امام كه مى بيند لحظه به لحظه به شهادت نزديك مى شود به خيمه گاه تشريف آورد و فرمود: اتيونى بثوب خلق لا يرغب فيع احد.
((جامه كهنه اى برايم بياوريد كه هيچكس به آن رغبت نكند))
تا زير جامه ام بپوشم تـا پـس از شهادت از بدنم خارج نكنند. جامه اى آوردند كه تنگ بود حضرت نپذيرفت و فـرمـودذلك لباس مـن ضربت عليه الذّلّه. ((اين لباس يهوديان است كه قلم ذلت بر آنان جارى شده است))،
جامه ديگرى آوردند و امام نيز چند نقطه آنرا پاره كرد و در زير لباسهايش پوشيد ليكن دشمن از آن هم چشم پوشى نكرد ابجر بن كعب آنرا از بدن حضرت خـارج نمـود و حسين را برهنه گذاشت ، خداى قهار او را مورد خشم خود قرار داد، دستـهاى ابجر در تابستان مانند چوب خشك مى شد و در زمستان تازه مى گشت ليكن مرتب چرك و خون از آن جارى بود.(1)
---------------------------------------------
1-حياة الحسين 3/282 - بحار ج 45/ص 54 - طبرى 7/364 - نفس المهموم ص 360 - كامل 4/78.
--------------------------------------
آيت الله محمد على عالمى
امام پيراهن كهنه مى طلبد
- بازدید: 7415