((حضرت حاج آقاى هاشم زاده اصفهانى )) فرمود:
((مرحوم جنانى )) روح پدر ((مرحوم صغير)) را احضار مى كند، ((آقاى صغير)) مى فرمايد: ((از روح پدرم سؤ ال كن كه اين شعرهايى كه من براى خانواده عصمت و طهارت (عليهم السلام ) گفتم ، آيا در عالم برزخ براى شما نتيجه اى داشته يا نه ؟))
روح پدر مرحوم صغير گفته بود: بله بابا. ((يك ماده تاريخ براى حضرت اباالفضل (ع ) گفته بودى كه وقتى به اين عالم آوردند مرا توى تمام اموات سر فراز كردى .))
يك تكه شعر از آن شهرهاى ماده تاريخ كه بر در صحن و حرم ((حضرت قمربنى هاشم اباالفضل العباس (ع ) ))نوشته .(1)
((زد صغير اصفهانى بهر تاريخش رقم
دستى بدامانت زنم اى مهربان ابوالفضل
ما عاشقان كربلائيم اى مه تابان
دست جدا شد از بدن در راه مقصد ايدوست
از چشمه فيضت بسى سيراب گشتند اى عجب
تا حق خدائى مى كند روشن چراغ دين است
نام حسين و كربلا آتش زند بجانم
------------------------------------------
1-صديق المؤ لّف.
2-گلشن راز، 52.
----------------------------------
على مير خلف زاده