مجلس نوزدهم : و جلت و عظمت مصيبتك فى السموات على جميع اهل السموات

(زمان خواندن: 10 - 20 دقیقه)

و بزرگ و عظيم شد بلاها و صدمات شما در آسمانها و بر همه اهل آسمانها
در مجلس هجدهم شرح داديم كه فرمود: و جلت المصيبة بك علينا و على جميع اهل الاسلام .
يعنى مصيبات شما نه فقط براى ما دشوار است بلكه براى جميع مسلمين سخت است اگر چه شيعه نباشد در جمله فوق ميفرمايد: نه فقط مصيبت شما بر اهل اسلام و ايمان سخت است بلكه براى آسمانها و اهل آن سخت است كه آنها را گريان و ناراحت نموده است .
در جمله ايكه بعدا در زيارت خواهد آمد ميفرمايد: و اعظم رزيتها فى الاسلام على جميع اهل السموات و الارض . پس در اين عبارت اهل زمين اضافه شده ازين چند عبارت نتيجه ميشود كه مصيبت شما بر اهل زمين و آسمان سخت و مشكل بوده كه آنها را بحالت تاثر و سوگوارى در آورده است بيان اينمطلب در سه فضل ذكر خواهد شد.
فضل اول : در اثبات شعور براى موجودات عالم
از آيات و اخبار بسيارى استفاده ميشود كه براى موجودات عالم شعور و فهم ميباشد كه بسيارى از مطالب را درك ميكنند.
حقتعالى ميفرمايد: و لقد اتينا داود منا فضلا يا جبال اوبى معه والطير . (سبا - 10)
بكوهها و طيور گفتيم كه با داود تسبيح بگويند ما از فضل و كرم خود به داود نبى عطاياى بسيارى بخشيده از جمله به كوهها و پرندگان امر نموديم كه با نعمه هاى داودى هماهنگ شوند و هر وقت او به تسبيح و استغفار مشغول شود شما نيز با او موافقت كنيد هر زمان داود در بيابانى عبور مينمود زبور را با لحن خوش داودى ميخواند تمام پرندگان و درندگان تحت تاثير صوت او واقع شده با او همنوا گشته به تسبيح و تقديس خداوند مشغول ميشدند و نيز ميفرمايد: و سخرنا مع داود الجبال يسبحن و الطير و كنا فاعلين . (انبياء - 79) كوهها و مرغان را مسخر داود گردانيديم و با او تسبيح گفتند اگر بنا باشد كه براى كوه و پرندگان شعور و فهم و استعداد نباشد چگونه با داود پيغمبر تسبيح ميگويند معلوم ميشود آنها هم خدا را شناخته اند.
در آيه ديگر ميفرمايد: يسبح الله ما فى السموات و ما فى الارض الملك القدوس العزيز الحكيم . (الجمعه - 1)
در آيه ديگر ميفرمايد: يسبح لله ما فى السموات و ما فى الارض له ملك و له الحمد و هو على كل شى قدير . (التغابن - 1)
در آيه ديگر ميفرمايد: يسبح له السموات السبع و الارض و من فيهن و ان من شى ء الا يسبح بحمده و لكن لاتفقهون تسبيحهم . (الاسراء - 44)
در اين آيه حقتعالى بر سبيل تعظيم و اجلال و ثناى برخود ميفرمايد: آسمانهاى هفتگانه و زمين و هر كه در آسمانها و زمينست به تنزيه و تسبيح پروردگار مشغول ميباشند و هيچ چيزى نيست مگر آنكه بذكر و تقديس و تنزيه خداوند و ستايش حضرت حق اشتغال دارد ولى مردم تسبيح موجودات را نمى فهمند.
در كافى از حضرت صادق (ع ) روايت ميكند كه فرمود: براى حيوانات بر گردن صاحبانش شش حقست :
1 - آن حيوان را ما فوق توانايى بار نكنند.
2 - پشت آنها را محل سكونت و گفتگو قرار ندهند.
3 - هر وقت پياده شدند قبل از آنكه خودشان طعام بخورند به آنها علوفه بدهند.
4 - آنها را سيراب كنند.
5 و 6 - به سر و صورت آنها نزنند چه آنان براى پروردگار تسبيح ميكنند.
در آيه ديگر ميفرمايد: كل قد صلوته و تسبيحه و لله عليمم بما تفعلون . (النور - 41)
جناب اميرالمؤ منين عليه السلام فرمود: بانگ خروس نماز اوست بال برهم زدن او ركوع و سجود ميباشد.
از جمله زبان حال خروس در شب اينست : اذكروا الله ايها الغافلون .
اى مردم غافل عمر گذشت خواب بس است برخيزيد و خدا را ياد كنيد.
هنگام سپيده دم خروس سحرى
دانى كه چرا همى كند نوحه گرى
يعنى كه نموده اند رآينه صبح
از عمر شبى گذشت و تو بيخبرى
فى البحار عن الصادق (ع ) ما يصاد من الطير الا ما ضيع التسبيح .
موريس مترلينگ در كتاب زنبور عسل خود در صفحه ميگويد: در عالم جمادات به ويژه مواد معروف به متبلور ((بلورى شكل )) نيز حركاتى ديده ميشود.
دانشمند انگليسى روسكين ميگويد: جمادات متبلور نه فقط داراى حركات هستند بلكه با هم ميجنگند. و اگر يك شى خارجى وارد آنها شود آنرا از خود ميرانند و گاهى اقوياء نسبت به ضعفا گويى ترحم بخرج ميدهند و آنها را مجاز ميدانند كه مقام و جاى آنها را بگيرند.
در نقاطى كه سنگهاى آهن با مواد متبلور مجاور هستند ميكوشند كه سنگهاى آهن را از خود دور كنند كه مبادا بر اثر اختلاط با آنها آلوده شوند و حتى وقتى مواد متبلور مجروح ميشوند در صدد معالجه خود بر ميآيند و زخمهاى آنها مداوا ميشود.
تكليف ما در اينجا چيست اين اعمال جمادات را به چه بايد منسوب نمائيم اينها در كدام دانشگاه درس خوانده اند كه در موقع جراحى خود را معالجه كنند آيا چه كسى به آنها علم جنگ آموخت چه كسى به آنها فهمانيد كه بايد با غير خود آميزش نكنند و آنها را از خود دور نمايند آيا غير از خدا ميتوان گفت كس ديگرى است .
اين قبيل دانشمندان بما ميفهماند كه موجودات اگر چه از جمادات باشند داراى شعور ميباشند. لذا قرآن ميفرمايد: ان من شى لا يسبح بحمده و لكن لاتفقهون بسبيحهم .
البته اين شعور درباره نباتات بيشتر و در حيوانات خيلى بيشتر ميباشند خداوند درباره هدهد ميفرمايد: وجدتها و قومها يسجدون للشمس من دون الله و زين لهم الشيطان و اعمالهم فصدهم عن السبيل فهم لا يهتدون . (النمل - 24)
يعنى : هدهد بحضرت سليمان گفت بلقيس را با تمام رعيتش يافتم كه خدا را از ياد برده و بجاى خدا خورشيد را ميپرستند و شيطان اعمال زشت آنانرا در نظرشان زيبا جلوه داده و آنها را بكلى از راه خدا بازداشته تا هرگز بحق هدايت نشوند.
عجب اينست كه اين حيوان بقدرى داراى شعور است كه وقتى انسان را مى بيند كه غير از خدا را سجده ميكنند و اطاعت شيطان را مينمايد تعجب ميكند و بحضرت سليمان گويد: الا يسجدوالله الذى يخرج الخباء فى السموات و الارض و يعلم ما تخفون و تعلنون الله لا اله الا هو رب العرش العظيم . (النمل - 26) يعنى چرا پرستش نكنند خدايى را كه پنهان را بعرصه ظهور آورده و بر نهان و آشكار خلق آگاه است در صورتيكه آن خداى يكتا كه جز او هيچ خدايى نيست پروردگار عرش با عظمت است و بينهايت سزوار پرستش است .
امام صادق (ع ) فرمود: آنچه در آسمان و زمينست تا ماهيان دريا طلب آمرزش براى طالب علم و و دانش آموز مينمايند. ((يعنى علم دين ))
در ثواب الاعمال از رسول خدا (ص ) مرويست كه انگشتر عقيق در دست كنيد زيرا كه آن اول كوهى است كه به وحدانيت خدا و به نبوت من و به وصايت تو يا على و براى شيعه تو و به بهشت اقرار كرده . از اين قبيل روايات بسيار است و ذكر آن موجب تطويل كلام ميگردد و در معجزات ائمه بسيار وارد شده كه حيوانات عرض حاجت خدمت امامان دقت ميكردند و معرفت كامل درباره ايشان داشته اند.
فصل دوم : مصيبت اهل آسمان ها
از اين عبارت زيارت معلوم ميشود كه اين كرات باعظمت كه در جو در حركت هستند و از آنها تعبير به آسمانها ميشود داراى مخلوقاتى هستند كه تعبير به اهل نموده و در جمله ديگرى ، بعدا شرح آن خواهد آمد، دارد كه على جميع اهل السموات و الارض ‍ پس از ايندو عبارت معلوم ميشود كه مصيبت حضرت سيدالشهداء (ع ) بقدرى بزرگست كه همه اهل آسمانها و زمين را ناراحت نموده است بطوريكه آسمان و زمين و موجوداتيكه در اين دو زندگى ميكنند گريان ميشوند.
بعدا گريه آسمان و زمين را شرح خواهيم داد.
آيات قرآن راجع به اهل آسمانها
در سوره نحل ميفرمايد: ولله يسجد ما فى السموات و ما فى الارض من دابة و الملائكة و هم لا يستكبرون يخافون من فوقهم و يفعلون ما يؤ مرون .
يعنى هر چه در آسمانها و زمين است از جنبندگان و فرشتگان همه بى هيچ تكبر و باكمال تذلل به عبادت خدا مشغولند و تمام موجودات از خدا كه فوق آنها است ميترسند و به هر چه ماءمورند اطاعت ميكنند.
راغب در مفردات القرآن گويد: لغت دابه در تمامى حيوانات استعمال ميشد گر چه در تعريفات ديگر به اسب اختصاص داده شده و روى هم رفته بايد گفت دابه نام هر موجوديست كه راه ميرود، در مجمع البحرين گويد: اختصاص دابه به اسب عرفى است عارض و جديد و ريشه لغوى آن شامل تمامى حيواناتى است كه راه ميروند.
از اين آيه استفاده ميشود كه خداوند در اين كرات آسمانى موجودات زنده اى دارد كه در حركتند و مسلما انسان هم جز و دابه ميباشد زيرا او هم راه ميرود.
و در آيه ديگر ميفرمايد: و ما من دابه الا على الله رزقها. مسلما انسان جزو دابة فى الارض ميباشد زيرا او هم روزى ميخورد بلكه فرد شاخص دابه همى انسانست پس معلوم ميشود درين كرات آسمانى موجوداتى از قبيل انسان و غيرانسان زندگى ميكنند.
و مراد از سجده خضوع و خشوع است نه اين سجده ايكه ما در نمازيكه بجا ميآوريم پس معلوم ميگردد كه تمام موجودات آسمانى در برابر خداى بزرگ خاضع و خاشعند و ممكنست بگوئيم چون در آيه ضمير هم آورده و افعال ((لايستكبرون ))، ((يخافون ))، ((يفعلون ))، ((يومرون ))، استفاده نموده تمامى آنها در مورد خردمندان آورده ميشود.
پس معلوم ميشود كه مراد ازين جنبندگان اشخاص عاقل مكلفند و يا ناگزير برخى از آنها به زيور عقل و در نتيجه به بار تكليف زينت يافته اند.
آيه دوم : و من آياته خلق السموات و الارض و مابث فيهما من دابة و هو على جمعهم اذا يشاء قدير . (الشورى - 29) يعنى : و از جمله آيات قدرت خدا خلقت زمين و آسمانست و هم آنچه در آنها از انواع جنبندگان پراكنده است و او بر جمع آورى موجوداتيكه در آسمانها و كرات عالم هر وقت كه بخواهد قادر است .
اين آيه بدلالتى روشنتر وجود موجودات زنده و ظاهرا عاقل را در آسمانها و زمين اثبات مينمايد و گواه بر اينكه جنبندگان مذكور عاقلند ضمير هم در جمعهم ميباشد كه از لحاظ استعمال در انحصار خردمندان ذوى العقول است و در مواردى كه افرادى از موجودات بى عقل در جمع عاقلان يكجا آورده شوند بطور مجاز اينگونه ضماير بعنوان تغليب در مجموع هر دو دسته بكار ميروند.
آيه فوق اضافه بر اينكه ما را از وجود موجوداتى عاقل و مكلف در ساير ستارگان آگاه ميسازد از مسافرتهاى متقابل كيهانى نيز بطورى لطيف پيش بينى ميكند زيرا نخست با جمله ((بث فيهما)) دلالت بر پراكندگى آنها را در زمين و آسمانها نمود كه اين آفريدگان از آغاز مبتلاى به فراق و جدايى بوده و هيچگونه خبرى از يكديگر ندارند نه انسانهاى زمينى از آسمانيان و نه بالعكس سپس با جمله و هو على جمعهم روزنه اميدى درباره جمع اين پراكندگان بروى ما باز كرده كه اين پراكندگى ابدى نيست ديرى نپايد كه به اراده الهى اين غريبان از غربت بيرون آيند و بنزديكى و خويشاوندى برسند.
پس آنگاه اين روزنه اميد را با جمله ((اذا يشاء)) وسيعتر نموده نه آنكه اذا شاء زيرا يشاء خبر از آينده اى محقق الوقوع ميدهد ولى شاء باين معنى است كه اگر خواست بنابراين ممكنست بگوئيم بشريت را به آينده اى درخشان نويد ميدهد كه با پيشرفت روزافزون علم به مشيت و لطف الهى اين فاصله هاى دور و نزديك و اين هجرانها مبدل بوصال ميگردد.
و ممكنست ((و هو على جمعهم اذا يشاء قدير)) راجع به قيامت باشد كه هر وقت مشيت الهى تعلق گرفت كه قيامتى برپا شود همگى اين موجودات را جمع كرده و بحساب آنان رسيدگى نمايد.
سئوال
آيا اصولا قرآن درباره كاوش كردن در آسمان و ستارگان و خلاصه دقت و نظر درباره كيهان پهناور و موجودات آن سخن بميان آورده تا اينگونه استدلالات و انتظارات را از آيات مقدسات قرآنى داشته باشيم ؟
جواب
پاسخ ما دو آيه زير است كه ميفرمايد:
قل انظروا ماذا فى السموات و الارض و ما تغنى الايات و النذرعن قوم لا يؤ منون . (يونس - 100)
اى پيغمبر به مردمان تاكيد كن كه كاوش كنند و دقت نظر بكار برند تا بدانند چه بسيار آيات حق و دلائل توحيد را مشاهده ميكنند گر چه هرگز مردمى را كه بديده عقل و ايمان ننگرند دلايل و آيات الهى بى نياز نخواهد كرد و چيزى بر علم و معرفتشان نخواهد افزود.
از اين قبيل آيات قرآنى كه بشريت را به تفكر و كاوش در آسمانها و زمين و موجودات آنها واداشته بسيار است و آيه فوق بعنوان نمونه ذكر شد.
ولى اينراهم كه اينگونه اوامر و تاءكيدات قرآنى تنها براى كشف اين كرات و جسم و جهان نيست بلكه تا ازين رهگذر معرفت انسانى به آفريدگار بزرگ جهان يابد و بدانش آنها در خداشناسى افزوده گردد.
گيرم كه بشر به ساير كرات آسمانى مسافرت كرد اگر ازين رهگذر معرفتش بخالق عالم بيشتر نشود چه فايده ؟!
و كان من آية فى السموات و الارض يمرون عليها و هم عنها معرضون . (يوسف - 105)
دور نيست كه آيه فوق هم نيز پيش بينى از مسافرتهاى آينده و كيهانى باشد كه چه بسا از نشانه هاى بزرگ علم و قدرت كه در آسمانها و زمين است و بشر بر آنها عبور ميكند ولى بهره اى بجز اعراض از خدا عايدش نميشود.
بديهيست كه عبور از اين كرات آسمانى نميتوان نمود مگر بوسيله اين موشكهاى محيرالعقول كيهانى و با جمله ((يمرون )) كه باصطلاح صيغه مضارع است تمامى مراتب ضعيف و قوى عبور و مرور بر كرات آسمانى را از زمان قرآن تا انقراض جهان شامل ميشود.
در يك زمان بشر تنها با چشم ميتوانست ستارگان را همچون شمعهايى فروزان در قعر آسمان بنگرد و درباره آنها بينديشد سپس با وسايل تلسكوپها و عدسيهاى قوى توفيق كاملترى را در اينراه بدست آورد اكنون هم باين خيال افتاده كه با سفينه هاى فضانورد از نزديك با كرات همسايه خود آشنا شود اگر چه ميتوان گفت تمامى اين مراتب در جمله ((يمرون عليها)) است ولى حقيقت مرور بر اجرام آسمانى همين مرحله اخير است كه مرور از نزديك باشد.
ولى موضوع مهم جمله ((و هم عنها معرضون )) است كه هر چه بشر باين كرات آسمانى نزديكتر شود و بيشتر آيات بزرگ الهى را بچشم ببيند اعراض او از خدا بيشتر ميشود بلكه ميگويد ما كه در آسمانها خدا را نديديم و يا فرشتگان دروغ است .
اگر كاروان مسافرتهاى آسمانى از خداپرستان ما شد سوغات آنها در بازگشت افزايش معرفت خدا و ايمان به اوست ولى اينگونه مسافرتها براى شوره زار دلهاى خودپرستان و منكران خدا جز تيغها و حربه هاى منحرف كننده ايمان سوغاتى همراه نخواهد آورد.
و تنزل من القرآن ما هو شفاء و رحمة للمؤ منين و لا يزيد الظالمين الا خسارا .
شواهدى ديگر از اخبار بر وجود عقلا در كرات آسمانى
در بحارالانوار از رسول خدا (ص ) روايت ميكند كه حضرتش به اميرالمؤ منين (ع ) فرمود: يا على خدا هفت موطن را با تو به من نشان داد تا اينكه ميفرمايد: موطن دوم معراج بود كه جبرئيل مرا بعالم بالا صعود داد تمام آسمانها و زمينهاى هفتگانه براى من نمودار شد بطوريكه ساكنان و آبادكنندگان آنها را ديدم .
مسلما ساكنان و آبادكنندگان آسمان غير از ملائكه ميباشند.
و نيز در بحار از ابونصير و او از حضرت صادق (ع ) روايت ميكند كه حضرت نوح شرح معراج پيغمبر را ميفرمايد تا اينكه فرمود: خدا پيغمبر را به آسمان صعود داد سپس گزارشهاى معراج را از رسول خدا اينگونه نقل فرمايد كه ... سپس مرا به آسمان ششم بالا برد كه ناگهان خلق بسيارى ديدم كه همچون امواج دريا موج ميزند و درين آسمان فرشتگان مقرب نيز بودند سپس مرا به آسمان هفتم برد كه در آنجا نيز خلق و فرشتگان را ديدم .
از اينكه در دو جاى اينحديث خلق و فرشتگان ذكر شده معلوم ميشود غير از فرشتگان مخلوقاتى در آسمان زندگى ميكنند كه تعداد آنها هم زياد است .
و نيز در بحار و كافى و بصائرالدرجات از عجلان بن ابى صالح مرويست كه مردى در خدمت حضرت صادق (ع ) از روى استعلام اشاره به آسمان نموده عرض كرد، اين قبله آدم (ع ) است ؟ حضرت فرمود آرى و بعلاوه خدا را قبه هاى بسيارى است چه در عقب اين مغرب شما 39 مغرب يعنى زمينهاى سپيدى است مملو از مخلوقات كه از نور شمس كسب روشنى ميكند و طرقة العينى مرتكب معصيت خدا نشده و نميدانند كه خدا آدمى آفريده است يا نه .
شاهزاده اعتضاد السلطنه پسر فتحعليشاه قاجار در كتاب ((فلك السعاده )) ميگويد: اين خبر را براى يكى از دانشمندان اروپا نقل كردم خيلى تعجب كرد و گفت اگر يقين داشتم كه اينخبر از ناحيه وحى پيغمبر شما است حتما مسلمان ميشدم .
متاسفانه فاضل مزبور چون احاطه به اسناد اخبار نداشته از اثبات صحت سند خبر عاجز شده و با اينكه در كتب معتبره باسناد قوى مضبوط است فقط از يك كتاب غيرمعروف آنرا نقل كرده ميگويد: اين حديث را در كتاب نظام الدين احمد گيلانى شاگر ميرداماد ديده ام و هر گاه ميدانست اينخبر در كتابى مثل كافى نقل شده براى اتمام حجت او كافى بود زيرا كتاب كافى از كتب معتبره شيعه و نسخ قديمه اين كتاب در كتابخانه هاى دنيا بسيار است و اخبار مندرج در آن براى اثبات هر مطلبى حجت قاطع است .
و نيز در كتاب مناقب شيخ رجب برسى ((سال 800 هجرى )) و در كتاب شيخ ابراهيم كفعمى ((قرن دوم هجرى )) و در كتاب بحارالانوار مجلسى از حضرت موسى بن جعفر عليهاالسلام مروى است كه جبرئيل خدمت حضرت رسول (ص ) عرض كرد: سوگند بخداوندى كه پيغمبرى چون تو برگزيده كه در پشت اين مغرب زمينى است سفيد و در آن يك نوع از مخلوقات خداست كه او را ميپرستند و نافرمانى وى را نمينمايند و بس كه از ترس خدا گريه كرده اند گوشت از روى آنها فروريخته است .
حضرت اميرالمؤ منين (ع ) عرض كرد آيا ابليس و بنى آدم را در ميان آنها راهى هست ؟ فرمود بخدا قسم كه آنها نه ابليس را ميشناسند و نه آدم را وعده آنها را جز خدا كسى نميداند.
اين حديث هم دلالت دارد بر وجود بشر در ساير سيارات زيرا كه گريه از خصايص انسان و گوشت از خصايص حيوان و عبادت و عدم معصيت و عدم علم بوجود ابليس و آدم از اوصافى است كه متفرع بر عقل است يعنى هر گاه مخلوقات آن كرات زنده و عاقل نبودند از خوف خدا گريه نميكردند.
و بر حسب اخبار مسلم است كه مبدا بشر منحصر به آدم نيست هر چند مبداء ما آدم است و او پدر ما است ولى مطابق اخباريكه در دست است خدا آدمهاى بسيارى آفريده است كه هر يك مبداء پدر سلسله اى بوده اند و همه آنها هم در زمين ما نبوده بلكه در كرات ديگر بوده اند.
در بصائرالدرجات از حضرت باقر (ع ) روايت ميكند كه فرمود: خداوند هزار هزار عالم ((يكميليون )) و هزار هزار آدم خلق كرده اينكه ميفرمايد هزار هزار عالم كه يك ميليون ميشود من باب مثال است مثل اينكه ما ميگوئيم خداوند هزاران بنده دارد و يا ممكنست ميخواهد بفرمايد آن كراتى كه آدم در آنها هست و مشمول تكاليف ميباشند يك ميليون عالم است .
در بحارالانوار و تفسير قمى روايت صحيحى از حضرت اميرالمؤ منين (ع ) نقل ميكند باين مضمون كه : هذا النجوم التى فى السماء مدائن مثل المدائن التى فى الارض مربوطه كل مدينه بعمود من نور طول ذلك العمود فى السما مسيرة ماءتين و خمسين سنة .
در مجمع لبحرين در لغت كوكب بجاى ((بعمود)) ((بعمودين )) ذكر كرده است .
معنى حديث اين ميشود كه : اين ستارگان كه در آسمان ميباشند شهرهايى هستند مانند شهرهايى كه در زمين است و هر شهرى بسته شده به دو عمود از نور كه طول اين عمود دويست و پنجاه سال راه است .
اين عمود نور همان قوه جاذبه و دافعه ايست كه بين كرات ميباشند كه اگر اين دو قوه نبود اين كرات در يك مدار معينى نميماندند و بهم ديگر ميخوردند و ممكنست 250 سال فاصله نورى باشد.
و نيز امام سجاد (ع ) فرمود: پشت اين نطاق ، راوى عرض كرد: نطاق چيست ؟ فرمود: هذه القبة سبعين الف عوالم كل واحد منها اوسع من الدنيا فيها خلايق كثيرة لايعلمون ان الله خلق آدم و ابليس ام لاوقال عليه السلام و الله انهم اطوع لنا منكم .
يعنى : پشت اين قبه يعنى آسمان شما هفتاد هزار عالم است كه هر يك از آنها وسيعتر از دنياى شماست و در آنها خلايق بسيارى است كه نميدانند خداوند آدم و شيطانى هم خلق كرده يا نه بعد حضرت فرمود بخدا قسم كه آنها ما را بيشتر از شما اطاعت ميكنند.
ازين روايت معلوم ميشود كه معروفيت آل محمد و شناسايى آنها مخصوص بزمين نيست بلكه مخلوقات اين كرات هم معرفت بحال ايشان دارند بلكه معرفت آنها بيشتر از ماست و لذا از ما امام را اطاعت ميكنند.
حديث بساط
حديث بساط از احاديثى است كه شيعه و سنى آنرا نقل كرده و از معجزات بزرگ اميرالمومنين (ع ) بشمار ميرود و مقدس اردبيلى در كتاب حديقة الشيعه در صفحه 388 نقل نموده و چون خيلى مفصل است از ذكر آن خوددارى ميكنيم فقط يك قسمت آن كه مورد حاجت ما است ذكر ميكنيم .
سلمان گفت : ما پرسيديم يا اميرالمؤ منين (ع ) شما را علمى به آنچه در عقب كوه قاف است ميباشد حضرت فرمود كه خلاق عالم در عقب كوه قاف چهل عالم آفريده كه هر عالمى برابر دنياى شماست و علم من بماوراى قاف همچون علم منست بحال ايندنيا و آنچه در دنياست و بعد از رسول خدا (ص ) منم حافظ و نگهدارنده عالمها و همچنين بعد از من اولاد من حافظ شريعت نبوى و وارث علوم مصطفوى خواهند بود و من داناترم براههائيكه در آسمانهاست از راههايى كه در زمين است و مائيم محزون مكنون الهى و مائيم اسماء حسنى كه چون خدا را با آن نام بخوانند اجابت كند و مائيم صاحب آن نامهائيكه بر عرش و كرسى نوشته است و مائيم قسمت كننده بهشت و دوزخ تا آخر روايت كه مفصل است .
ازين اخبار زياد است كه ذكر آن باعث طول كلام ميشود اگر اخبارى هم از پيشوايان وين درين باب بما نرسيده بود ما خودمان ميدانستم كه خداوند درين كرات موجوداتى دارد چه شخص عاقل كار لغو و بيهوده نميكند و اگر بنا باشد كه خداوند اين كرات باعظمت را كه حساب آنرا جز خودش كسى نميداند خلق فرمايد و كسى در آن نباشد مسلما اين كار لغو است و چنين عملى از خدا بدور است لذا ميفرمايد: ان فى خلق السموات و الارض و اختلاف الليل و النهار لايات لاولى الباب الذين يذكرون الله قياما و على جنبوبهم و يتفكرون فى خلق السموات و الارض ربنا ما خلقت هذا باطلا سبحانك فقنا عذاب النار .
در دعاى افتتاح كه در شبهاى ماه مبارك رمضان خوانده ميشود ميفرمايد: الحمدالله الذى من خشيته عدالسما و سكانها و ترجف الارض و عمارها و تموج البحار و من يسبح فى غمراتها .
سكنه آسمانها كيست كه از خوف و خشيت الهى ميلرزاند اگر گويى ملائكه هستند جواب گوئيم كه ملائكه جسم لطيفند و احتياج به سكنى و مكان ندارند سكنه يك محل بايد مثل ما باشد و لذا ميگوئيم سكنه بلاد.
بهترين دليلى كه سكنه آسمانها ملائكه نيستند دعايى است كه شيخ حر محمد بن حسن عاملى در صحيفه ثانيه سجاديه در ضمن دعايى است از حضرت على بن الحسين امام سجاد (ع ) نقل ميكند.
فصل عليه انت ملائكتك و سكان سمواتك و ارضك .
از اينكه جمله سكان سمواتك و ارضك راعطف بر ملائكه گرفته ، مسلمست كه معطوف غير از معطوف عليه است پس مراد از انسان همان انسانست كه بايد در اين سيارات باشد.
در يكى از زيارتهاى عاشورا ذكر شده كه : فلقد عظمت بك الزرية و جلت فى المؤ منين و المسلمين و فى اهل السموات و اهل الارضين اجمعين .
اى حسين عزيز مصيبت تو در ميان مؤ منين و مسلمين اهل آسمانها و اهل زمينها بسى بزرگ بود، پس اهل آسمان بايد عاقل باشند تا شهادت آنحضرت بر آنها گران باشد.
---------------------------
حضرت آيت الله حاج سيداحمد ميرخانى (ره )

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page