مجلس بيست و هفتم : و لعن الله بنى اميه قاطبة

(زمان خواندن: 7 - 13 دقیقه)

حقتعالى در قرآن ميفرمايد: ان الله لعن الكافرين و اعد لهم سعيرا.
يعنى حق تعالى كافرين را از رحمت و مقام قرب خود دور كرده و از براى آنان آتش سوزانى مهيا نموده است .
در معنى بنى اميه حقتعالى در قرآن ميفرمايد: و ما جعلنا الرؤ يا التى اريناك لافتنة للناس و الشجرة فى القران و نحو فهم فما نريدهم الا طغيانا كبيرا . (اسراء - 61)
اى پيغمبر آن رؤ يايى كه بتو جلوه داده و ارائه كرديم و درختى كه در قرآن بلعن ياد شده براى آزمايش مردم بود ولى تهديد و ارعاب و ترسانيدن مردم جز سركشى و طغيان بيشتر ايشان نتيجه و اثرى نمى بخشد.
دو صفت نيكو و خوشايند در كلام هست كه يكى فصاحت و ديگرى را بلاغت گويند مقصود از فصاحت و كلام عبارت است از اينكه كلمات و جمله هائيكه گفته ميشود ساده و روان باشد كه شنونده بسهولت مطلب را دريابد مقصود از بلاغت عبارت است از اينكه بمقتضاى حال صحبت شود.
از جمله چيزهايى كه در اصالت كلام و رسانيدن مطلب لازم و مقيد است روشن كردن مطلب بواسطه ذكر و مثال و نظاير آن ميباشد. قرآن مجيد كه بالاترين فصاحت و بلاغت را داراست از ذكر مثال خوددارى ننموده در سوره مباركه زمر ميفرمايد: و لقد ضربنا للناس فى هذا القران من كل مثل لعلهم يتذكرون در اين قرآن براى مردم همه گونه مثل زديم شايد پند گرفته و موعظه را اخذ كنند.
حقتعالى در آيه مباركه كه مورد بحث بنى اميه را مثال به شجره ملعونه زده همان قسم كه يكدرخت داراى ريشه و تنه و شاخه و برگ است اين سلسله خبيثه ، هم داراى ريشه و شاخه و برگ ميباشند.
لعن در لغت بمعنى بعد و دوريست چون اين شجره خبيثه بنى اميه از جميع صفات خير دورند و كسى كه از صفات خير دور باشد مسلما هم از رحمت الهى دور خواهد بود لذا حقتعالى در قرآن اين سلسله را تشبيه به شجره خبيثه نمود كه هم از صفات خوب دورند هم از رحمت الهى .
عياشى از حضرت باقر (ع ) روايت كرده كه سبب نزول آيه فوق آن بود كه پيغمبر اكرم شبى در عالم رؤ يا مشاهده كرده بوزينه هايى بر منبر حضرتش بالا رفته و نشسته اند و مردم را بضلالت و گمراهى ميكشانند پيغمبر از اين حالت متاثر و مغموم شد خداوند اين آيه مباركه را نازل فرمود.
نيشابورى در تفسير خود از ابن عباس روايت ميكند كه مراد از شجره ملعونه در قرآن بنى اميه هستند و بيضاوى در تفسيرش ميگويد كه رسول خدا (ص ) در خواب ديد كه قومى از بنى اميه بر منبر حضرتش بالا ميروند و جست و خيز ميكنند بوزينه فرمود اين جزاى ايشان در دنياست كه بواسطه اسلام ظاهرى ايشان به آنان داده شده كنايه از آنكه در آخرت نصيبى ندارند.
ابن ابى الحديد از امالى ابوجعفر محمد بن حبيب در ذيل حديثى طولانى نقل ميكند كه وقتى عمر بن الخطاب از كعب الاخبار ((كه مردى يهودى بود كه بعدا اسلام را قبول كرد)) پرسيد كه در اخبار شما آيا نقل شده كه بعد از پيغمبر اسلام خلافت به چه كسانى ميرسد گفت به دو نفر از اصحابش ((يعنى ابوبكر و عمر)) و بعد از آن دو نفر به دشمنان آنحضرت رسد كه با اهلبيت او جنگ كنند ((يعنى بنى اميه و بنى عباس )) عمر گفت انا لله و انا اليه راجعون بعد روى بطرف ابن عباس نمود و گفت منهم از رسول خدا شبيه اين كلام را شنيدم كه ميفرمود در خواب ديدم كه بنى اميه بر سر منبر بالا ميروند و مانند بوزينه گانى هستند و بعد آيه و ما جعلنا الرؤ يا التى اريناك ... را قرائت فرمودند.
ديگر از آياتى كه درباره بنى اميه نازل شده اين آيه است : الم تر الى الذين بدلوا نعمة الله كفرا و احلوا قومهم دارالبوار جهنم يصلونها و بئس القرار . (ابراهيم - 23)
شجره طيبه و خبيثه در روايات اسلامى
حقتعالى براى اشخاص خوب و با ايمان و اشخاص بد و منافق دو مثال جالبى زده در يك آيه ميفرمايد: الم تر كيف ضرب الله مثلا كلمة طيبة كشجرة طيبة اصلها ثابت و فرعها فى السماء تؤ تى اكلها كل حين باذن ربها و يضرب الله لامثال للناس لعلهم يتذكرون . (ابراهيم - 30 و 31)
يعنى آيا نديدى چگونه خداوند كلمه طيبه ((گفتار پاكيزه )) را بدرخت پاكيزه اى تشبيه كرده كه ريشه آن ((در زمين )) ثابت و شاخه آن در آسمانست ميوه هاى خود را هر زمان به اذن پروردگارش ميدهد و خداوند براى مردم مثلها ميزند شايد متذكر شوند.
در كافى از امام صادق (ع ) روايت ميكند كه پيغمبر (ص ) ريشه اين درخت است و على (ع ) شاخه آن و امامان كه از ذريه آنها ميباشند شاخه هاى كوچكتر و علم امامان ميوه اين درخت است و پيروان با ايمان آنها برگهاى اين درخت اند.
در آيه ديگرى براى اشخاص بد و منافق مثال جالبى ميزند: و مثل كلمة خبيثة كشجرة خبيثة اجتثت من فوق الارض مالها من قرار . (ابراهيم - 32)
و همچنين كلمه خبيث را بدرخت ناپاكى تشبيه كرده كه از زمين بركنده شده و قرار و ثباتى ندارد.
يكى از موارد كلمه خبيثه كسانى هستند كه نعمت خدا را تبديل به كفران كردند كه به پيغمبر ميفرمايد الم تر الى الذين بدلوا نعمت الله كفرا و سرانجام قوم خود را به دارالبوار و سرزمين هلاكت و نيستى فرستادند اينها همان ريشه هاى شجره خبيثه و رهبران كفر و انحرافند كه نعمتهايى همچون وجود پيغمبر را كه نعمتى بالاتر از آن نبوده و در امانشان قرار گرفت كه ميتوانستند در مسير سعادت با استفاده از آن يكشبه ره صد ساله را طى كنند اما تعصب كوركورانه و لجاجت و خودخواهى و خودپرستى سبب شد كه اين بزرگترين نعمت را كنار گذاردند و خود و قومشانرا بهلاكت و بدبختى بكشانند.
در روايات ما اين شجره خبيثه را بنى اميه خواندند و شجره طيبه پيامبر و على و فاطمه و فرزندان ايشان هستند. علامه در نهج الحق نقل ميكند از ابن مسعود كه گفت از براى هر چيزى آفتى است و آفت اين دين بنى اميه هستند.
بدار آويختن زيد بن على (ع ) بدستور هشام بود
هشام بن عبدالملك مروان كسى بود كه دستور داد زيد بن على بن الحسين را بدار آويختند و پنجسال بدن نازنينش بالاى دار بود چون زيد در كوفه قيام كرد كه حق آل محمد را بگيرد و در جنگ تيرى بر پيشانى او زدند چون تير را بيرون آوردند جان بجان آفرين تسليم نمود و او را در ساقيه آبى دفن كردند ولى جسد او را بيرون آوردند و سر او را بريده بشام نزد هشام بن عبدالملك فرستادند و بدن او را در كناسه كوفه بدار زدند و پنجسال بدن نازنينش عريان بالاى دار بود و كسى عورت او را نديد زيرا عنكبوت به عورت او تار تنيده و عورتش را ستر كرده بالاخره بدن او را از دار پائين آورده سوختند و خاكسترش را در ميان كشتى نموده به آب فرات ريختند.
در ارشاد است و كان زيد بن على بن الحسين عليه السلام عين اخوته بعد ابى جعفر عليه السلام و افضلهم و كان عابدا و رعا فقيها سخيا شجاعا و ظهر بالسيف ياءمر بالمعروف و ينهى عن المنكر و يطلب بثارات الحسين عليه السلام .
زيد در وقت شهادت 42 ساله بود و پسرش يحيى را هم در سن 18 سالگى شهيد كردند سر نازنين او را نزد وليد بن يزيد فرستادند آن ملعون سر را فرستاد نزد مادر يحيى و بدن يحيى را بدار آويختند و بالاى دار بود تا وقتى كه ابومسلم مروزى بخراسان استيلا يافت آن بدن را از دار پائين آورد و نماز بر او خوانده و در جوزجان دفنش كردند و بقعه جناب يحيى را علاءالدوله در زمان ناصرالدينشاه بنا نمود و چون سابقا معروف بود كه در آن قبه زيارتگاهى است ايشان كه آنجا رفتند امر بحفر قبر كرد سه ذرع كه حفر كردند به جسد آن بزرگوار رسيدند و ديدند بالاى سنگ لحد خشت كاشى است نيمذرع در نيمذرع كه به يك طرف به خط كوفى سوره يس نوشته شده و بطرف ديگر بخط كوفى جلى نوشته بود: هذا قبر جناب يحيى بن زيد على بن الحسين عليه السلام بعد علاءالدوله به تعمير آن قبر امر كرد و آن خشت را بالاى آن قبر گذاشتند همين قسم بود تا زمان ورود روسها به گنبد قابوس كه آن خشت را از بالاى قبر دزديدند و بردند. سر ابراهيم امام را در ميان انبان نوره كردند و دم آهنگرى در مقعدش دميدند تا جان داد بنى اميه خواستند بنى هاشم را از بين ببرند و نور حق را خاموش كنند و با خيال خام خود و با زحمات زياد گمان كردند كه بر بنى هاشم غلبه يافتند ولى ندانستند كه خود را بدنام كردند و تيشه بر ريشه خود زدند.
شما تصور كنيد در هر سال بالخصوص ماه محرم و صفر مردم عالم از مسلمان و غيرمسلمان براى مظلوميت امام حسين (ع ) چقدر اشك از چشمان خود ميريزند كه اگر ممكن بود اشك آنها را جمع كنند نهرهايى از آن جارى ميشد در صورتيكه براى خلفا غير از لعن و بدنامى چيز ديگرى نخواهد بود.
يكى از مستشرقين اروپا حساب كرده ميگويد در هر سال بالغ بر 250 ميليون ليره انگليسى مخارج عزادراى حسينى ميشود غير از درآمد موقوفات و اطعاميكه بجهت آنحضرت ميكنند و اين مبلغ بيشتر از طرف آفريقا و هندوستان بوده است .
محدث قمى در انوارالهيه از على بن عيسى اربلى نقل ميكند كه المستنصر بالله خليفه عباسى به سامرا رفت در آنجا قبر عسگريين يعنى هادى و امام حسن عسكرى عليهماالسلام را زيارت كرد پس از آن بمقبره خلفاء و اجداد خود رفت چند تن از بزرگان خاندان بنى عباس در آنجا دفن بودند آن مقبره مخروبه و آفتاب بر آنها ميتابيد و باران بر آن قبرها ميباريد و مرغان آسمان فضله بر آن ريخته و كثيف و متعفن بود يكى از آن اشخاصى كه با آن خليفه بود گفت امروز خليفه اى و فرمانروايى جهان با شماست شايسته نيست قبرهاى پدران شما با اينحال باشد كه نه كسى بزيارت آن ها رود و نه پاكيزه نگهدارى شود در صورتيكه قبرهاى علويين داراى پرده ها و فرشها و قنديلها و شمعدانها است . معلوم ميشود در آنزمان هم قبور ائمه داراى ساختمان و اسباب و چراغ و خادم بوده است خليفه گفت اين يك سر آسمانى دارد كه به كوشش ما درست نمى شود هر اندازه كه ما بخواهيم مردم را وادار كنيم كه بما معتقد شوند و به زيارت قبور نياكان ما بروند و يا اقلا فرش و قنديل آنرا نبرند ممكن نميشود ولى قبور علويين را كه مى بينى روى عقيده مردم درست شده و عقيده را نمى توان از مردم گرفت .
همين بهتر دليليست كه حق در دنيا هميشه برجا است و باطل از ميان ميرود و لذا چون عقيده قلبى دارند هر سال مبالغى خرج عزادارى و اطعام آنحضرت ميكنند و مبالغى براى سفر زيارت آنحضرت خرج ميكنند.
ديدن يكى از علماى نجف عالم برزخ را
مرحوم دربندى در كتاب اسرارالشهاده نقل ميكند كه براى من نقل كرد مرد صالح پرهيزكار شيخ جواد از پدر فاضل خود شيخ حسين تبريزى كه يكى از شاگردان سيد بحرالعلوم بود كه از صلحاى نجف غروب هنگاميكه در وادى السلام بود و قصد داشت وارد قلعه نجف شود ميگويد در اثناى راه جمعى را ديدم باسبان تيزرو سوار شده و در پيش روى آنها سوارى بود در نهايت حسن و جمال من گمان كردم كه يكى از آنها سوارى مانند آقا سيد صادق كه يكى از علما آنزمان بود و يكى ديگر شيخ محسن برادر شيخ جعفر اعلى اله مقامهم ميباشند لذا آنها را به اسم صدا كردم و به آنها سلام نمودم جواب سلام مرا دادند گفتند ما آن دو نفرى نيستيم كه نام بردى بلكه ما از ملائكه هستيم كه باين صورت درآمده ايم و آن شخص خوش سيمايى كه در جلوى ماست يكى از صلحا است از اهل اهواز كه او را بايد باينمكان شريف برسانيم خوب است كه تو هم با ما بيايى من با آنها رفتم تا بمكان وسيعى رسيديم كه داراى هواى خوب و مناظر عالى بود كه مثل آنرا نديده بودم ملائكه از اسبهاى خود بزمين فرود آمدند و ركاب آن اهوازى را گرفته او را در باغى پياده كردند كه داراى قصرى بود كه به اقسام فرشها مفروش بود و از هر گونه زيور و زينت از حرير و استبرق آراسته و در اطراف همان موضع مشعلها افروخته و قنديلها آويخته بودند و پس آن اهوازى را در صدر آنمجلس نشانيدند و به اقسام ملاطفت به او تهنيت گفتند پس سفره اى انداختند كه در آن همه قسم ميوه جات بود آنشخص شروع بخوردن كرد به من هم امر بخوردن نمود من هم از آن خوردم پس بمن فرمود: اى مرد صالح آيا ميدانى كه سبب نشان دادن اين منظره در اين نشاءه براى تو چيست ؟ گفتم نميدانم ، گفت سرش اينست كه پدر تو دو من گندم از من طلب داشت نشد كه در دنيا به او بدهم چون خدا خواست مرا بيامرزد و درجه مرا كامل فرمايد مقام مرا به تو نشان داد تا دين تو را ادا نمايم و براى الذمه از پدرت شوم يا از من بگذر و يا حقت را از من بگير يكى از آن ملائكه بمن گفت عباى خود را بگشاى و مقدارى گندم در آن ريخت و گفت بحق خودت رسيدى ناگاه تمام آنها از نظرم غائب شد و عبا و آن مقدار گندم در دست من مانده آنرا بمنزل آوردم تا مدتها از آن گندم ميخوردم و تمام نميشد چون سر او را براى ديگران فاش ‍ كردم تمام شد.
اين شخص اهوازى عالم نبود بلكه مرد عوامى از طايفه شيعه بود كه محبت و دوستى زيادى به اهلبيت داشت و كاسبى بود كه در ايام سال از عايدى خود پولى جمع ميكرد و در دهه محرم صرف عزادارى و اطعام حضرت سيدالشهداء مينموده و چراغ مجالس ‍ عزادارى روشن ميكرد و شربت ميداد.
قضيه ديگرى در صفحه 54 اسرارالشهاده نقل ميكند كه زن زانيه اى بمنزل همسايه خود رفت تا قدرى آتش بياورد غذايى كه براى عزاداران حسينى درست ميكردند نزديك بود كه آتش آن خاموش شود و آن زن فوت كرد تا آتش را روشن كرد و دود آتش ‍ چشمهاى او را ناراحت كرد همين باعث شد كه او از اعمال زشت خود نادم شده توبه كند.
از اين قبيل داستانها زيادست چه باب حسينى باب نجات است كه وجود مبارك پيغمبر (ص ) فرمود حسين مصباح الهدى و سفينة النجاة بسيارى از مردم بدعمل بواسطه همين گريه بر آن حضرت مخارج عزادارى و اطعام نمودن بر آنحضرت موفق به توبه و عاقبت بخيرى شدند و با ايمان كامل از دنيا رفتند. حقتعالى در حديث مفصلى بحضرت موسى (ع ) فرمود كه يك جمله آن حديث اينست هر كس مالى در راه حسين (ع ) خرج كند هفتاد برابر در دنيا به او عوض ميدهم و گناهان او را مى آمرزم و در بهشت جايش ‍ ميدهم .
---------------------------
حضرت آيت الله حاج سيداحمد ميرخانى (ره )

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page