لرزه بر اندامش افتاد و به عقب برگشت.
سنان بن انس نزديك شد و شمشيرى حواله گلوى ابى عبدالله كرد و گفت: ترا مى كشم و سر از بدنت جدا مـى كنم در حالى كه مـى دانم تـو پـسر رسول خدايى و پدر و مادرت بهترين خلق خدايند!! سپس سر حسين را از بدن جدا كرد.
نكته: راستى علاقه به دنيا و رياست انسان را به كجا مى برد با اينكه معترف است كه فـرزند پـيغمبر است و پدر و مادرش در چنين رتبه و مقامى هستند مع ذلك به خاطر تقرب به حاكم كوفه بزرگترين جنايت تاريخ را مرتكب مى شود.
در روايت ديگر شمر بن ذى الجوشن حضرت را شهيد كرد و چون مبتلا به برص و پيسى بود حسين عليه السلام با ديدن او تكبير گفت و سپس فرمود:
صدق اللّه و رسوله قـال رسول اللّه كانّى انظر الى كلب ابقـع يلغ فـى دم اهل بيتى.
((رسول خـدا صلى الله عـليه و آله و سلم فـرمود: گويا مى بينم كه سگى پيس ‍ در خون اهل بيتم مى غلطد.))(2)
اسب سوارى ابى عبداللّه
اسب حيوان باهوشى است و در تاريخ و كتب داستانهائى از هوش اسبان ذكر شده است ، پس از آنكه حسين از اسب بر زمين افتاد عمر سعد دستور داد: اسب حسين را بگيرند كه از اسبان خـوب پـيغمبر خدا است سپاه عمر سعد اسب را محاصره كردند تا دستگيرش كنند، ليكن اين حيوان كه نمى خواست تسليم دشمنان خدا شود با دندان و لگد دشمن را از خود مى راند تـا عـده اى را هلاك كرد، ابن سعـد صدا زد: او را بحال خود گذاريد تا چه مى كند.
اسب حسين عـليه السلام پـس از شهادت حضرت گـويا احساس كرد كه اهل بيت حسين در خـيمـه گـاه مـنتـظر حسين اند براى اينكه اهل حرم را از انتـظار برهاند پـس از آنكه از چـنگـال مـردم كوفـه نجات يافـت كاكل خود را با خون حسين رنگين ساخت و در حاليكه شيهه مى كشيد دوان دوان بطرف خيام حرم روان شد.
امام باقر عليه السلام فرمود: اسب ابى عبدالله در شيهه اش مى گفت:
الظّليمة الظّليمة من امّة قتلت ابن بنت نبيّها.
((امام از ظلم و ستم جماعتى كه پسر دختر پيامبر خود را مى كشند.))
زنان حرم از آمـدن مـركب بدون راكب دريافتند كه حسين را شهيد كرده اند مركب حسين عليه السلام جلو خيام حسينى شيهه مى كشيد و مى ناليد و آنقدر سر را بر زمين كوفت تا جان داد.لا حول و لا قوّة الاّ باللّه العلىّ العظيم .
نكتـه: يك حيوان آنچـنان عـلاقـه به صاحبش دارد و حسين را مـى شناسد كه تـحمل فراق او را ندارد و اين چنين خود را هلاك مى كند!! اما مردم كوفه كه خود را امت جدش مى دانستند نه تنها متاءثر نشدند بلكه بر شقاوت و بيرحمى و سنگدلى آنان افزود.
زنان و خـواهران و دختران ابى عبدالله كه ديدند مركب سوارى پدر و سرورشان از ميدان برگشته و حسين سوار آن نيست صداها را به گريه و شيون بلند كردند.
فـوضعـت امـّكلثـوم يدها عـلى امّ راسها و نادت: وا محمّداه ! وا جداه ! وا نبيّاه ! وا ابا القـاسمـاه ! وا عـليّاه ! وا جعـفـراه ! وا حمـزتـاه ! وا حسناه ! هذا حسين بالعراء، صريع بكربلا، مجزور الرّاءس من القفا، مسلوب العمامة و الرّداء،غشى عليها.
((امـّكلثـوم دستـها را روى سر نهاد و فـرياد زد: يا مـحمـد يا جداه يا رسول الله يا عـلى يا جعـفـر يا حمزه يا حسن اين حسين است كه در خاك كربلا روى زمين افـتـاده سرش را از پشت جدا كردند، عبا و عمامه اش را به غارت بردند (آنقدر ناله كرد) كه بيهوش شد.))
در زيارتـى كه از ناحيه مـقـدسه امام زمان عليه السلام رسيده است در مورد مركب ابى عبدالله عليه السلام چنين آمده:
و اسرع فرسك شاردا الى خيامك قاصدا مهمهما باكيا فلمّا راين النّساء جوادك مخزيّا و نظرن سرجك عليه ملويّا برزن من الخدور ناشرات الشّعور على الخدود لا طمات والوجوه سافرات و بالعويل داعيات و بعد العزمذ للاّت و الى مصرعك مبادرات.
((مـركب سواريت در حاليكه از تسليم شدن به دشمن سركشى مى كرد شيهه كشان و ناله كنان با سرعت تمام به طرف حرم حركت كرد، زنان كه اسب بى صاحبت را با زين واژگـون و يال غـرقـه خـون ديدند از خـيمـه ها بيرون دويدند با موى پريشان و چهره گـشاده لطمـه بصورت مى زدند و صدا را به گريه و شيون بلند كردند و خود را در برابر دشمن خوار مى ديدند و بطرف قتلگاه شتافتند.))(3)
شاعر عرب داستان اسب ابى عبدالله را با اهل بيت چنين تعريف مى كند:
فواحدة تحنو عليه تضمه

و اخرى عليه بالزداء تضلل

و اخرى بفيض النحر تصبغ وجهها

و اخرى تفديه و اخرى تقبل

و اخرى على خوف تلوذ بجنبه

و اخرى لما قد ناله ليس ‍ تعقل

((زنان اطراف اسب را گـرفـتـند يكى از كثـرت عـلاقـه اسب را در بغـل مـى گـرفت و ديگرى با چادر خود بر اسب سايه مى افكند كه خسته و تشنه است، سومى صورت خود را با خون كاكل اسب رنگين مى كرد، يكى قربان صدقه اسب مى رفت و ديگـرى اسب را مى بوسيد، يكى از ترس ‍ دشمن در كنار اسب پناه مى گرفت، ديگرى از كثرت مصيبت خود را گم كرده و نمى دانست چه كند.))(4)
غارت سلاح و لباسهاى حسين عليه السلام
لشكر كوفـه پس از شهادت حسين عليه السلام به غارت سلاح و البسه ابى عبدالله پـرداخـتـند، و حتـى برخـى آنقـدر رذالت و پـستـى از خـود نشان دادند كه قـبل از شهادت امام عليه السلام نيز به غارت پرداختند، مردى از قبيله كنده بنام مالك بن بسر ضمـن توهين و ناسزا به پسر پيغمبر حمله كرد و شمشيرى بر ابى عبدالله وارد كرد كه كلاه آن حضرت كه از خز بود افتاد مرد كندى كلاه ابى عبدالله را به خانه برد و آنرا شست، همـسر مـرد كندى گفت: اموال پسر پيغمبر را غارت مى كنى و به خانه من آورده اى از نزد من بيرون برو كه خدا قبرت را از آتش پر كند، اين مرد تا زنده بود با فقر و تنگدستى بسر برد و دستهايش خشك شد و در زمستان خون و چرك از آن جارى بود.
پـيراهن حضرت را اسحاق بن حويه حضر مى گرفت و پوشيد بحمدالله مبتلا به برص گـرديد روايت شده كه در پيراهن حضرت يكصد و هفده سوراخ از آثار شمشير و نيزه و تير وجود داشت شلوار حضرت را ابجر بن كعب تميمى گرفت و پوشيد و روايت شده زمين گـير شد عـمـامـه امـام را اخـنس بن مـرثـد حضرمـى برداشت و به نقـل ديگر عمامه حضرت را جابربن يزيد اودى گرفت و بر سر نهاد و ديوانه شد و در روايتى مبتلا به جذام گرديد زره حضرت را مالك بن بشير كندى گرفت و ديوانه شد.
كفـشهاى حضرت را اسودبن خـالد برداشت، انگـشتـر امـام را بجدل بن سليم كلبى با قطع انگشت حضرت بدست آورد، گويند مختار او را گرفت و دستـها و پـاهايش را بريد آنقـدر خـون از او رفـت تـا به جهنم واصل شد حوله خز حضرت را قيس بن اشعث گرفت، زره مخصوص حضرت كه فقط جلو را مى پوشانيد و پشت نداشت عمر بن سعد گرفت و پس از آنكه عمر سعد كشته شد مختار اين زره را به ابوعمره قاتل عمر سعد بخشيد.
شمشير حضرت را جميع بن خلق ازدى يا اسودبن حنظله گرفت.(5)
---------------------------------------------
1-مقتل مقرم 344 - بحار ج 45/ص 57.
2-بحار ج 45/ص 55 - طبرى 7/365 - ينابيع الموده ص 348.
3-نفس المهموم ص 374 - بحار ج 45/ص 60 - ينابيع الموده ص 349.
4-مقتل مقرم ص 346.
5-بحار 45/52 و 57- طبرى 7/3666- كامل 4/78- ارشاد ص 242.
--------------------------------------
آيت الله محمد على عالمى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page