بردن مسلم نزد ابن زياد و وصيت او

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

36 - سيد بن طاووس گويد:
چون مسلم را نزد ابن زياد بردند، به او سلام نكرد. نگهبانان گفتند: به امير سلام كن . گفت : ساكت باش ! به خدا كه او امير من نيست . (1)
37 - ابن اعثم گويد:
عبيدالله بن زياد به مسلم گفت : چه سلام دهى چه سلام ندهى كشته خواهى شد. مسلم گفت : اگر مرا بكشى بدان كه بدتر از تو بهتر از مرا كشته است . ابن زياد گفت :
اى سرسخت ، اى نافرمان ! بر ضد پيشوايت خروج كرده ، تفرقه ايجاد كرده و فتنه بر افروخته اى . مسلم گفت : دروغ مى گويى ابن زياد! به خدا كه معاويه ، به اجماع مردم خليفه نبود، بلكه با نيرنگ بر وصى پيامبر غلبه يافت و غاصبانه خلافت را از او گرفت . پسرش يزيد نيز چنين كرد. اما فتنه را تو و پدرت بر انگيختى . اميدوارم كه خداوند، شهادت به دست شقيترين مردم را نصيبم سازد. به خدا قسم نه مخالفت با حق كرده ام ، نه كفر ورزيده ، نه دين خدا را تغيير داده ام .
من در اطاعت امير مومنان حسين بن على ، پسر فاطمه دختر پيامبرم . ما به خلافت سزاوارتر از معاويه و پسرش و دودمان زياديم .
ابن زياد گفت : اى فاسق ! تو نبودى كه در مدينه شراب مى خوردى ؟
مسلم گفت : سزاوارتر از من به شرابخوارى كسى است كه ظالمانه آدم مى كشد و در اين باره به لهو و لعب مى پردازد؛ گويى چيزى نشنيده است . ابن زياد گفت :
اى تبهكار! دلت هواى كارى كرده كه خداوند برايت نخواسته و آن را براى اهلش قرار داده است . مسلم گفت : اهل آن كيست اى پسر مرجانه ؟ گفت :
يزيد و معاويه . مسلم گفت : خدا را شكر، خدايى كه براى داورى ميان ما و شما كافى است .
ابن زياد ملعون فگت : آيا مى پندارى كه تو در حكومت بهره اى دارى ؟ مسلم گفت : به خدا كه گمان نيست ، يقين است . ابن زياد گفت : خدا مرا بكشد اگر تو را نكشم . مسلم گفت : تو هرگز دست از كشتن بد و مثله كردن و بد سرشتى بر نمى دارى . به خدا اگر ده نفر از ياران مورد اطمينانم با من بودند و جرعه اى آب مى وانستم بنوشم ، هرگز مرا در اين قصر (اسير) نمى ديدى . ولى اگر قصد كشتنم را دارى ، مردى از قريش را تعيين كن تا به او وصيت كنم . عمر سعد جلو پريد كه :
هر وصيتى دارى به من بگو. گفت : خودم و تو را به تقوا سفارش مى كنم كه به آن ، به هر نيكى مى توان رسيد. مى دانى كه با هم خويشاونديم . نيازى به تو دارم كه به پاس خويشاوندى بايد بر آورده سازى .
ابن زياد گفت : اى عمر سعد! لازم نيست خواسته اش را بر آورى . او حتما كشته خواهد شد.
عمر سعد گفت : اى مسلم ! هر چه دوست دارى بگو. مسلم گفت : خواسته ام اين است كه اسب و سلاحم را از اينان بگيرى و بفروشى و 700 درهم را كه در شهر شما وام گرفتم ادا كنى . ديگر آنكه وقتى اين مرد مرا كشت ، جنازه ام را تحويل گرفته و به خاك سپارى و ديگر اينكه نامه اى به حسين بن على بنويسى كه اينجا نيايد كه مثل من كشته مى شود.
عمر سعد رو به ابن زياد كرد و گفت : چنين و چنان مى گويد. ابن زياد گفت : اى پسر عقيل ! اما مساله قرضت ، مال توست و از آن جلوگيرى نمى كنيم كه هر گونه مى خواهى خرج كنى . اما جسد تو، وقتى تو را كشتيم ، اختيارش با ماست . كارى نداريم كه خدا با جسدت چه مى كند اما حسين ، اگر او با ما كارى نداشته باشد با او كارى نداريم ، ولى اگر به قصد ما آيد، از او دست بر نمى داريم . ولى دوست دارم بدانم براى چه به اين شهر آمدى ، كار مردم را به آشوب و تفرقه كشاندى و آنان را به جان هم انداختى ؟
مسلم گفت : براى آشوب به اين شهر نيامدم ، ولى شما زشتيها را آشكار و خوبيها را دفن كرديد، بدون رضاى مردم بر آنان حكومت يافتيد و آنان را به غير خواسته خدا وادار ساختيد و رفتارى چون كسرى و قيصر پيش گرفتيد. آمديم تا امر به معروف و نهى از منكر كنيم و مردم را به كتاب و سنت فرا خوانيم و ما شايسته اين بوديم و از آن زمان كه امير المؤ منين به شهادت رسيد، خلافت براى ما بود و همچنان براى ماست و به زور از ما گرفتند. چون كه شما نخستين كسانى بوديد كه بر امام هدايت شوريديد و وحدت مسلمانان ررا گسستيد و حكومت را غصب كرده و با شايستگان آن ظالمانه به نزاع پرداختيد. براى ما و شما مثلى نمى دانيم جز اين آيه قرآن و سيعلم الذين ظلموا اى منقلب ينقلبون (2) (بزودى ستمگران خواهند دانست كه به چه سرانجام دچار خواهند شد).
ابن زياد به دشنام على و حسن و حسين عليه السلام آغاز كرد. مسلم گفت : تو و پدرت به اين دشنام سزاوار تريد. هر چه مى خواهى بكن . ما خاندانى هستيم كه بلا براى ما حتمى است . ابن زياد گفت : او را به بالاى قصر ببريد، گردنش را بزنيد و جسدش را به سرش ملحق سازيد (و به پايين افكنيد).
مسلم گفت : اى پسر زياد! به خدا قسم اگر تو از قريش بودى يا ميان من و تو خويشاوندى بود، هرگز مرا نمى كشتى ، ولى تو پسر پدرت هستى ! (3)
--------------------------------------------------------
1- لهوف ، ص 121.
2- سوره شعرا، آيه 227.
3- الفتوح ، ج 5، ص 64.
--------------------------------------------
گروه حديث پژوهشكده باقرالعلوم
ترجمه: جواد محدثى

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page