شهادت حضرت عباس (عليه السلام)

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

پس از آن ، شجاع محكم اساس برادرش عباس را از او جدا نمودند كه آن روباهان در ميان آن دو فرزند اسدالله الغالب ، حايل شدند و از هر جانب بر دور جناب ابوالفضل (عليه السلام) گردآمدند و ايشان را احاطه نمودند تا آنكه آن كافران غدار فرزند حيدر كرار، عباس نامدار را مقتول و قرة العين بتول را در مصيبت برادر، ملول نمودند. امام حسين (عليه السلام) در شهادت برادر با جان برابر خود، درهاى سيلاب اشك چو رود جيحون از ديده بيرون ريخت ، و گريه شديد در عزاى آن مظلوم وحيد، نمود.(1) راوى گويد: امام (عليه السلام) پس از شهادت برادر گرامى ، آن منافقان را به ميدان جدال و قتال طلبيد و هر كس از آن روباه صفتان اشرار در مقابل فرزند اسدالله حيدر كرار، مى آمد، امام ابرار به ضربت شمشير آتشبار، او را به بئس القرار، مى فرستاد تا آنكه از اجساد پليد آن كفار، مقتول عظيمى در ميدان جنگ فراهم آمد و در آن حال حضرت بدين مقال گويابود: ((الموت ...))(2)
قال بعض الرواة :
والله ما راءيت مكثورا قط قد قتل ولده و اءهل بيته و اءصحابه اءربط جاءشا منه ، وان الرجال كانت لتشد عليه فيشد عليها بسيفة فتنكشف عنه انكشاف المعزى اذا شد فيها الذئب .
و لقد كان يحمل فيهم ، و قد تكملوا ثلاثين اءلفا، فيهزمون بين يديه كاءنهم الجراد المنتشر، ثم يرجع الى مركزه و هو يقول : ((لا حول و لا قوة الا باالله العلى العظيم)).
قال الراوى :
ولم يزل (عليه السلام) يقاتلهم حتى حالوا بينه و بين رحله .
فصاح بهم :
((ويحكم يا شيعة آل اءبى سفيان ، ان لم يكن لكم دين و كنتم لا تخافون المعاد فكونوا اءحرارا فى دنياكم هذه و ارجعوا الى اءحسابكم ان كنتم عربا كما تزعمون .
خلاصه ، بعضى از راويان اخبار در بيان شجاعت آن فرزند حيدر كرار، تعجب خود را چنين اظهار نموده اند كه به خدا سوگند، هرگز نديدم كسى را كه دچار لشكر بسيار گرديده و دشمنان بى شمار او را در ميان احاطه نموده باشند با آنكه فرزندان و اهل بيت و اصحاب او شربت مرگ نوشيده و به دست دشمنان مقتول گرديده باشند كه قوى دل تر باشد از حسين بن على (عليه السلام). در اين حال بود كه مردان كارزار بر آن جناب حمله آوردند، پس آن حضرت نيز با شمشير تيز به آنها حمله نمود، چنان حمله اى كه از ضربت شمشير آتشبارش بر روى هم مى ريختند و صف ها را مى شكافتند مانند آنكه گرگى بى باك در ميان گله بزها، به خشمناكى در افتد و حمله بر آن منافقان سنگدل ، آورد هنگامى كه سى هزار نامرد به عدد كامل بودند از پيش روى آن حضرت ، مانند انبوه ملخ ‌ها فرار را بر قرار اختيار مى نمودند. سپس آن امام بى يار در مركز خونين قرار گرفت و فرمود: لا حول و لا قوة الا بالله . امام (عليه السلام) همچنان با آنها جنگيد تا آنكه لشكر شيطان حايل گرديد در ميان آن حضرت و حرم مطهر رسول پروردگار عالميان و نزديك به خيمه ها و سراپرده ها رسيدند، پس آن معدن غيرت الله ، فرياد بر گروه دين تباه ، زد كه : ((ويحكم ...))؛ اى پيروان آل ابوسفيان ! اگر شما را دين نيست و از عذاب روز قيامت ترس نداريد، پس در دنيا خود از جمله آزاد مردان باشيد. و رجوع به حسب هاى خود نماييد چنانكه گمان داريد اگر شما از عرب هستيد.
قال فناداه شمر: ما تقول يابن فاطمة ؟
قال : ((اءقول : اءنا الذى اءقاتلكم و تقاتلوننى و النساء ليس عليهن جناح ، فامنعوا عتاتكم و جهالكم و طغاتكم من التعرض لحرمى ما دمت حيا))
فقال شمر: لعنة الله لك ذلك يابن فاطمة . و قصدوه بالحرب ، فجعل يحمل عليهم و يحملون عليه ، و هو مع ذلك يطلب شربة من ماء فلا يجد، حتى اءصابه اثنتان و سبعون جراحة . فوقف يستريح ساعة و قد ضعف عن القتال ، فبينما هو واقف اذ اءتاه حجر، فوقع على جبهته ، فاءخذ الثوب ليمسح الدم عن جبهته ، فاءتاه سهم مسموم له ثلاث شعب ، فوقع على قلبه ، فقال (عليه السلام): ((بسم الله و با لله و على ملة رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم))). ثم رفع راءسه الى السماء و قال :
((اءللهم انك تعلم انهم يقتلون رجلا ليس على وجه الاءرض ابن بنت نبى غيره))
ثم اءخذ السهم ، فاءخرجه من وراء ظهره ، فانبعث الدم كانه ميزاب ، فضعف عن القتال و وقف ،
راوى گويد: شمر پليد فرياد زد كه اى فرزند فاطمه زهرا (عليها السلام) چه مى گويى ؟ امام (عليه السلام) فرمود: مى گويم من با شما جنگ دارم و شما با من جنگ داريد و زنان را گناهى نيست ، پس اين سر كشان و جاهلان و ياغيان خود را نگذاريد متعرض حرم من شوند مادامى كه من در حال حياتم . شمر گفت : اين حاجت تو رواست اى پسر فاطمه ! پس آن جماعت بى دين همگى قصد امام مبين نمودند و آن فرزند اسدالله حمله برگروه اشقيا، نمود و آنان حمله به سوى آن مظلوم آوردند و در اين حال تقاضاى شربتى از آب از آن بى دينان بى باك نمود ولى فايده اى نبخشيد تا آنكه هفتاد و دو زخم بر بدن شريفش وارد گرديد. امام (عليه السلام) ساعتى بايستاد كه استراحت نمايد و از صدمه قتال ، ضعف بر جنابش ‍ مستولى شده بود پس در همان حال كه آن حضرت ايستاده بود، سنگى از جانب دشمنان بر پيشانى مباركش اصابت نمود و خون جارى گشت ، امام جامع خود را گرفت كه خون را از پيشانى شريف پاك نمايد تيرى سه شعبه به جانب حضرت آمد و آن تير بر قلبش كه مخزن علم الهى بود نشست !
حضرت فرمود: ((بسم الله ...)) سپس سر مبارك به سوى آسمان بلند نمود و گفت : خداوندا! تو مى دانى كه اين گروه مى كشند آن كسى را كه نيست بر روى زمين فرزند دختر پيغمبرى به غير او.
پس آن تير را گرفت و از پشت سر بيرون كشيد و خون مانند ناودان از جاى آن جارى شد و آن جناب را توانايى بر قتال نمانده بود و از كثرت
فكلما اتاه رجل انصرف عنه ، كراهية ان يلقى الله بدمه . حتى جاءه رجل من ((كندة)) يقال له مالك بن النسر- لعنه الله -، فشتم الحسين و ضربه على راءسه الشريف بالسيف ، فقطع البرنس و وصل السيف الى راءسه و امتلاء البرنس دما.
قال الراوى : فاستدعى الحسين (عليه السلام) بخرقة ، فشد بها راءسه ، و استدعى بقلنسوة فلبسها و اعتم عليها. فلبثوا هنيئة ، ثم عادوا اليه و اءحاطوا به .
فخرج عبد الله بن الحسن بن على - و هو غلام لم يراهق - من عند النساء، فشد حتى وقف الى جنب الحسين (عليه السلام)، فلحقته زينب ابنه على لتحبسه ، فاءبى و امتنع امتناعا شديدا و قال :
و الله لا اءفارق عمى !
فاءهوى بحر (اءبحر) بن كعب - و قيل : حرملة بن الكاهل - الى الحسين بالسيف .
فقال له الغلام :
ويلك يابن الخبيثة اءتقتل عمى ؟!
زخمها و جراحات ، ضعيف و ناتوان گشته بود لذا قدرت جنگيدن را نداشت و هر كس نزديك ايشان مى آمد براى اينكه مبادا در قيامت با خدا ملاقات نمايد در حالى كه خون آن مظلوم برگردنش باشد، باز مى گشت و از آنجا دور مى شد تا آنكه مردى از طايفه ((كنده)) آمد كه نام نحسش مالك بن يسر بود. آن زنازاده چند ناسزا به زبان بريده جارى كرد و ضربت شمشير بر سر مباركش فرود آورد كه عمامه امام شكافته شد و عمامه اش از خون لبريز گشت .
-------------------------------------------------------------
1- شاعر اين ابيات را در مصيبت جناب ابوالفضل (عليه السلام) را به رشته نظم كشيده كه اينجانب آن ابيات را به زبان فارسى سروده ام :
به دشت غم دلا گر ناله دارى         ببار از ديده سيل اشك كوهسارى
بر آن شاهى كه سر بر آستانش         نهاده جمله شاهان به زارى
سپه سالار شاه ملك ايجاد         ابوالفضل آنكه گردون را مدارى
برادر با حسين و نسل حيدر         نمود آن تشنه لب را جانثارى
كه تا در خون خود غلطيد و برخواند         زفرط بى كسى شه را به يارى
حسين تشه از مرگ برادر         بريخت از ديده اشك بى قرارى
شنيدستم كه آن سقاى تشنه         به دريا شد دو چشمان ، چشمه سارى
به ياد آمد لب خشك حسينش         لب عطشان گذشت از آب جارى
زهى مردى ، زهى يار وفادار         تو اى گردون كجا خود ياد دارى
بريز اى خامه ، خون از مژگان         كه اين خون دل آرد جويبارى .
2- مترجم گويد:
زهى كشته گشتن به ميدان جنگ         به از بر تكاور تشنه به ننگ
ولى ننگ بهتر زبيهوده نام         كه در دوزخت جاى بخشد مدام
--------------------------------------------
نويسنده : سيد بن طاوس
مترجم : محمدطاهر دزفولى
به كوشش : صادق حسن زاده

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page