ولادت علىعليه السلام، همچون شهادت وى گواه حقى بر راستى رسالتهاىالهى است. او در تمام ابعاد حياتش، از ولادت تا شهادت، آيت بزرگخداوند به حساب مىآيد. به راستى چرا بايد ولادت پيامبران و امامانهميشه با عجايب وشگفتيها همراه باشد؟ حضرت موسىعليه السلام در صندوقىگذارده شد و در درياى نيل رها گشت و دريا او را به ساحل برد تا در پناهخدا پرورش يابد!
حضرت عيسىعليه السلام، بدون آن كه پدرى داشته باشد زاده شد و دركودكى در گهواره با مردم لب به سخن گشود!
... ولادت پيامبر بزرگ اسلام حضرت محمّدصلى الله عليه وآله نيز با حوادثىهمراه بود. كنگرههاى كاخ پارس فرو ريخت و شعلههاى سربر كشيدهآتشكدههاى آنها فرونشست و آب درياچه ساوه به خشكى گراييد و ...
و علىعليه السلام، پس از آن كه ديوار خانه كعبه براى مادرش شكافبرداشت درون خانه خدا به دنيا آمد! چرا؟!
آيا بدين خاطر كه خداوند اينان را پيشاز ولادتشان بهرسالت برگزيدهاست. زيرا كه در عالم ذر زودتر از صالحان ديگر، پرسش پروردگار خودرا پاسخ گفتند و خداوند با علم خويش از احوال آنان، ايشان را برگزيدوفضل آنان را با ولادتهاى معجزهآسا بر همه آشكار كرد.(1)
يا آنكه خداوند از آينده زندگى آنان بخوبى آگاه بود و مواضعمسئولانه آنان را كه مىدانست به زودى و با آزادى كامل آنها را انتخابمىكنند، نكو داشت وآنان را با ولادتى نيكو و حيرتانگيز پاداش داد.
يا آنكه خداوند بدين وسيله مىخواست اصلاب گرامى و بزرگورحمهاى پاك و پاكيزهاى كه ايشان را به دنيا آوردند، گرامى دارد.چنانكه همين كار را با مريم صديقه يا با زكريا و همسرش، به خاطرجايگاهى كه نزد خداوند داشتند، انجام داد.
يا آن كه علّت و عوامل ديگرى در كار بوده است. امّا به هر علّت هم كهباشد بايد گفت كه ولادت معجزهآسا، خود پيامى است آشكار به مردمكه شأن آن مولود بزرگ رابيان مىكند. آيا براستى چنين نيست؟
پس از آن كه مادر علىعليه السلام همراه با كودكش بيرون آمد، پيامبرصلى الله عليه وآلهبه استقبال او شتافت زيرا مىدانست كه همين كودك در آينده وصىوخليفه او خواهد شد. از اين رو سرورى وصفناپذير قلب بزرگ او رادربر گرفت.
اين دو، از اين لحظه، هرگز از يكديگر جدا نشدند تا آن كهپيامبرصلى الله عليه وآله به سوى پروردگارش رحلت كرد. علىعليه السلام نيز، از سنّت پيامبرتا لحظه شهادتش دست برنداشت.
هنگامى كه امام علىعليه السلام با افتخار از اين ارتباط گرم خود و پيامبرصلى الله عليه وآلهسخن مىگويد، جاى هيچ ترديدى براى ما باقى نمىگذارد كه اين ارتباط، تقدير پروردگار جهان بوده و در رساندن پيام او به مردمان نقش بزرگىايفا كرده است.
امام علىعليه السلام مىفرمايد :
من در كودكى سينههاى عرب را به زمين ماليدم، و پيشانى اشرافربيعه ومضر را به خاك سائيدم، و شما ارتباط من و رسول خداصلى الله عليه وآله رادر اين خويشى نزديك و جايگاه مخصوص مىدانيد.
آنحضرت، در زمان كودكى، مرا دركنار خود پرورش داد و بهسينهاش مىچسبانيد و در بسترش درآغوش مىداشت وتنش را به منمىماليد و بوى خوش خويش را به مشام من مىرساند. غذا را مىجويدودر دهان من مىنهاد. دروغى در گفتار و خطايى در كردار از من نيافتوخداوند فرشتهاى از فرشتگانش را، از هنگامى كه پيامبرصلى الله عليه وآله از شيرگرفته شده بود، همنشين آنحضرت گردانيد تا او را در شب و روز به راهبزرگواريها وخوهاى نيكوى جهان سير دهد. و من به دنبال او مىرفتممانند رفتن بچّه شتر درپى مادرش. در هر روزى از خوهاى خود پرچمونشانهاى برمىافراشت وپيروى از آن را به من امر مىكرد. درهر سالمدتى در حراء اقامت مىكرد و من او را مىديدم و غير از من كسى او رانمىديد و در آن هنگام اسلام در خانهاى جز خانه رسول خداصلى الله عليه وآلهوخديجه نيامده بود و من سوّمين ايشان بودم. نور وحى ورسالت رامىديدم و بوى نبوّت را مىبوييدم.(2)
--------------------------------------
1) در برخى از روايات به همين نكته اشاره شده است.
2) نهجالبلاغه، خطبه 234.
--------------------------------------------
نويسنده : آية الله سيد محمد تقى مدرسى
مترجم : محمد صادق شريعت
ميلاد معجزهآسا
- بازدید: 5762