مجلس پنجاه و يكم : اللهم العن اول ظالم حق محمد و آل محد و آخر تابع له على ذلك

(زمان خواندن: 9 - 17 دقیقه)

بارالها اول كسيرا كه در حق محمد و آل محمد ظلم كرده لعنت كن و آخر كسى كه او را بر ظلم متابعت كرده ما پايه گذارى ظلم و ستم را درين امت در مجلس 38 شرح داديم بانجا رجوع شود اللهم العن العصابة التى جاهدت الحسين و شايعت و بايعت و تابعت على قتله اللهم العنهم جميعا
خدايا لعنت كن آن طايفه اى را كه با حسين جنگ كرد و بر قتل او مشايعت نمودند و بيعت و متابعت كردند بارالها همه آنها را لعنت كن .
عصابه بمعنى جماعت كه از ده تا چهل باشند ولى در عرف عام در مطلق قوم و طايفه هر قدر كه باشند استعمال ميشود ساير معانى از جملات قبل از زيارت معلوم ميشود السلام عليك يا ابا عبدالله و على الارواح التى حلت بفنائك و لا جعله الله آخر العهد منى لزيارتك السلام على الحسين و على على بن الحسين و على اولاد الحسين و على اصحاب الحسين .
تمام اين جملات از عبارات قبل معنى آن معلوم شد سه مطلب باقى مانده كخه بايد شرح آن داده شود 1 - على بن الحسين 2 - اولاد حسين (ع ) 3 - اصحاب الحسين عليه السلام .
على بن الحسين چه كسى بود
مادر آنحضرت بروايت مشهور ليلى دختر ابومرة عروة بن مسعود ثقفى است و بروايت سبط بن جوزى در تذكره نام مادر آنجناب آمنه بوده ولى قول اول اصح و مشهور است و مادر ليلى ميمونه دختر ابوسفيان حرب است و از اينجهت معاويه در حق آنجناب شهادت داد كه او احق بخلافت است و شرح آن چنين است كه در مقاتل الطالبين گفته كه روزى چنان اتفاق افتاد كه معاويه از جلساى خود سؤ ال كرد كه اولى تر از همه كس بامر خلافت كيست گفتند تو اى معاويه گفت نه بلكه على بن الحسين است كه جد وى رسول خدا صلى الله عليه و آله و داراى شجاعت بنى هاشم و سماحت بنى اميه و حسن و صباحت بنى ثقيف است .
مرحوم علامه مجلسى در جلاءالعيون ميگويد كه على اكبر در حسن و جمال و فضل و كمال عديلى نداشت و بصورت شبيه ترين مردم بحضرت رسول بود و هر گاه اهل مدينه مشتاق لقاى آن حضرت ميشدند بنزد آن امام زاده عديم المثال ميآمدند و بجمال باكمالش نظر ميكردند حضرت امام زين العابدين عليه السلام فرمود كه چون امامزاده عالى تبار متوجه ميدان شد حضرت امام حسين عليه السلام آب از ديدگان مبارك فرو ريخت و رو بطرف آسمان گردانيد و گفت خداوندا تو گواه باش كه فرزند حضرت رسالت را كه شبيه ترين مردم در گفتار و صورت و سيرت بآنحضرت بود و هر گاه مشتاق لقاى پيغمبر تو ميشديم بسوى جمال او نظر ميكرديم بر ايشان فرستادم خداوندا بركتهاى زمين را از ايشان منع كن و ايشانرا پراكنده گردان و واليان را از ايشان راضى مگردان كه ايشان ما را طلب كردند كه يارى ما كنند ولى شمشير بر روى ما كشيدند آنگاه حضرت بانگ بر عمر سعد زد و فرمود اى بدترين اشقياء از ما چه ميخواهى خدا رحم ترا قطع كند و هيچكار تو را بر تو مبارك نگرداند و خداوند بعد از من كسى را بر تو مسلط گرداند كه در ميان رختخواب ترا بكشد چنانچه رحم مرا قطع كردى و قرابت حضرت رسالت را در حق من رعايت نكردى پس با صداى بلند اين آيه را كه در شاءن اهلبيت نازل شده تلاوت فرمود كه ان الله اصطفى آدم و نوحا و آل ابراهيم و آل عمران على العالمين ذرية بعضها من بعض ثم نظر اليه ، نظر آيس منه معلومست كه نظر نمودن پدر باولاد اقسامى دارد گاهى از روى محبت و سرور گاهى از روى حسرت و اندوه و گاهى از روى ياءس و نااميدى است نظر نمودن حضرت سيدالشهدا عليه السلام بفرزندش على اكبر در وقتى كه روانه ميدان شد ازين قبيل بود و اينكه فرمود اللهم اشهد على هولا القوم الخ ، گويا حضرت سيدالشهدا عليه السلام باين فقره از براى جوانش جميع صفات حميد و كمالات صوريه و معنويه را ثابت فرمود بلكه ازين فقره استفاده ميشود كه در آنروز على اكبر در اخلاق حميده و در حسن و جمال و در فصاحت و بلاغت نظير نداشته و علاوه بر آن تاءكيد فرمود اين تشبيه را بقوله و كنا اذ اشتقنا الى نبيك نظرنا الى وجهه چون در روز عاشورا چهار نفر از خمسه طيبه حاضر نبودند كه آنمظلوم را يارى نمايند اشبه مخلوقات به پيغمبر حاضر بود كه على اكبر باشد.
و شايد مراد از خواندن آنحضرت آيه مباركه ان الله اصطفى آدم و نوحا اين باشد كه اين آيه شريفه از ادله عصمت انبياء و ائمه اطهار است گويا حضرت مقصودشان از تلاوت اين آيه اين بوده كه اين آقا زاده همدرجه و همشان با انبياء و اوصياء ميباشد.
اولين شهيد بنى هاشم
مرحوم فاضل اديب حاج فرهاد ميرزا در قمقام زخار گويد چون از انصار و اعوان ديگر كس نماند نوبت شهادت به هاشميان رسيد اولاد عقيل و جعفر و اميرالمؤ منين و امام حسن و سيدالشهدا عليهم السلام مصمم جانفشانى گشته با يكديگر وداع بازپسين مينمودند هر چند بعضى از محدثين نخست عبداله بن مسلم را نوشته اند و لكن مفيد در ارشاد و سيدبن طاوس در ملهوف و ابن اثير در كامل و ديگر محدثين و مورخين فريقين حضرت على بن الحسين (ص ) را اولين شهيد هاشمى نگاشته اند و زيارت منسوب بناحيه مقدسه مؤ يد اين مقالست كه فرموده السلام عليك يا اول قتيل من نسل خير سليل من سلالة ابراهيم الخليل صلى الله عليه و على ابيك و ابوالفرج اصفهانى در مقاتل الطالبين گويد: ان اول قتيل من ولد ابيطالب مع الحسين عليه السلام ابنه على (ع ) .
چنانكه اميرالمؤ منين عليه السلام در نهج البلاغه فرموده است پيغمبر صلى الله عليه و آله در غزوات براى رفع تهمت و تاءسى ديگران در جان باختن هر هر كس را اخص بود بيشتر بجنگ ميفرستاد و اين بر خلاف روش ملوك ديگرست كه نزديكان خويش را از معركه جنگ دور ميداشتند در كربلا نيز امام عليه السلام فرزند بزرگتر خود را كه اعز مردم بر وى بود در راه خدا داد تا شهادت بر ديگران ناگوار نباشد.
در كتاب معالى السبطين حاج شيخ مهدى مازندرانى ميگويد كه در عرب رسم بوده كه در خانه هاى خود را براى مهمان مضيف خانه داشتند و براى آنكه مهمانها باين مضيف خانه آگاه شوند در بامهاى خانه خود آتش روشن ميكردند تا مهمانهاى تازه رسيده باين شهر آگاه شوند و براى خوردن طعام بآنخانه بيايند.
اين مهماندوستى در صفات على اكبر بنحو احسن بوده كه نقل ميكنند كه كسى را در جود و كرم و مهماندوستى و اعطاء بسائلين بعد از حضرت سيدالشهدا مثل على اكبر نديدند بطوريكه هميشه بهترين خوراكيها و گوشتهاى لذيذ را بقيمت گران خريدارى كرده و در خانه بجهت مهمانها طبخ ميكرد و دود آتشى كه بر پشت بام او براى راهنمايى مهمانها بلند ميشد بلندترين دودها بود كه مهمانها بآنجا بيايند.
در مزار بحار در زيارت حضرت على اكبر از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه ميفرمايد السلام عليك يابن رسول الله و رحمة الله و بركاته الى ان قال (ع ) السلام عليك و على روحك و بذلك بابى انت و امى من مذبوح و مقتول من غير جرم و بابى انت و امى دمك المرتقى به الى حبيب الله و بابى و انت و امى من مقدم بين يدى ابيك يحتبك و يبكى عليك محترقا عليك قلبه يرفع دمك بكفه الى عنان السماء لا ترجع منه قطرة و لا تسكن عليك من ابيك زفرة .
و به مقتضاى روايت اين فقره زيارت بدين مقام شامل است كه چون على اكبر (ع ) با بدن مجروح از معركه قتال بازگشت حضرت از خون زخمهاى عزيزش بر ميگرفت و بجانب آسمان ميپاشيد و از آن خون باز بگشت و در آنحال زفره پدر مهربان ساكن نميشد.
سن شريف على اكبر
مرحوم ميرزا حسن يزدى در مهيج الاحزان گويد كه حضرت حسين عليه السلام را بنا بر مشهور سه پسر بود على اكبر، على اوسط و على اصغر اما على اكبر كه سيدالساجدين است بيمار و عليل بود و تاب بميدان رفتن را نداشت و على اصغر طفل و شيرخوار بود پس ‍ على اوسط كه مشهور بعلى اكبر است مصمم رفتن بميدان شد و علما را خلافست كه آيا على مقتول بزرگتر است يا سيدالساجدين .
ابن ادريس كه از مشاهير علماى شيعه است ميگويد كه على مقتول بزرگتر بود اصرارى در آن دارد و بسيارى از كلام اهل تاريخ و غير استشهاد مينمايد لكن مشهور علما برآنست كه سيدالساجدين بزرگتر ميباشد و آنكه كشته شد كوچكتر بوده و بروايت محمد بن ابيطالب الموسوى كه مشهور شده هيجده سال از عمر شريفش رفته بود و ابن شهر آشوب نقل كرده كه بيست و پنجسال از عمر شريفش گذشته بود پس بنابراين روايت لازمست كه بزرگتر باشد و محدث قمى در هدية الزائرين گويد ظاهر اينست كه چنانچه جمعى از ارباب سير و تواريخ ذكر نموده اند على بن الحسين مشهور به على اكبر از حضرت سيدالساجدين در سن بزرگتر بوده است .
و ابن ادريس و كفعمى و شهيد اول نيز اختيار آن نموده اند و لكن شيخ مفيد و شيخ محمد بن الحسن القمى صاحب تاريخ قم و برخى ديگر گفته اند كه حضرت امام زين العابدين عليه السلام بزرگتر بوده است و ازين ادريس نقل كدره كه تولد آنجناب در عهد عمارت عثمان اتفاق افتاده از جد بزرگوارش عليه السلام روايت نموده و ابن ادريس و بعضى ديگر فرموده اند كه عمر شريف حضرت سجاد در روز عاشورا بيست و سه ساله بود و حضرت امام باقر عليه السلام در آنحال سه سال و چند ماه از عمرش گذشته بود.
اولاد حسين
در بين مورخين و محدثين اختلاف است كه امام حسين عليه السلام چند اولاد داشته است فاضل مجلسى از كتاب ارشاد نقل ميفرمايد كه حسين عليه السلام را شش فرزند بود چهار تن پسران بودند كه نخستين على بن الحسين الاكبر و كنيت او ابومحمد است و مادرش شاهزنان دختر يزدجرد شهربانو است و از كلام شيخ مفيد چنان استفاده ميشود كه امام زين العابدين عليه السلام بزرگتر از على اكبر بوده است .
دوم على اوسط كه در طف شهيد شد و مشهور به على اكبر گشت و مادرش ليلى دختر ابومرة بن عروة بن مسعود است .
سيم جعفر بن الحسين و مادر او زنى از قبيله قضاعيه است و در حيات پدر وفات يافت و از او عقبى باقى نماند.
چهارم عبدالله بن الحسين و او نيز در يوم طف در كنار پدر بزخم تيرى شهيد شد كه او را ارباب مقاتل بنام على اصغر ذكر كرده اند اما دختران آنحضرت يكى سكينه و ديگرى فاطمه بود اما سكينه با عبدالله بن الحسين از يك مادرند و مادر ايشان رباب دختر امرءالقيس بن عدى بوده نام سكينه آمنه و مادرش رباب او را سكينه نام نهاد و بعد از سيدالشهداء عليه السلام نخست مصعب بن زبير بن عوام او را بنكاح خود درآورد و بنا بر نقلى سكينه بتزويج ازدواج بآنحضرت را قبول نمود و از مصعب دخترى آورد و اسمش را فاطمه نهاد و صداق سكينه را مصعب ششصد هزار درهم قرار داد و چون عبدالملك مروان بر مصعب غلبه كرد و او را بكشت خواست با سكينه ازدواج كند ولى او قبول نكرد بالجمله بعد از مصعب عبداله بن عثمان بن عبداله بن حكيم با آن خانم ازدواج نمود.
و اما فاطمه حسين عليه السلام دختر خود فاطمه را ببرادرزاده خود حسن مثنى عقد بست و از او عبداله بن محض و ابراهيم و حسن مثلث و دو دختر بنام زينت و ام كلثوم متولد شدند و حاكم مدينه كه عبداله عبدالرحمن بن ضحاك بود خواست با او ازدواج كند ولى فاطمه قبول نكرد عبداله عبدالرحمن باعث زحمت فاطمه شد و كار را بر آنحضرت سخت گرفت فاطمه شكايت خود را به يزيد بن عبدالملك مكتوب كرد و بشام فرستاد يزيد بن عبدالملك غضبناك شده و حاكم مدينه را معزول كرد كه به چه جهت متعرض دختران پيغمبر ميشوى و اموال او را گرفت تا به حالت فقر و ذلت از دنيا رفت .
بالجمله بجمال و زيبايى و كمال و تقوى نظيرى نداشت و در سال 117 هجرى در مدينه وفات نمود و در همانسال هم خواهرش ‍ سكينه از دنيا رفت در روز پنجشنبه كه پنج روز از ماه ربيع الاول گذشته بود.
على بن عيسى اربلى در كشف الغمه اولادان آنحضرت را تا ده تن ذكر كرده شش پسر و چهار دختر و نام هر كدام را ذكر ميكند.
اصحاب الحسين
اما اصحاب حسين عليه السلام آنچه فاضل مجلسى ذكر كرده چهل تن پياده و سى و دو تن سواره بوده و از محمد بن على بن الحسين عليه السلام حديث كرده اند كه لشكر حسين عليه السلام چهل و پنج تن سوار و صد تن پياده بود و در كتاب اعلام الورى لشكر امام حسين (ع ) را سى و سه تن سواره و چهل تن پياده نوشته ، ابن جوزى در تذكره خواص الائمه لشكر آنحضرت را هفتاد سوار و صد پياده نوشته و در شرح شافيه ابى فراس فى مناقب آل الرسول و مثالب بنى عباس مسطور است كه سپاه حسين عليه السلام هزار تن بودند و مسعودى در مروج الذهب ميگويد هزار سوار و صد تن در ركاب حسين عليه السلام جهاد كردند تا شهيد شدند و در جلد هفدهم عوالم ، سى و دو تن سوار و چهل تن پياده ذكر كرده است .
بالجمله علماء احاديث و اخبار و مورخين قصص و آثار در شمار سپاه حسين و عده لشكر ابن زياد باختلاف سخن گفته اند ولى صاحب ناسخ التواريخ ميگويد آنچه را كه من تفحص كردم بنظرم صحيح آمد تعداد لشكر حضرت امام حسين عليه السلام از يكصد و چهل و پنج تن بيشتر نبودند و لشكر ابن زياد از بيست هزار كمتر نبودند ولى تا پنجاه و يكهزار هم گفته اند.
ترجمه زيارت عاشورا
بنام خدا
سلام بر تو اى ابا عبدالله ، سلام بر تو اى پسر رسول خدا، سلام بر تو اى پسر اميرمؤ منان ، اى پسر سيد اوصيا، سلام بر تو اى پسر فاطمه ، اى پسر سرور زنان جهان ، سلام بر تو كه خدا از ((قاتلان تو)) خونخواهى ميكند، و اى كشته كه خون همه كسانش ريخته شد، سلام بر تو و آن ارواحيكه در آستانت آرميده اند، تا هميشه ، تا هر گاه كه هستم ، و تا آنگاه كه شب و روز هست ، سلام خداوند، از من بر شمايان باد، يا ابا عبدالله ، سوگ تو عظيم است ، و مصيبت تو بر ما و بر همه مسلمانان عظيم است ، مصيبت تو در آسمانها و بر همه آسمانيان سترگ و عظيم است ، پس لعنت خداوند، بر امتى باد، كه پايه ستم و بيداد را در حق شما اهلبيت بنا نهادند، و لعنت خداوند، بر امتى باد، كه مقامتان و جايگاهتان را گرفتند، آن مراتب و جايگاهى را كه خداوند از آن شما ساخته بود، و جايگاهتان را غصب كردند، لعنت خداوند، بر امتى باد، كه خون شما را ريختند، و لعنت خداوند، بر امتى باد، كه زمينه جنگ با شمايان را فرآهم آوردند، در پيشگاه خداوند و شمايان ، از آنان بيزارى ميجويم ، از پيروان ، همگان و دوستان آنان بيزارى ميجويم ، يا ابا عبدالله ، تا صبح قيامت ، در سازشم ، با هر آنكس كه در سازش با شماست ، در نبردم ، با هر آنكس كه در نبرد با شماست ، لعنت خداوند، بر آل زياد، و آل مروان باد، و لعنت خداوند، بر همه بنى اميه باد، لعنت خداوند، بر پسر مرجانه باد، لعنت خداوند، بر عمر بن سعد باد، لعنت خداوند، بر شمر باد، و لعنت خداوند بر امتى باد، كه براى نبرد با شما، اسبها را زين نهادند، و مهار كردند، و نقاب بستند، پدر و مادرم فداى شما باد، چه بسيار عظيم است ، براى من ، تحمل مصيبتى كه بر شما رفت ، پس ، از خداوند، كه مقام شما را بلند و گرامى شمرد، و مرا با شما بلند و گرامى داشت ، ميخواهم كه خونخواهى شما را، در ركاب امام پيروز خاندان محمد، درود خداوند بر ايشان ، روزيم كناد، بارالها، در اين سرا و آن سرا، مرا بوسيله حسين كه درود تو بر او باد، نزد خودت آبرومند بگردان ، يا ابا عبدالله ، من با دوستدارى شما، به درگاه خدا، و رسول خدا، و اميرمؤ منان ، و فاطمه ، و حسن و به بارگاهتان نزديكى ميجويم ، و يا بيزارى و دورى جستن ، از هر آنكس كه پايه ظلم و ستم بر شما را پى ريزى كرد، و ساختمان ظلم را بر آن بنا نهاد، و ستم و بيداد را، بر شما و بر پيروانتان روا داشت ، و به درگاه خداوند و شمايان ، از آنان بيزارى ميجويم ، و به درگاه خداوند و شمايان ، با دوستدارى شما، و دوستدارى دوستانتان ، و بيزارى از دشمنانتان ، و برپا دارندگان نبرد با شما، و بيزارى از همراهان و پيروانشان ، نزديكى ميجويم ، در سازشم ، با هر آنكس كه در سازش با شماست ، و در نبردم ، با هر آنكس كه در نبرد با شماست ، دوست ميدارم ، هر آنكس را كه دوستدار شماست ، و دشمن ميدارم ، هر آنكس را كه دشمن شماست ، و آنگاه به درگاه خداوند،، كه مرا به شناخت شما، و به شناخت دوستان شما، گرامى داشت ، نزديكى ميجويم ، و از درگاه او، كه بيزارى از دشمنانتان را، روزيم گردانيد، ميخواهم كه : مرا درين سرا و آن سرا، همراه شما بدارد، و مرا بار است كردارى ، در اين سرا و آن سرا، نزد شما استوار بدارد، و مرا به مقام پسنديده خدا براى شما برساند، و از خدا ميخواهم ، كه خونخواهى شما را، همراه با امام حاضر، راهبر و افشاگر حق ، از خاندان شما، روزيم گرداناد، و خداوند را بحق و مقاميكه نزد او داريد، ميخوانم ، و از او ميخواهم كه سوگوارانه ترين حالتى را، كه در مصيبتى پديد ميآيد، در سوگوارى براى شما، بمن عطا فرمايد، كه مصيبت شما بسيار عظيم است ، و داغ آن در اسلام ، و همه آسمانها و زمين ، سترگ است ، پروردگارا، مرا در مقام سوگوارى ، از آنانى قرار ده ، كه درود و رحمت و آمرزش تو به آنان ميرسد، بارالها، زندگانى ام را، چونان زندگانى محمد و آل محمد بدار، و مرگم را چونان ، مرگ آنان بگردان ، بارالها، تو فرمودى ، و پيامبرت - درود خداوند بر او هماره ، ميفرمود: عاشورا روزيست ، كه بنى اميه ، و زاده هند جگرخوار، ملعون پسر ملعون ، آنرا مبارك شمردند، بارالها، بر ابوسفيان و معاويه ، و يزيد بن معاويه ، لعنت فرست ، لعنت تو جاودانه بر آنان باد، عاشورا روزيست ، كه آل زياد و آل مروان ، با كشتن حسين ، درود خداوند بر او، شادمان شدند، بارالها، در عاشورا، در مقام عزا، در تمام دوران زندگى ، با بيزارى از آنان ، و با لعنت بر آنان ، و با دوستى پيامبر و آل پيامبرت ، درود خدا بر همه آنان ، به تو نزديكى ميجويم ، بارالها، لعنت تو بر نخستين كسى باد كه در حق محمد و آل محمد ستم روا داشت ، و بر آخرين كسى باد كه اين ستم را پيروى كرد، بارالها، لعنت تو بر آن گروهى باد، كه با حسين درود خدا بر او نبرد كردند، و براى كشتن او همراهى و همكارى و همگامى ورزيدند، بارالها، لعنت تو بر همگى آنان باد، سلام بر تو يا ابا عبدالله ، و بر ارواحيكه در پيشگاهت جان نهادند، درود خداوند از من بر شما، تا هستم ، و تا هر گاه كه شب و روز هست ، و خداوند آنرا آخرين زيارت من مگرداناد، سلام بر حسين ، و بر على بن الحسين ، و بر فرزندان حسين و بر ياران حسين ، بارالها، تو خود لعنت مرا مخصوص اولين ظالم بگردان ، آغاز لعنت من براى او، و در پى آن ، بر دومين دشمن ، و سومين دشمن ، و چهارمين دشمن باد، بارالها، لعنت تو بر يزيد باد، كه او پنجمين ((دشمن )) است ، و تا رستخيز، لعنت تو بر عبيداله بن زياد، و پسر مرجانه ، و عمر بن سعد و شمر، و آل ابى سفيان ، و آل زياد و آل مروان باد، بارالها، آنانكه بر مصيبتهايشان شاكرند، حمدشان سزاوار توست ، حمد و سپاس خداى را، بر اين مصيبت سترگ ، بارالها، در آنروزيكه بر آستانت وارد ميشوم ، شفاعت حسين را روزيم گردان ، و امر براى خودت ثابت قدم بدار، كه با حسين و ياران حسين باشم ، آنكه جان خود را براى حسين ((درود خدا بر او)) فدا كردند.
---------------------------
حضرت آيت الله حاج سيداحمد ميرخانى (ره )

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page