بازگشت به سوى مدينه‏

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

كشتن حسين (عليه السلام) و ياران او اسير كردن حريم رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) يزيد را مسرور كرد،(1) شادمانى وى در مجلس عمومى‏اش پديدار بود و اعتنايى به الحاد و كفر خود نداشت آنجا كه اشعار ابن زبعرى را مى‏خواند و حتى وحى بر پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم) را نيز انكار مى‏كرد، اماهنگامى كه ملامت بر او فزونى گرفت و روشن شد كه در كار خود، مرتكب خطا شده است و كارى را انجام داده است كه حتى كسانى كه متدين به دين اسلام نبودند، آن كار را نمى‏كردند، و وصيت معاويه را فهميد به او گفته بود: اهل عراق حسين را رها نمى‏كنند تا آنكه خروج كند، هنگامى كه برتو خروج كرد از او بگذر چرا كه او خويشاوندى حتمى و حقى عظيم بر دمه ما دارد.(2) و حتى نزديكان و اهل بيت و زنان يزيد نيز بر او عيب گرفتند، سخن گفتن سر مقدس به لاخول و لاقوه الا بالله آنجا كه دستور قتل فرستاده روم را داد در پيش چشمان او بود(3) و بيزارى از اين جرم و قساوت در همه حال محافل و مجالس دمشق پيچيد، چاره‏اى نديد جز آنكه ارتكاب اين كار را بر گردن ابن زياد بياندازد تا اين شماتتها را از خود دور كند، ولى آنچه ثابت است هرگز زائل نمى‏شود.
يزيد هنگامى كه از فتنه و انقلاب بر عليه خود ترسيد در بيرون بردن امام سجاد (عليه السلام) و اهل بيت (عليه السلام) از شام تعجيل كرد و در صدد برآمد كه خواسته‏هاى آنان را اجابت كند، به نعمان بن بشير و همراهان او دستور داد كه آنها را تا مدينه، با مهربانى، همراهى كنند.(4)
هنگامى كه آنان به عراق رسيدند به راهنماى خود گفتند: ما را از راه كربلا ببر، به قتلگاه حسين (عليه السلام) رسيدند، جابربن عبدالله انصارى و جماعتى از بنى هاشم گريه و برخى از آل پيامبر را ديدند كه براى زيارت قبر حسين (عليه السلام) آمده بودند، صداى گريه و ناله بلند شد، سه روز(5) براى نوحه بر حسين (عليه السلام) در كربلا ماندند.(6)
جابر انصارى نزد قبر امام (عليه السلام) ايستاد، به شدت گريست و سه بار صدا زد: يا حسين! آنگاه گفت: آيا دوست جواب خودش را داد و گفت: چگونه جواب مرا بدهى در حالى كه رگهاى تو قطع شده و ميان سر و بدنت جدائى افتاده است، شهادت مى‏دهم كه تو فرزند خاتم پيامبران و فرزند اميرمؤمنان، و فرزند انيس تقوى و زاده هدايت و پنجمين اصحاب كساء و فرزند سرور نقيبان و فرزند فاطمه زهرا سيده زنان هستى! چگونه چنين نباشى در حالى كه دست سيد المرسلين به تو غذا داده است، در دامان پارسيان تربيت يافته‏اى، از سينه ايمان شير نوشيده‏اى و با اسلام از مادر جدا شده‏اى، پاك زيسته‏اى و پاك رحلت كرده‏اى، جز اينكه قلوب مؤمنين از فرق تو آرامش ندارد و دائماً در حيرت و حسرت مى‏باشند. سلام خداوند و رضوان او بر تو باد! شهادت مى‏دهم كه تو در همان مسير حركت كردى كه برادرت يحيى بن زكريا حركت كرد. پس از آن چشم خود را به اطراف قبر حركت داد و فرمود: شهادت مى‏دهم كه شما نماز را بر پاداشتيد و زكات را پرداختيد و امر به معروف و نهى از منكر نموديد، با افراد ملحد و بى دين جهاد كرديد و خداوند را عبادت كرديد تا آنكه به مرحله يقين رسيديد.
قسم به خدائى كه محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) را به حق به پيامبرى مبعوث كرد، در آن معركه‏اى كه وارد شده‏ايد ما نيز با شما شريك هستيم.
عطيه عوفى گويد: چگونه اينچنين است در حالى كه ما هيچ وادى را نپيموديم، از هيچ كوهى بالا نرفتيم و هيچ شمشيرى را نزديم و اين جماعت را ميان سر و بدن جدائى افتاده فرزندان آنها يتيم و همسران آنها بيوه شده‏اند.
جابر در پاسخ گفت: از حبيب خود رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) شنيدم كه مى‏فرمود: هر كس گروهى را دوست داشته باشد، با آنان خواهد بود و هر كس عمل قومى را دوست داشته باشد، با آنان خواهد بود و هر كس عمل قومى را دوست داشته باشد، در آن عمل، شريك آن قوم مى‏باشد، قسم به خدائى كه محمد (صلى الله عليه و آله و سلم) را به پيامبرى مبعوث داشت نيت من و اصحاب من بر همانست كه حسين (عليه السلام) و اصحاب او بر آن نيت بوده‏اند.(7)الحاق سر به بدن‏
هنگامى كه زين العابدين (عليه السلام) نرمش و بازگشت يزيد را ديد تمامى سرها را از او درخواست تا آنها را در محل خود دفن كند. يزيد اين خواسته را پذيرفت و تمامى سرها را تحويل او داد كه به بدن ملحق كنند. در حبيب السير آنچنان كه نفس المهموم ص 253 نقل كرده است و رياض الأحزان ص 155 شده است كه سرها را به كربلا آوردند.
در روضه الواعظين فنال نيشابورى ص 165 و مثير الأحزان ابن نما ص 58 آمده است: اماميه اينچنين سر حسين (عليه السلام) به بدن قابل اعتماد است، در لهوف ص 112 آمده است: اماميه اينچنين قائلند، در اعلام الورى از طبرسى ص 151، مقتل العوالم ص 154، رياض المصائب و بحار آمده: مشهور ميان علماء الحاق سرها به ابدان است.
ابن شهر آشوب در مناقب ج 2، ص 200 گفته است: سيد مرتضى در بعضى از رساله‏هاى خود ذكر كرده است كه سر حسين به بدنش در كربلا ملحق شد. شيخ طوسى مى‏گويد: زيارت اربعين بر الحاق دلالت دارد، در بحار الانوار از برادر علاض مه حلى و در عجائب المخلوقات قزوينى ص 67 آمده است: در بيستم صفر سر حسين (عليه السلام) به بدن باز گردانده شد، شبراوى شد،(8) در شرح همزى البوصيرى تأليف ابن حجر آمده است: سر حسين (عليه السلام) پس از چهل روز از شهادت وى، بازگردانيده شد، سبط ابن جوزى مى‏گويد: مشهورتر اينست كه سر به كربلا باز گردانيده شد و با بدن دفن شد،(9) مناوى در الكواكب الدريه ج 1، ص 57 نقل كرده است كه اماميه بالاتفاق معتقدند كه سر به كربلا باز گردانده شد، قرطبى آن را ترجيح داده است و به بعضى از اهل كشف و شهود نسبت داده است كه آنان را باز گرداندن سر به كربلا مطلع شده‏اند، و همچنين ابوريحان بيرونى مى‏گويد كه در بيستم از صفر سر حسين (عليه السلام) به بدن باز گردانده شد تا با آن دفن شود.(10)
با توجه به اين تفاصيل ديگر به قول خلاف آن نمى‏توان اعتنا كرد و اين حديث كه سر مطهر كنار قبر پدرش اميرالمؤمنين على (عليه السلام) است، در جلوى اين بزرگان بوده است و اينكه از آن اعراض كرده‏اند دلالت مى‏كند كه به آن اعتماد ندارد، چون مستند بودن آن مسلم نيست و راويان آن شناخته شده نيستند. هنگامى كه از ابوبكر آلوسى جايگاه سر مطهر سؤال شد او در پاسخ گفت:

سر حسين (عليه السلام) را مجوئيد        در شرق زمين يا غرب آن باشد

همه را رها كنيد و بيائيد      به سوى من كه جايگاه آن در قلب من است (11)

همچنين حاج مهدى فلوجى حلى مى‏فرمايد:(12)

سر حسين (عليه السلام) را نخواهيد به درستى كه آن    در هيچ سرزمين و وادى وجود ندارد

ولى ولاى خالصى شما را راهنمايى مى‏كند        بر اينكه او در وسط قبل من دفن شده است

-----------------------------------------------
1-تاريخ الخلفاء از سيوطى ص 139.
2-تاريخ طبرى ج 6، ص 180.
3-مقتل العوالم ص 150.
4-الارشاد مفيد.
5-رياض الاحزان ص 157.
6-لهوف ص 112 و مثير الاحزان ابن نما ص 79.
7-بشاره المصطفى ص 89، چاپ حيدرى مؤلف آن چنانچه در روضات الجنات آمده است ابو جعفر محمد بن ابى القاسم بن محمد بن على طبرى آملى است كه از علماء قرن پنجم هجرى مى‏باشد، كه بر پسر شيخ طوسى قرائت كرده است.
8-الانحاف بحب الاشراف ص 12.
9-سبط ابن جوزى تذكره الخواص ص 150.
10-الاثار الباقيه ج 1، ص 331.
11-در بابليات ج 3، ص 128 آمده كه اين ابيات را ابن جوزى در تذكره الخواص آورده؛ مؤلف گويد كه در تذكره قائل آنها ذكر نشده و گفته شده بعضى از بزرگان ما چنين فرموده‏اند.
12-شعراء الحله ج 5، ص 371.
---------------------------------------
استاد سيد عبدالرزاق مقرم

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page