32 - ابن سعد گويد: از اهل بيت امام حسين كه با او بودند، تنها پنج نفر جان سالم به در بردند: على بن الحسين (كه پدر بقيه فرزندان امام حسين تا امروز است و بيمار بود و همراه بانوان )، حسن بن حسن بن على (كه نسل او ادامه يافت )، عمر بن حسن بن على (نسل او اهم ادامه يافت )، قاسم پسر عبدالله بن جعفر، محمد پسر كوچك عقيل . اينها ضعيف بودند و همراه بانوان حسين بن على جلو انداختند - كه آنان عبارت بودند از: زينب و فاطمه دختران على بن ابى طالب ، فاطمه و سكينه دختران امام حسين ، رباب همسر امام حسين كه مادر سكينه و كودك شير خوار شهيد بود، ام محمد دختر امام حسن كه همسر امام سجاد بود، غلامان و كنيزانى كه آنان را هم همراه سر مطهر امام و سرهاى شهدا نزد ابن زياد بردند.
33 - ابن نما گويد:
عمر سعد روز عاشورا و روز دم را ماند، آنگاه به حميد بن بكير گفت مردم را ندا دهد براى كوچ به سوى كوفه . دختران ، خواهران و كودكان اهل بيت و على بن حسين را كه بشدت بيمار بود با خودش برد.
34 - سيد بن طاووس گويد:
اسرا آنان را قسم دادند كه ايشان را از كنار قتلگاه امام حسين ببرند. چون چشم زنان به كشته ها افتاد، شيون كردند و به چهره خود زدند. گويد: هرگز فراموش نمى كنم زينب دختر على را كه بر حسين عليه السلام مى گريست و با صدايى غم آلود و دلى پراندوه مى گفت : وامحمداه ! درود خداوند آسمان بر تو! اين حسيناست در اين دشت ، خون آلود و بريده اعضاو دخترانت اسيرند. به درگاه خدا و نزد پيامبر و على مرتضى و فاطمه زهرا و حمزه سيد الشهدا شكايت مى برم .
وا محمداه ! اين حسين است افتاده به صحرا كه باد بر او مى وزد، كشته حرامزادگان . چه غم و اندوهى ! يا ابا عبدالله ! امروز جدم رسول خدا صلى الله عليه و آله از دنيا رفته است . اى اصحاب محمد! اينان ذريه پيامبرند كه به اسارت مى روند.
در برخى روايات است : وامحمداه ! دخترانت اسيرند و فرزندانت شهيد. نسيم بر آنها مى وزد.
اين حسين است سر بريده از قفا، بى عمامه و ردا. پدرم فداى آن كه سپاهش روز دوشنبه غارت شد! پدرم فداى آن كه خيمه گاهش را از هم گسيختند! پدرم فداى آن كه نه غايب است تا اميد آمدنش باشد، نه مجروح است تا مداوا شود! پدرم فداى آن كه جانم فداى اوست ! پدرم فداى آن غصه دارى كه شهيد شد! پدرم فداى آن شهيد جان باخته ! پدرم فداى آن كه خون از محاسنش مى چكد! پدرم فداى آنكه جدش پيامبر خدا و خودش نواده پيامبر هدايت ، محمد مصطفى است ، فرزند على مرتضى ، خديجه كبرى و فاطمه زهراست ! فداى آن كه خورشيد برايش برگشت تا نماز خواند!
راوى گويد: گريست و هر دوست و دشمن را گرياند.
35 - ابن شهر آشوب گويد:
زينب مى گفت : وامحمداه ! درود خداى آسمان بر تو! (عباراتى شبيه حديث قبلى كه ترجمه نشد.)
36 - محمد بن سعد گويد:
چون زنان و كودكان را سوار كردند و بر كشتگان گذشتند، زنى از آن ميان فرياد كشيد: يا محمداه ! اين حسين توست خون آلود در صحرا، كه خاندان و زنانش اسيرند. هيچ دوست و دشمنى نماند، مگر آنكه گريان شد.
37 - سيد بن طاووس گويد:
سكينه جسد مطهر امام حسين عليه السلام را در آغوش گرفت . جمعى از باديه نشينان گرد آمدند و او را از روى بدن پدر كنار كشيدند.
--------------------------------------------
گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم
ترجمه: جواد محدثى
اسيران اهل بيت عليهم السلام
- بازدید: 3329