سخنرانى زهير و جمعى از اصحاب امام (عليه السلام)

(زمان خواندن: 4 - 8 دقیقه)

در اين هنگام زهير بن قين از جاى برخاست و عرضه داشت : اى فرزند رسول ! ما همه فرمايشات شما را شنيديم و گوش دل به آن سپرديم . خدا تو را بر جاده هدايت مستقيم دارد. اگر كه دنيا از براى ما پاينده بودى و ما در آن جاويدان ، البته كشته شدن را با تو بر زندگانى هميشگى دنيا، ترجيح مى داديم ، چه جاى آنكه دنيا را بقايى نيست . همچنين راوى گفته كه هلال بن نافع بجلى هم برخاست و عرض نمود: به خدا سوگند كه ما ملاقات پروردگار خود را ناخوشايند نمى دانيم و بر نيت هاى صادق و بصيرت مخلصانه خويش ثابت و پاينده ايم ؛ دوستيم با دوستانت و دشمنيم با دشمنانت . آنگاه برير بن خضير از جاى برخاست و گفت : يابن رسول ...! به تحقيق كه خداى عزوجل بر ما منت گذارده است كه در مقابل تو كشته گرديم و اعضاى ما پاره پاره شود و در عوض جد بزرگوار تو در روز قيامت شفيع ما بوده باشد. راوى گفت : آن جناب پس از استماع اين كلمات از ياران و جانثاران ، برپاخاست و قامت زيبا بياراست و بر مركب خويش سوار گرديد و از هر طرفى كه خواست مركب براند، حر و اصحابش ، آن جناب را ممانعت مى كردند و گاهى ديگر ملازم ركابت مى بودند و به همين منوال بود تا آنكه به زمين كربلا رسيدند و آن ، روز دوم محرم
فلما وصلها قال : ((ما اسم هذه الاءرض ؟)).
فقيل : كربلاء.
فقال (عليه السلام): اءللهم انى اءعوذ بك من الكرب والبلاء.
ثم قال : هذا موضع كرب وبلاء اءنزلوا، هاهنا محط رحالنا و مسفك دمائنا، و هاهنا والله محل قبورنا، و هاهنا والله ، بهذا حدثنى جدى رسول الله صلى الله عليه وآله .
فنزلوا جميعا، و نزل الحر واءصحابه ناحية ، وجلس الحسين (عليه السلام) يصلح سيفه و يقول :
يا دهر اءف لك من خليل         كم لك بالاشراق والاءصيل
من طالب وصاحب قتيل         والدهر لا يقنع بالبديل
وكل حى سالك سبيل         ما اءقرب الوعد الى الرحيل
وانما الاءمر الى الجليل
بود و چون به كربلا رسيد، فرمود: نام اين زمين چيست ؟
عرضه داشتند كه اين زمين كربلا است .
فرمود: خداوندا! به تو پناه مى برم از ((كرب)) و ((بلاء)).
پس از آن فرمود: اين كرب و بلا است .
انزلوا، هاهنا محط رحالنا ومسفك دمائنا؛ پياده شويد كه اينجاست محل افتادن بارهاى ما و مكان ريخته شدن خونهاى ما؛ اينجاست آرامگاه ما.
جدم رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) مرا از اين واقعه آگاه ساخته ...
ياران امام حسين (عليه السلام) پس از شنيدن اين سخنان همگى از مركبهاى خود فرود آمدند و حر با اصحابش نيز در كنارى منزل گرفتند و جناب سيد مظلومان عليه الصلاة والسلام بر روى زمين بنشست كه شمشير خود را اصلاح و آماده نمايد و اين اشعار را زمزمه فرمود:
يا دهر اءف لك من خليل ...؛ اى روزگار! اف باد مر تو را، چه بد دوستى هستى چه بسيار كه تو در صبحگاهان و شامگاهان كه طالبان و مصاحبان خويش را به قتل رسانيدى و روزگار در بلاهايى كه بر شخص ‍ نازل مى شود به بدلى قانع و راضى نيست و هر زنده سبيل مرگ را رهسپار است چه بسيار وعده كوچ نمودن از اين دار فنا نزديك شده و بجز اين نيست كه نهايت امر هر كسى به سوى خداوند جليل است .
قال الراوى : فسمعت زينب بنت فاطمة عليهماالسلام ذلك ، فقالت : يا اءخى هذا كلام من قد اءيقن بالقتل .
فقال : ((نعم يا اءختاه)).
فقالت زينب : واثكلاه ، ينعى الى الحسين نفسه .
قال : و بكى النسوة ، ولطمن الخدود، و شققن الجيوب .
وجعلت اءم كلثوم تنادى : و امحمداه و اعلياه و ااءماه و ااءخاه و احسيناه و اضيعتاه بعدك يا اءبا عبد الله .
قال : فعزاهن الحسين (عليه السلام) وقال لها: ((يا اءختاه ! تعزى بعزاء الله ، فان سكان السموات يفنون ، واءهل الاءرض كلهم يموتون ، وجميع البرية يهلكون)).
ثم قال : ((يا اءختاه يا ام كلثوم ، واءنت يا زينب ، واءنت يا فاطمة ، واءنت يا رباب ، اءنظرن اذا اءنا قتلت فلا تشققن على جيبا ولا تخمشن على وجها ولا تقلن على هجرا.
راوى گفته كه عليا مكرمه زينب خاتون دختر فاطمه زهرا عليهاالسلام ، اين كلمات را از برادر خود شنيد، عرضه داشت : اين سخنان از آن كسى است كه يقين به كشته شدن خويش دارد.
امام حسين (عليه السلام) فرمود: بلى چنين است ! اى خواهر، من هم در قتل خود بر يقينم .
آن مخدره فرياد و اثكلاه بر آورد كه حسين (عليه السلام) دل از زندگانى برگرفته و خبر مرگ خويشتن را به من مى دهد.
راوى گويد: زنان حرم يك مرتبه همگى به گريه و الم افتادند و لطمه به صورت زدند و گريبانها پاره نمودند و جناب ام كلثوم فرياد برآورد ((وا محمداه ، وا علياه ، واحسناه)) كه ما بعد از تو اى اباعبدالله به خوارى اندر خاك مذلت برگيريم . و اين گونه سخنان مى گفتند.
راوى گويد: امام حسين (عليه السلام) خواهر خويش را دلدارى مى داد و مى فرمود:
اى خواهر! به آداب خدايى آراسته باش و پيراسته بردبارى را شعار خويش ساز؛ به درستى كه ساكنان ملكوت اعلى ، فانى مى گردند و اهل زمين همه مى ميرند و جميع خلق و همه مخلوقات جهان هستى در معرض هلاك خواهند بود.
سپس فرمود: اى خواهرم ام كلثوم ، و تو زينب و هم تو اى فاطمه و تو اى رباب ! نظر نماييد كه چون من كشته شوم ، زنهار كه گريبان پاره نكنيد و صورت بر مرگ من مخراشيد و سخن بيهوده نگوئيد.
وروى من طريق آخر: اءن زينب لما سمعت مضمون الاءبيات - وكانت فى موضع آخر منفردة مع النساء والبنات - خرجت حاسرة تجر ثوبها، حتى وقفت عليه وقالت : واثكلاه ، ليت الموت اءعدمنى الحياة ، اليوم ماتت اءمى فاطمة الزهراء، واءبى على المرتضى ، واءخى الحسن الزكى ، يا خليفة الماضين و ثمال الباقين .
فنظر الحسين (عليه السلام) اليها وقال : ((يا اءختاه لا يذهبن حلمك الشيطان)).
فقالت : باءبى اءنت واءمى اءستقتل ؟ نفسى لك الفداء.
فرد غصته و ترقرقت عيناه بالدموع ، ثم قال : ((لو ترك القطا لنام)).
فقالت : يا ويلتاه ، اءفتغتصب نفسك اغتصابا، فذلك اءقرح لقلبى و اءشد على نفسى ، ثم اءهوت الى جيبها فشقته وخرت مغشية عليها.
فقام (عليه السلام) فصب على وجهها الماء حتى اءفاقت ،
و در روايت ديگر به اين طريق وارد شده كه عليا مكرمه زينب خاتون با ساير زنان و دختران در گوشه اى نشسته بودند و چون آن مخدره مضمون اين ابيات را از برادر خود شنيد بى اختيار بيرون آمد در حالتى كه مقنعه بر سر نداشت لباس خود را بر روى زمين مى كشيد تا آنكه بر بالاى سر امام (عليه السلام) بايستاد و فرياد برآورد: ((واثكلاه ليت ...))؛ يعنى اى كاش مرگ من مى رسيد و زندگانى من تمام مى شد! امروز است كه احساس مى كنم مادرم فاطمه زهرا و پدرم على مرتضى و برادرم حسن مجتبى (عليه السلام) از دنيا رفتند؛ اى جانشين رفتگان و پناه باقى ماندگان ! چون امام حسين (عليه السلام) خواهر خود را به اين حال مشاهده فرمود: نظرى به جانب آن مخدره نمود و فرمود: اى خواهر عزيز! مراقب باش شيطان ، حلم و بردبارى تو را نبرد. آن مكرمه عرضه داشت : جانم به فدايت ، آيا كشته خواهى شد؟ پس آن امام مظلوم با همه غم و اندوه ، دم از اندوه در كشيد و چشمان مبارك او پر از اشك گرديد و اين مثل را فرمود: لو ترك القطا لنام ؛ يعنى اگر ((مرغ قطا)) را به حال خويش مى گذاردند البته به خواب مى رفت . زينب خاتون وقتى اين كلام از امام (عليه السلام) شنيد به گريه در آمد و فرياد برآورد كه يا ويلتاه ! برادر، همانا خود را به چنگ خصم چيره مقهور يافتى و روز خويش را تيره ؛ همانا از زندگانى خويش ماءيوس شده اى . اينك اين سخن بيشتر دل مرا مى خراشد و نمك بر زخم افزون مى پاشد. سپس دست در آورده گريبان شق نمود تا بى هوش بر روى در افتاد.
ثم عزاها (عليه السلام) بجهده و ذكرها المصيبة بموت اءبيه وجده صلوات الله عليهم اءجمعين .
ومما يمكن اءن يكون سببا لحمل الحسين (عليه السلام) لحرمه معه ولعياله :
اءنه لو تركهن بالحجاز اءو غيرها من البلاد كان يزيد بن معاوية لعنه الله - قد اءنفذت لياءخذهن اليه ، وصنع بهن من الاستيصال وسيى الاءعمال ما يمنع الحسين (عليه السلام) من الجهاد والشهادة ، ويمتنع (عليه السلام) - باءخذ يزيد بن معاوية لهن - عن مقامات السعادة .
پس امام (عليه السلام) برخاست كه خواهر را به هوش آورد و آب بر صورت او پاشيد تا به حال افاقه برگرديد و با كمال جهد و كوشش خواهر را تسلى مى داد و او را موعظه فرمود و پند داد و مصيبت شهادت پدر بزرگوار و وفات جد عالى مقدار را به ياد او آورد تا تسلى يابد. صلوات الله عليهم اءجمعين .
از جمله امورى كه مى توان سبب بوده باشد از براى آنكه حضرت سيدالشهداء (عليه السلام) و سرور اتقياء امام مظلوم (عليه السلام) حرم مطهر و عترت اءطهر خود را باخود به كربلاى پر بلا آورده باشد يكى آن است كه اگر آن جناب اهل بيت را در حجاز يا در غير حجاز از ساير بلاد باز مى گذاشت و خود متوجه عراق پرنفاق مى گرديد، يزيد پليد گماشتگان خود را مقرر مى نمود كه استيصالشان نمايند و صدمات بى نهايات و سوء رفتار و كردار با عترت سيد ابرار، به جاى آورند و سراپرده حرم محترم و اهل بيت سيد امم را ماءخوذ مى داشت و به اين واسطه فوز جهاد و درك سعادت شهادت از براى آن امام عباد غير ميسور و آن حضرت را رسيدن به اين مقام عاليه غير مقدور بود.
المسلك الثانى فى وصف حال القتال وما يقرب من تلك الحال
قال الراوى :
وندب عبيد الله بن زياد اءصحابه الى قتال الحسين (عليه السلام)، فاءتبعوه ، واستخف قومه فاءطاعوه ، واشترى من عمر بن سعد آخرته بدنياه ودعاه الى ولاية الحرب فلباه .
وخرج لقتال الحسين (عليه السلام) فى اءربعة آلاف فارس ، واءتبعه ابن زياد بالعساكر لعنهم الله ، حتى تكاملت عنده الى ست ليال خلون من المحرم عشرون اءلف فارس .
فضيقوا على الحسين (عليه السلام) حتى نال منه العطش ومن اءصحابه .
--------------------------------------------
نويسنده : سيد بن طاوس
مترجم : محمدطاهر دزفولى
به كوشش : صادق حسن زاده

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page